چارچوب تئوريك نظام منطقه اي خزر داراي سه بخش اصلي مي باشد :
الف) بازيگران بخش مركزي (Core Sector) : ايران ، روسيه ، آذربايجان ، قزاقستان و تركمنستان
ب) بازيگران بخش مداخله گر (Intruder sector) : آمريكا، اروپا اعم از اتحاديه اروپا و كشورهاي ديگر اروپايي، اسرائيل ، عربستان سعودي، هند و ژاپن
ج) بازيگران بخش پيراموني : كه شامل كشورهايي چون تركيه وچين مي باشد .
نظام منطقه اي درياي خزر را مي توان نظامي جديد دانست كه پس از فروپاشي شوروي و استقلال 15 جمهوري تشكيل گرديد، اين جمهوري ها درگذشته بيشترحكم مناطق شوروي را داشته و تامين كننده مواد اوليه براي مركز، يعني روسيه بودند و به همين جهت نوعا داراي اقتصاد تك محصولي هستند.
نظام منطقه اي درياي خزر منطبق برمنطقه اي شامل پنج دولت ساحلي اين دريا مي باشد كه تحت عنوان بازيگران بخش مركزي اين نظام منطقه اي مطرح مي باشند.
دراين منطقه وجود يك فصل مشترك جغرافيايي يعني درياي خزر، نقش عمده اي را درايجاد اين سيستم ايفا نموده و درحد بسيار گسترده اي سرنوشت اقتصادي كشورهاي ساحلي را به هم گره زده است دراين گستره جغرافيايي درميان بازيگران تعاملات مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي وفرهنگي به چشم مي خوردكه پيوندهاي مشتركي را ازنظر قومي، زباني تاريخي و اجتماعي بدنبال خود دارد و اشتراك منافع كشورهاي ساحلي را نمايان مي سازد.
بررسي بخش مركزي نظام منطقه اي درياي خزر با توجه به متغيرهاي الگوي چهارگانه : بازيگران بخش مركزي با توجه به متغيرهاي الگوهاي چهارگانه درجه پيوستگي ، ماهيت ارتباطات ، سطح قدرت و ساختار مناسبات ، هر يك داراي ويژگي هاي خاصي مي باشند كه مورد بررسي قرار مي گيرند.
- درجه پيوستگي :
الف) پيوستگي سياسي كه در واقع همان شباهت در نوع نظام هاي سياسي است، بخش مركزي سيستم درياي خزر داراي حكومت جمهوري است كه درتمام دولت هاي بخش مركزي به چشم مي خورد البته بايد گفت كه اين شكل ازحكومت دركشورهاي پيراموني نيز وجود دارد.
ب) پيوستگي اجتماعي كه با توجه به هويت تاريخي، ميراث فرهنگي مشترك و پيوستگي اجتماعي تا حدي در اين منطقه وجود دارد ، اما به دليل وجود اقوام روس، فارس، ترك و قزاق ميزان پيوستگي اين بخش در حد پاييني مي باشد.
ج- پيوستگي اقتصادي كه مبتني برتوزيع منابع اقتصادي و الگوي تجارت مي باشد و اصل هم تكميلي اقتصادي را دنبال مي نمايد از آنجايي كه روابط اقتصادي نوين به همراه رقابت جغرافيايي، امكان همكاري موثر و كارآمد را افزايش مي دهد، ظرفيت هاي متقابل براي تبادل اقتصادي و استفاده مشترك از نيروهاي توليدي ايجاب مي كند كه اين ادغام در قالب سازمان همكاري هاي اقتصادي و همچنين تقويت درجه پيوستگي اقتصادي بخش مركزي سيستم مذكور صورت بگيرد ، در اين مجموعه روسيه داراي اقتصادي چند وجهي بوده و ايران نيز در راستاي دستيابي به چنين ويژگي است و سه دولت ديگر داراي اقتصاد تك محصولي مي باشند، ميزان ذخاير و منابع طبيعي اين منطقه بسيار فراوان بوده و در مجموع قادرند در آينده اي نه چندان دور با رفع ناهمواري ها، مجموعه اقتصادي نيرومندي را تشكيل دهند.
د) پيوستگي سازماني كه در ارتباط با عضويت در سازمانهاي منطقه اي مي باشد دولت هاي بخش مركزي در ارتباط با يكديگر وهمين طوردرارتباط با ساير بازيگران بخش پيراموني و مداخله گرداراي سازماني مي باشند. مهمترين جلوه پيوستگي سازماني، در خزر، نشست عشق آباد، در نيمه دوم ارديبهشت 1371 بود كه منجر به تشكيل سازماني به نام سازمان همكاري كشورهاي حوزه درياي خزر گرديد اعضاي اين سازمان ، همان پنج كشور حوزه درياي خزر مي باشند از سوي ديگر ، سازمان همكاري هاي اقتصادي (اكو) در بين كشورهاي حوزه درياي . درياي خزر، آسياي مركزي و نواحي اطراف آن (پاكستان ، تركيه و افغانستان) و عضويت 4 كشور از 5 كشور حوزه درياي خزر در اين سازمان خود شاهد ديگري بر وجود پيوستگي در ميان بازيگران بخش مركزي اين سيستم مي باشد.
ماهيت ارتباطات : وجود رشته هاي متعدد ارتباطي در سطح وسيع بين اعضاي سيستم از ويژگي هاي عمده اين سيستم مي باشد ، ميزان تعاملات ارتباطي بين بازيگران بخش مركزي و بازيگران بخش پيراموني نيز داراي اهميت است ارتباطات شخصي و وسايل ارتباط جمعي بين جمهوري هاي اين منطقه ، در تداوم روابط سابق همچنان ادامه يافته است در خصوص ارتباط با ايران به عنوان يكي از بازيگران بخش مركزي ، پيوسته اين تعاملات سير صعودي يافته است به نحوي كه در برقراري روابط استاني بين ايران و جمهوري هاي حاشيه خزر گسترش اين تعاملات مورد توجه مي باشد
درمورد مبادله ميان نخبگان وامورراجع به مبادله ديپلماتيك، توريسم وآموزش درون منطقه اي روابط بازيگران درسطح مطلوبي مي باشد حضور كاردار و سفير در هر كدام از اين كشورها و بويژه بعد از فروپاشي شوروي و افتتاح سفارتخانه هاي هر كدام در كشورديگري ازمهمترين جلوه هاي بروزبرقراري روابط ديپلماتيك بين دولت هاي منطقه است، از لحاظ تحصيلات دانشگاهي در روسيه، ايران و تا حدودي ساير جمهوري ها وضعيت مناسبي وجود دارد به نحوي كه هر كدام از اين جمهوري ها در رشته هاي خاص داراي تخصص هاي بالايي مي باشند
در كنار امور ديپلماتيك و آكادميك، صنعت توريسم نيز در برقراري روابط نزديك بين اين كشورها جايگاه ويژه اي دارد، اين امر در رفت و آمدهاي مكرر جمهوري هاي درياي خزر بويژه به ايران و روسيه نمود دارد، آنچه مورد توجه مي باشد اين مطلب كه روند ارتباطات دراين ناحيه پيوسته روبه فزوني داردكه البته ثبت آن دربين دولت هاي بخش مركزي متفاوت مي باشد به نحوي كه براي مثال بيشترين ارتباط ايران در منطقه ، در درجه اول با روسيه و سپس با تركمنستان مي باشد و روابط با ديگر دولت ها در درجه سوم قرار دارد.
ارتباطات از نوع حمل و نقل جاده اي ، آبي، هوايي و راه آهن از بارزترين نمودهاي برقراري روابط بين بازيگران بخش مركزي مي باشد، ماهيت ارتباطات حمل و نقل بين روسيه با سه جمهوري ديگر در تداوم روند سابق مي باشد و در سيستم جديد ايران، به عنوان دولتي كه بعد از فروپاشي شوروي، به جمع اين كشورها در محدوده يك نظام منطقه اي پيوسته است، مي تواند بخوبي حلقه اتصال اين سيستم با بازارهاي جهاني شود، احداث راه آهن مشهد - سرخس - تجن بين ايران و تركمنستان ، احياء جاده ابريشم ، استفاده از راههاي درياي خزر، برقراري راههاي هوايي ، احداث خط كشتيراني اكو، انعقاد قراردادهاي انتقال مواد خام، و نصب لوله هاي نفت و گاز و طرح احداث آبراه درياي خزر - خليج فارس از جمله مواردي است كه به گسترش ارتباطات از نوع حمل و نقل در بين بازيگران بخش مركزي حكايت مي كند، انتظار مي رود كه پنج كشور بخش مركزي سيستم كه با درياي خزر مرتبط مي باشند تجارت و بازرگاني از طريق دريا را گسترش بيشتري دهند و در مجموع با استفاده از موقعيت ترانزيتي ايران با بازارهاي جهاني و سيستم بين المللي مرتبط گردند.
- سطح قدرت : نكته قابل ذكردربحث استفاده ازقدرت معيار، توانايي آنها است كه محاسبه اين توانايي ها قادربه تعيين سطح قدرت در منطقه نخواهيم بود، علت اين امر نسبي بودن قدرت و دخالت عوامل نامرئي در اعمال قدرت است، از طرف ديگر بسياري از توانايي ها را نمي توان مورد محاسبه قرار داد، براي مثال ميزان همبستگي چيزي نيست كه بتوان آن را ارزيابي نمود و با ساير عوامل جمع نمود.
- ساختار مناسبات: اين ساختار به توصيف و تبيين روابط و دولت هاي ملي در نظام منطقه اي درياي خزر مي پردازد، عوامل بسياري بر ساختار مناسبات بازيگران بخش مركزي نظام منطقه اي درياي خزر تاثير دارد كه از آن جمله رفتار بازيگران بخش پيراموني و بخش مداخله گر، كه اين بازيگران دربسياري اززمينه ها تاكنون توانسته اند تاثيرعمده اي بررفتاربرخي از بازيگران بخش مركزي داشته باشند كه تحت عوامل واگرا در سيستم مطرح مي باشند.
از طرف ديگر ازآنجايي كه تعدادي از اعضاي بخش مركزي (قدرت هاي كوچك سيستم) در برابر قدرت هاي پيراموني و مداخله گر ضعيف هستند، لذا در برابر رفتار اين قدرتها نفوذ پذيرند استراتژي قدرت هاي پيراموني و مداخله گر در برخورد با بخش مركزي سيستم از طرفي در ارتباط با محدود نمودن و كاهش دادن نقش روسيه به عنوان يك دولت قدرتمند و با نفوذ در اين بخش و از سوي ديگر حذف جمهوري اسلامي از منطقه و وارد نمودن قدرت هاي منطقه اي جايگزين در اين نظام منطقه اي بوده است.
نظر شما