دركشور جواني مانند ايران ورزش فوتبال به عنوان يك ورزش نمادين مورد توجه نسل جوان و عموم افراد جامعه است وهرگاه گامي در اين خصوص برداشته مي شود با شور و هيجان ميليون ها طرفدار پروپا قرص اين رشته ورزشي در كشورهمراه است.
به اعتقاد بسياري از روانشناسان و كارشناسان ، اسطوره هاي اين رشته ورزشي- با توجه به تبديل فرهنگ فوتبال به يك فرهنگ عمومي- مي توانند ابزار مهمي براي تربيت نسل جوان باشند.
اما بسيار ديده شده با بي تدبيري برخي از مسئولان مربوطه احساسات نسل جواني كه عاشقانه ورزش مورد علاقه خود را دنبال مي كنند خدشه دار مي شود و نه تنها به بحث فرهنگ سازي اين رشته براي نسل جوان پرداخته نمي شود بلكه اثرات مخربي را نيز در ذهن آنها برجاي مي گذارد.
جام جهاني 2006 آلمان فرصت مناسبي بود تا بسياري از ضعف ها از جمله فرهنگ سازي ناقص توسط فدراسيون فوتبال و مباحث مديريتي به وضوح آشكار شود و حتي بحث مديريت ها در اين فدارسيون به طور جدي زير سوال برود .
فوتبال ايراني با فرهنگي غني و حمايت ميليون ها هموطن از سراسر جهان مي توانست به عنوان نمادي از غيرت و مردانگي ملت ايران افتخارات والايي را در بزرگ ترين ميدان جهاني فوتبال ، براي چشم هاي منتظر ايرانيان و مشتاقان به ارمغان بياورد اما چنين نشد و وعده هاي سرمربي تيم ملي و برخي نامسئولان احساسات يك ملت را جريحه دار كرد.
فدراسيون به عنوان منبع اشاعه فرهنگ فوتبال در كشور شناخته مي شود و از اين رو فدراسيون بايد گلايه يك ملت را بپذيرد كه چرا با ناديده گرفتن نظرات كارشناسان و رسانه هاي گروهي به عنوان زبان گوياي مردم به منطق نادرست خود ادامه داد .منطقي كه چشم ها را به روي ضعف ها موجود بست و با حمايت بيجاي خود از سرمربي كه شايد مورد تاييد خيلي ها نبود عرصه را بر روي نظرات متعدد پيشكسوتان و صاحبنظران فن تنگ كرد و به اين قبيل افراد اجازه اظهار نظر نداد.
منطق فدراسيون فوتبال اين بود كه ضعف ها را ناديده بگيرد و فقط محاسن احتمالي را جلوه دهد تا تيم ايران در جام جهاني افتخار آفريند و پيروزي را از آن خود كند و با وعده هاي پوشالي فوتبالدوستان را دلخوش و پيشكسوتان را به سكوت واداشت؛ فوتبالدوستان كم كم باور كردند كه مسئولان مي توانند ايران را به مرحله دوم ببرند غافل از اينكه تيم ايران ضعف هاي زيرساختي و شاياني داشت كه با اين وعده و وعيد ها ناديده گرفته شد .
با اين اوصاف تيم ايران با بدرقه چشم هاي مشتاق و اميدوار راهي جام جهاني شد و در دو بازي به شدت ضعف هاي خود و مديريت تيم را به نمايش گذاشت در حالي كه همه انتظار ديدن اين همه ضعف را نداشتند.
اكنون شايد كار از كار گذشته و پرونده فدراسيون فوتبال بسته شده است و بايد به فكر آينده اين ورزش پرهوادار بود. البته از هم اكنون زمزمه هاي آمدن مديري جديد در عرصه فوتبال را مي شنويم كه در اين ميان افراد مختلفي بعنوان گزينه هاي احتمالي ازآنها نام برده مي شود.
يكي از اينان در اين خصوص به خبرنگار ورزشي "مهر" گفت : هر چه رييس سازمان تشخيص دهد من نيز همان را انجام خواهم داد و نظر خاصي در خصوص نامزد شدن خود ندارم .
نامزد ديگري درباره مديريت فدراسيون فوتبال كشور به "مهر"گفت: فوتبال مورد توجه اقشار مختلف جامعه است .كارشناسايي هاي در خصوص اصلاح ساختار اين ورزش مطرح شده كه من با بسياري از آنها موافقم و احساس مي كنم مي توانم نظرات را كار خود اعمال كنم.
وي تصريح كرد: فوتبال ما بايد از نو ساخته شود و تيم هاي پايه كه پشتيبان تيم بزرگسالان هستند مورد حمايت بيشتر قرار گيرند تا فوتبالمان هميشه افرادي آماده براي معرفي به جامعه جهاني داشته باشد.
با اوصافي كه رفت اميد است سازمان با بررسي دقيق اوضاع فعلي و انتخاب مديري شايسته و درخورشان فوتبال ايران وضعيت نابسامان اين رشته ورزشي محبوب را در كشور ساماندهي كند و ازهم اكنون براي جام جهاني آينده برنامه ريزي كند تا علاوه بر صيانت از آبروي ورزش كشور دل مردم به خصوص جوانان نيز شاد شود.
نظر شما