ايران كشوري است با تمدن سه هزار ساله و يكي از چهار تمدن بزرگ و باستاني جهان مي باشد كه در كنار كشورهايي چون يونان ، روم ، چين و مصرقرار مي گيرد و از دوران قبل از ميلاد مسيح يعني از زمان عيلامي ها و بعد مادها داراي حوزه تمدني وسيعي بوده است و با آغاز دوران پادشاهي و به نوعي دوران هخامنشي حوزه سياسي و حكومتي ايران به مناطقي چون قفقاز و خراسان بزرگ كه شامل آسياي مركزي امروز هم مي شد گسترش يافت اهميت مناطق اطراف خزر براي ايران به حدي بود كه كورش بزرگ از جهت كنترل و تسلط كامل بر اين مناطق كه توسط اقوام سكاها نا امن شده بود به اين مناطق لشكر كشي كرد كورش در قفقاز به دست اقوام سكاها كشته شد. اين حادثه تاريخي خود نشان مي دهد مناطق قفقاز از چه اهميت زياد براي ايران برخوردار بوده است .
بعدها با تلاش پادشاهان بعدي ايران و بويژه در دوره ساسانيان اين مناطق به تمدن ايران پيوستند و به صورت استان هاي شمالي ايران در آمدند. ايران توانست قدرت سياسي ، فرهنگي و اجتماعي خود را بر اين مناطق تثبيت نمايد به طوري كه در دوران هاي بعد ما كمتر شاهد نواهاي جدايي و اختلاف در اين مناطق با حكومت مركزي ايران هستيم. بعد از اسلام ما تا قرن دوم حكومت ايراني نداريم اما در دوره حكومت طاهريان ، سامانيان ، غزنويان ، آل بويه ، سلاجقه، خوارزمشاهيان و ايلخانيان بسياري از مناطق خزر مانند تركمنستان امروزي و آذربايجان تا آستاراخان روسيه جز مناطق جغرافيايي ايران به حساب مي آمدند در دوران صفويه با تسلط كامل سياسي ايران بر مناطق ياد شده ، يكپارچگي فرهنگي و ديني ايران با اين مناطق به طور كامل صورت پذيرفت تا حدي كه جدايي اين مناطق از ايران غير قابل تصور مي نمود با آغاز توجه همه جانبه كشورهاي اروپايي به سمت شرف و به خصوص ايران و به تبع آن رقابت روسيه با اين كشورها از يك سو و ضعف داخلي و سياسي ايران - بويژه عدم حاكميت يكپارچه بر ايران بزرگ - از سوي ديگر ، كم كم زمزمه هاي جدايي ، استقلال قومي وحركت هاي گريز از مركز در اين مناطق ريشه گرفتند اين امر در دوران فترت بعد از نادرشاه تا آغاز حكومت آقا محمد خان قاجار - به استثنا دوران حكومت بيست ساله كريم خان زند- نمود بيشتري دارد ، به گونه اي كه بيش از صد جنگ داخلي در ايران در گرفت و حركت هاي جدايي طلبانه بسياري در مناطق مرزي ايران به خصوص در منطقه قفقاز بوجود آمد .
با روي كار آمدن آقا محمد خان قاجار ، او به قفقاز لشكر كشي كرد و پس از تسلط بر اين مناطق ، دسته به كشتار وسيعي در اين مناطق زد كه اين آغاز جدايي نهايي قفقاز در دوران هاي بعد، از ايران شد . در دوران فتحعلي شده قاجار كه يكي از ضعيف ترين پادشاهان قاجار به حساب مي آيد با آغاز دست اندازي روسيه به مناطق ازايران جهت رسيدن به آب هاي گرم، جنگ ايران و روس شروع شد كه با دخالت هاي بريتانيا وفرانسه و شكست هاي پي در پي ايران از روسيه زمينه قرار دادهاي تركمنچاي ، گلستان و آخان فراهم شد تا اين كه ايران مناطق چندگانه و مهم قفقاز به خصوص هفده شهر سرسبز و آباد را از دست بدهد با قرارداد آخان نيز شمال خراسان از ايران جدا گرديد كه اين مناطق به نيمي از وسعت ايران امروزي مي رسد با اين تفاوت ها كه اين مناطق بسيار سرسبز و حاصلخيز مي باشد.
در دوران تشكيل اتحاد جماهير شوروي و پيوستن اين مناطق به اين اتحاد، ادغام فرهنگي و سياسي اين مناطق در فرهنگ روس آغاز شد.
در 70 سال حاكميت شوروي براين مناطق ، زبان ، فرهنگ و سيستم آموزش اين كشورها با روسيه پيوند خورد و تا حدي از سابقه تاريخي و فرهنگي گذشته آنها كه مرتبط با تاريخ ايران بود فاصله گرفت البته تلاش هاي جدي و هدف داري نيز براي اين جدايي انجام مي شد. پس از فروپاشي شوروي باز انتظار بازگشت اين مناطق به سابقه تاريخي ، فرهنگي و تمدني مي رفت ولي اينگونه نشد به خاطر اينكه منابع قدرت درجهان اين گونه نمي خواستند ايران نيز توانايي حضور و نفوذ قدرتمند سياسي ، اقتصادي و فرهنگي در اين مناطق را نداشت، ايران با توجه به چالش هايي كه با جهان غرب و بخصوص آمريكا داشت و نيز ترس روسيه از بنياد گرايي اسلامي در مناطق قفقاز و استان هاي جنوبي خودش، نمي توانست هيچ گونه حركت فرهنگي را در قفقاز بدون توجه به ديگران انجام دهد بدون اين كه متهم به بنياد گرايي اسلامي شود ، بدين سبب ايران آنچنان كه انتظار مي رفت نتوانست در مناطق قفقاز و آسياي مركزي بعد از فرو پاشي شوروي به نفوذ سياسي و فرهنگي زيادي دست يابد كه بتواند با آن منافع اقتصادي و سياسي خود را دنبال نمايد. اما با توجه به همسايگي ايران در خزر با چهار كشور تركمنستان ، روسيه ، قزاقستان و آذربايجان و سابقه تاريخي و فرهنگي خود در منطقه ، منافع اقتصادي ، سياسي و فرهنگي زيادي دارد.
موقعيت ژئوپلتيك ايران در منطقه خزر:
قبل از فرو پاشي شوروي ، ايران از اهميت زيادي در تقسيم بندي دو گانه جهان برخوردار بود. پس از فرو پاشي شوروي و ظهور دولت هاي جديد در شمال ايران و درحاشيه درياي خزر ، اگرچه ايران از قدرت منطقه اي بيشتري نسبت به آنها برخوردار است اما ديگر اهرم استفاده از معادلات قدرت بين آمريكا و شوروي را از دست داده است. از طرف ديگر اين تحول با حذف يك تهديد امنيتي براي استقلال و تماميت ارضي ايران همراه بوده است.
اگر بر اساس نظريات جهاني ژئوپلتيك ، كشورهاي شمال ايران را جزو سرزمين قلب به حساب آوريم، ايران به عنوان سرزمين حاشيه اي آنها اهميت زيادي دارد با توجه به شرايط جديد كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز به واسطه شكاف و جدايي كه بين آنها ايجاد شده و به خاطر وضعيت جغرافيايي كه آنها را محاط در خشكي كرده است جهت فعال شدن در اقتصاد بين الملل دنبال مكمل خارجي مي گردند، ايران مي تواند اين مكمل باشد.
موقعيت ژئوپلتيك ايران پس از فرو پاشي شوروي دچار تحول شد كه مي توان به مواردي از اين تحولات اشاره كرد:
1- تغيير تاكيدات جانشينان پطر كبير از توجه به آبهاي گرم جنوب به خاك هاي سرد شمال .
2- تغيير موقعيت ايران به مناسبترين مسير ترانزيت نفت و گاز كشورهاي منطقه آسياي مركزي و قفقاز به بازارهاي جهاني .
3- تحول ايستار ايدئولوژيك شوروي به سمت نگرش هاي اقتصادي روسيه نسبت به ايران .
4-تقسيم اتحاد شوروي همسايه قدرتمند ايران به چند همسايه نو پا و ضعيف .
5- انتقال پايگاه هاي آمريكا و اسرائيل از ايران قبل از انقلاب اسلامي به جمهوري هاي تازه استقلال يافته شوروي باعث شده است موقعيت ايران دچار تحولاتي گردد، اينكه ايران قبل از فروپاشي از جايگاه بهتري درچانه زني بين دو ابرقدرت برخوردار بود و با توجه به موقعيتي كه در جلوگيري از نفوذ كمونيست و در بلوك بندي شرق و غرب داشت، ايران امتيازات اقتصادي و سياسي خوبي از غرب مي توانست بگيرد. بعد از فرو پاشي اين موقعت را ندارد اما با توجه به باز شدن فضاي خزر براي كشورها و شركت هاي اروپايي و وجود منابع نفت و گاز در خزر، ايران مي تواند جايگاهي متفاوت اما مناسب را در خزر حتي در معادلات اقتصادي جهان بدست آورد به شرطي كه موفق شود به محل ترانزيت و انتقال منابع خزر تبديل شود، بدليل اينكه كشورهاي حاشيه خزر به جزر روسيه و تا حد كمتري قزاقستان از لحاظ تاريخي جز منطقه تاريخي فرهنگي ايران مي باشند، همچنين درياي خزر با حيات طبيعي مناطق زيادي از ايران پيوست خورده است، لذا ايران منافع حياتي خود را درخزر متعدد و گوناگون مي داند، در بعضي از موارد مانند محيط زيست و حيات خزر و بحث قوميت ها بخصوص مطرح كردن آذربايجان بزرگ از جانب جمهوري آذربايجان ايران به هيچ وجه نمي تواند كوتاهي به خرج مي دهد چرا كه اين مسائل با تماميت ارضي و امنيت ملي ايران پيوستگي تام دارند.
نظر شما