دكتر علي افضلي، عضو هيئت علمي مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران در گفتگو با خبرنگار مهر درباره حضور فلسفه دكارت و توجه به فلسفه اين فيلسوف فرانسوي گفت : دكارت در غرب به عنوان پدر فلسفه جديد معروف است و دليل آن نيز تحول بزرگي است كه در فلسفه و هويت غرب ايجاد كرد.
وي افزود : آشنايي ايرانيان با فلسفه دكارت نيز به واسطه افرادي كه حدود صد سال پيش مانند گوبينو، فروغي، افضل الملك و ملالازار تلاش كردند آغاز مي شود. اين افراد در معرفي فلسفه دكارت به جامعه علمي ايران يك وجه مشتركي داشتند، آنها دكارت را بزرگترين و مهمترين مظهر علم و تجدد در فلسفه غرب مي دانستند.
افضلي شناخت دكارت را براي ايرانيان به منزله پلي براي ورود به فلسفه غرب توصيف كرد و گفت : دكارت به منزله پلي است كه ايراني ها را با فرهنگ، علوم و فنون جديد غرب آشنا مي كند.
وي تصريح كرد: اگر دكارت پدر فلسفه جديد است معناي آن نيز اين است كه شناسايي او دروازه اي به سوي آشنايي فلسفه جديد غرب است . اين انديشمندان ايراني با اينكه قصد داشتند فلسفه دكارت را معرفي كنند اما در حقيقت قصد داشتند نشان دهند در پس فلسفه غرب، حكمت و معرفت نهفته است، لذا تصميم گرفتند دكارت را با فلسفه ايرانيان معرفي كنند.
اين استاد فلسفه يكي از مهمترين عوامل توفيق دكارت در ايران را سنت شكني وي عنوان كرد و گفت : دكارت در آثار خود به شدت از روحيه و وضعيت حاكم بر آن زمان شكوه مي كند و معتقد است اين افراد سخت بر آراي گذشتگان تأكيد و نظر بديعي ارائه نمي كنند. بعد از قرون وسطي كم كم اين قدرت و شهامت ايجاد شد كه به نظرات جديد توجه خاصي كنند و دكارت توانست با روش شك روشمند خود اين سنت شكني را باب كند.
وي به يكي ديگر از ويژگي هاي معرفتي دكارت اشاره كرد و گفت : اهميت ديگر دكارت روش جديدي بود كه در كسب معرفت استفاده مي كرد. دكارت كه از تعاليم سابق قرون وسطايي سرخورده بود، روش جديدي را در كسب علم و معرفت ارائه كرد.
افضلي در پاسخ به اين پرسش كه دكارت در مقام متكلم و در مقام فلسفه چه وجه و تمايزي دارد گفت : اگر مجموع آثار دكارت را بنگريم قطعا مي بينيم كه او بيشتر يك فيلسوف است تا يك متكلم و بسيار سخت مي شود دكارت را يك متكلم محسوب كرد .
وي تصريح كرد : در آثار دكارت به هيچ عنوان دليل نقلي از كتاب مقدس نمي يابيد و اين وجه تمايز مهمي ميان دكارت و متكلمين آن زمان است. البته برخي از متكلمين در زمان دكارت به وي اشكالاتي مي گرفتند.
عضو هيئت علمي مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران به بحث درباره وضعيت دكارت پژوهي در ايران پرداخت و گفت : خوشبختانه دكارت از معدود فيلسوفاني است كه در ايران بسيار مورد توجه قرار گرفته است. شايد يك دليل ديگر كه دكارت در كشور ما مورد توجه قرار گرفته آموزش فلسفه بر اساس محورهاي تاريخي است و دكارت دقيقا در نقطه عطف تاريخي قرار دارد.
وي تصريح كرد : انديشه دكارت داراي دو جنبه است كه مي تواند براي جامعه فلسفي ما مورد توجه قرار گيرد. يكي سنت شكني دكارت است كه جامعه فلسفي ما نياز مبرمي به اين شيوه فلسفي دارد و ديگر اينكه فلسفه غرب دائماً در حال تحول و دگرگوني است و هر روز با يك روش جديد فلسفي آشنا مي شويم اما از چهار قرن پيش ، از زمان ملاصدرا تا كنون فلسفه در كشور ما دچار ركود شده و اصلا ما يك فيلسوف جديد كه تحولي در آراي فلسفي به وجود بياورد نداشتيم و همان افكار صدرايي و سينوي را شرح داده ايم، لذا سنت شكني دكارت براي ما بسيار مهم است.
دكتر افضلي گفت : دكارت در روش فلسفي سخت بر قاعده وضوح و تمايز تكيه و معتقد است كه تا چيزي برايمان وضوح نداشته باشد نپذيريم. يكي ديگر از سنتهاي دكارت كه بايد براي ما الگو باشد همين شيوه مناظره اي دكارت است.
دكتر افضلي افزود : يكي ديگر از ويژگي هاي دكارت كه مي تواند براي ما مهم باشد نامه هاي وي است. دكارت در زمان خود با بسياري از فيلسوفان زمان مكاتبات فلسفي داشته و اين نامه ها به لحاظ اهميت از ويژگي خاص برخوردار است كه اين شيوه تبادل آراء را در سنت فلسفي خودمان مشاهده نمي كنيم.
وي همچنين به عدم ترجمه مجموعه آثار فيلسوفان غربي در كشور اشاره كرد و گفت : بسياري از آراي كلاسيك فيلسوفان غرب هنوز ترجمه نشده و اين معضل جدي در راه فلسفه در ايران است. بسياري از كشورهاي ديگر تمام آثار فلسفي را به زبان خود ترجمه كردند و اين مانع را از مقابل فلسفه ورزي در كشورشان برداشته اند .
نظر شما