رستم كوشان شاعر و مترجم قرآن كريم در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، ضمن بيان اين مطلب افزود: پيش از اين كار 140 حديث و تعداد 170 داستان از بزرگان دين را به نظم درآورده بودم و در آنجا بود كه متوجه شدم برخي آيات قرآن را مي توان به نظم درآورد چون آيات قرآن در احاديث هم آمده است.
وي ادامه داد : شروع اين كار از سال 1374 و پايان كار تحصيل و آموزش به بچه ها بود. من انگيزه خود را از اين كار در ديباچه قرآني كه ترجمه كرده ام اين طور آورده ام :
تا كه سي سالم به پايان رفت در خدمت به خلق جام دوري از گلستان شوكرانم شد به حلق
دوري از ميخانه شد باعث جنون پيدا كنم از فراق بلبلان در عاشقي غوغا كنم ...
گفتم گفتم ولي قانع نبودم در فراق تا كه بر قرآن توسل جستمي با اشتياق
معني الحمد را بردم به نظم آنگه كه من فارغ از هر چيز گشتم همچنين از خويشتن
كوشان اضافه كرد : ابتدا سوره حمد و سپس سوره هاي كوتاه قرآن را از انتها ترجمه كردم. اين كار تا سوره انعام پيش رفت و دوباره برگشتم به اول قرآن و از سوره بقره شروع به ترجمه كردم. اين كار در مجموع يازده ماه طول كشيد و پس از آن به اديبان و قاريان و معني فهمان رجوع كردم و از نظر ويرايش و حق تقدم كلمات و افعال و ... بازنويسي را آغاز كردم.
اين شاعر كار بازسازي ترجمه را شش سال عنوان كرد و گفت: در اين كار اصراري به فارسي نويسي نداشته ام و خيلي جاها خود آيات و كلمات قرآن را استفاده كرده ام. وقتي احساس كردم واژه هايي مثل رحمان و رحيم و بشير و نذير و ... براي همه قابل فهم است دليلي براي از دست دادن قافيه هاي مطلوب در ترجمه نديدم.
كوشان تصريح كرد: پيشتر صفي عليشاه قرآن را از روي تفسير به نظم درآورده بود كه البته اشعار او در پاره اي اوقات همه فهم نيست. اين در حالي است قرآن كريم بايد بين همه جوان ها و نوجوان ها فهميده شود. بايد طوري آن را ترجمه كرد كه سواي بچه هاي اهل قرآن و اهل مسجد هم جذب خواندن آن شوند. بايد كاري كرد تا قرآن را با اشتياق بپذيرند.
وي اضافه كرد: كسي فرموده بود قرآن هفت بعد دارد و به نظم كشيدن اش ممكن نيست. بايد بگويم قرآن دو بعد دارد كه بعد اول سطحي و شامل فرمان كار خدا به انسان هاست كه به طور شفاف به زندگي انسان ها راهكار زندگي داده است. اين مغز قرآن است كه هفت بعد دارد و هر بعد آن را بخواهيم بشكافيم با مكاشفات تازه اي روبرو مي شويم.
مترجم قرآن مجيد تاكيد كرد: آيا هفت بعد قرآن را در ترجمه منثور مي توان پياده كرد كه ادعا كنيم تنها در نظم امكان اين كار وجود ندارد؟ قرآني را بايد طوري در دسترس جوانان قرار داد كه راهكار خداوند را با شادابي و طروات براي آنان ترجمه كند. چه ايرادي دارد آن را با لحن شاعرانه فارسي بخوانند و همان درك ترجمه منثور را هم از آن داشته باشند؟
كوشان ترجمه نظم را جدا از شعر و ويژگي هاي استعاري و تخيلي آن دانست و افزود: نظم كاملا امانتدار است و اگر قرار باشد متني به نظم دربيايد اين نظم مفهوم آن را زايل نمي كند و به آن وفادار است. من در اين كار از جمله ها و عبارات تكميلي هم استفاده كرده ام كه تقويت كننده متن و معنا به شمار مي آيند. بنابراين ترجمه منظوم قرآن به معني فراتر رفتن از اصل معاني نيست بلكه منظور از آن تغيير لحن و گويش ترجمه است.
اين شاعر با تاكيد بر وفور تفريحات در عصر حاضر عنوان كرد : نيازمند حركاتي هستيم كه بچه ها را با طروات و شادابي به سمت معنويات جذب كند. اين حركت مستلزم نوعي روان شناسي است و نبايد تنها به منظوم كردن قرآن بسنده كرد. چنين حركتي مي تواند به كتب درسي تسري پيدا كند و بچه ها را با جاذبه بيشتر به سمت كلام خدا بكشاند.
رستم كوشان در پايان تصريح كرد: آيا تا قرآن ترجمه و فهميده نشود مي توان به آن عمل كرد؟ قرآن علاوه بر صواب و داشتن نورانيت نياز به فهميدن و درك معاني دارد. نور قرآن زماني به سمت ما مي آيد كه ما نيز به طرف آن حركت كنيم. خدا در " شدن " ما را آزاد گذاشته است. بايد ابتدا قدمي براي فهم آن برداريم تا از نور معنوي آن نيز بيشتر بهره مند شويم.
نظر شما