محمد رضا سرشار حق بزرگي به گردن ادبيات داستاني انقلاب دارد/ سرشار خود قصه اي است كه در همه قرون روايت خواهد شد

به گزارش خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ؛ عصر امروز همايش نكوداشت محمد رضا سرشار ( رضا رهگذر ) در سالن كوثر سازمان صداو سيما با حضور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ، مسئولان سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي و جمعي ديگر از ادب دوستان و مسئولان فرهنگي برگزار شد.

در ابتداي اين مراسم محسن پرويز دبير اين همايش طي سخناني گفت : برگزاركنندگان اين همايش سازمان صدا و سيما و سازمان اوقاف هستند و شايد براي برخي اين سوال پيش بيايد كه چرا اين دو سازمان اقدام به نكوداشت از سرشار كرده اند اما بايد اذعان كرد كه هرنهادي كه اقدام به چنين كار شايسه اي كند شايسته تقدير است.

پس از آن خسروي معاون سازمان اوقاف و امور خيريه به عنوان يكي از برپا كنندگان اين همايش طي سخناني گفت : داستان از چنان تاثيري در روح انسان دارد كه مسير زندگي اسنان را تغيير مي دهد و مي تواند 180 درجه اين مسير را تغيير دهد.

وي درادامه گفت : با توجه به همين تاثير بوده كه قرآن كريم از داستان بهره گرفته و اگر راه بهتري براي انتقال پيام و معني وجود داشت حتما از آن استفاده مي كردند.قرآن كريم قصه را محور قرار داده است تا ازاين طريق احكام ديني و اخلاقي را لابلاي قصه ها منتقل كند. محمد رضا سرشار هم با توجه به اين كاركرد داستان سالها است كه در اين عرصه حضور دارد و سعي در انتقال معرف ديني از طريق داستان به مخاطبان داستانهايش دارد.

پس از آن دكتر خجسته معاون صداي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در سخناني گفت : سرشار را نبايد فقط از منظر ادبيات داستاني نگريست بلكه از نگاه رسانه اي مانند صدا (راديو) نقش بسيار موثر او را مورد بررسي قرار داد. رسانه راديو در ايران تا ابتداي دهه 60 رسانه بلامنازع بود و اين مساله در پس از انقلاب هم ادامه داشت. اما پس از انقلاب با توجه به اينكه مخاطبان راديو انتظار محتواي متفاوتي با آنچه كه پيش از آن از راديو پخش مي شد را مي كشيدند.

وي در ادامه تصريح كرد : پس از انقلاب در مورد رابطه فرم و محتوا بحث هاي جدي مطرح بود و ما تلاش مي كرديم كه خيلي جدي به اين مباحث درنقطه اي پايان بدهيم. تا اينكه محمدرضا سرشاربا ورود خود به راديو - در ابتداي دهه 60 - در فرم مناسب مهمترين محتوا را انتقال داد.

پس از آن علي اكبر صادقي رشاد  عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي گفت : انسان شناسي جوهر علوم انساني است و چون علوم انساني برهمه مظاهرحيات آدمي تاثيرگذار است دررفتار آدمي اثرمي گذارد . ادبيات هر قومي زهدان ديدگاه هاي و نظريات انسان شناسي است و ادبيات فارسي نظريات انسان شناختي زيادي را درون خود نهفته دارد.

وي در ادامه تصريح كرد : كاري كه محمد رضا سرشار انجام مي دهد يعني كاوش ادبيات ايران يك واجب ديني است چراكه دين ما درشرايط كنوني درحال تهديد است و دفاع از دين واجب است كه يكي از راه هاي آن ارائه درست و به زبان روز معارف ديني در قالب هاي ادبي است.

رشاد خاطر نشان كرد : اگرچه سرشار نزديك به ربع قرن قصه گويي كرده اما شان او قصه گويي نيست چه اينكه خود او قصه پردازي بزرگ است و اگرچه او نزديك به ثلث قرن قصه پردازي كرده اما شان او به تنهايي اين نيست كه بگوييم قصه پرداز است بلكه او خود قصه اي است كه در همه قرون روايت خواهد شد.

پس از اين سخنراني رضا اميرخاني دبيرانجمن قلم ايران و دكترعسگري رئيس سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران هر كدام در سخنان كوتاهي به بيان ويژگي هاي فردي و شخصيتي محمد رضا سرشار پرداختند.

درادامه مراسم محمد حسين صفارهرندي پشت تريبون قرار گرفت و نخست پيام مقام معظم رهبري را خطاب به اين همايش قرائت كرد : " آقاي سرشار حق بزرگي به گردن ادبيات داستاني انقلاب دارد".

او سپس افزود : امروزه من به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و كسي كه سالها مصرف كننده توليدات فرهنگي او بودم و همچنين در روزنامه كيهان با هم همكاري داشتيم ، از كسي ياد مي كنم كه كه به جرات يكي از بهترين الگوهاي ادبيات در ايران است و نسل جوان ما و داستان نويسنان ما مي تواند از ايشان الگو بگيرند ايشان نه تنها فعالانه در عرصه ادبيات حضور داشته است و اين مساله باعث شده كه رابطه خود را با خالق خود حفظ كند.

پس از سخنان صفارهرندي مراسم تقدير از سرشار آغاز شد و لوح هاي تقدير و جوايزي به اين نويسنده و منتقد ادبي از سوي نهادهاي مختلف اعطاء شد. از جمله جايزه دومين جشنواره قصه هاي قرآني سازمان اوقاف و تقدير هايي از طرف معاونت صدا ، وزارت ارشاد ، انتشارات سوره مهر و حوزه هنري ، انتشارات سروش ، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي ، كتابخانه ملي ، سازمان فرهنگي و هنري شهرداري و مراكز و نهادهاي ديگر.

محمد رضا سرشار پس ازاين مراسم ، درسخنان كوتاهي گفت : من اين مراسم را تجليل ازهنر وادبيات متعهد مي دانم و نكوداشت هنرمنداني كه در يك قرن اخير براي استحكام پايه هاي تفكر فرهنگي انقلاب تلاش كردند و از انها تجليل صورت نگرفت و در گمنامي روزگار گذراندند.

من به همه جوانان و نويسنگان ياد آور مي شوم كه از روزي كه تحقيق و نوشتن در مورد زندگي پيامبر اعظم را آغاز كردم بركات زيادي در زندگي ام مشاهده كردم و بايد بگويم كه هرچقدر هم در اين زمينه كار كنيم باز هم نمي توان گفت كه كار به پايان رسيده است چون هركس مي تواند به قدر فهم و درك خود از اين بحر برداشت مي كند.