به گزارش خبرنگار مهر هشدارها سال گذشته جدي گرفته نشد تا امروز در آستانه آغاز ليگ برتر، تيمهاي سوم تا هشتم سال گذشته و برخي از تيمهاي هشتم به بعد هم تكليف خودرا ندانند و ترجيح بدهند با افزايش نجومي قراردادها، از سرمايه گذاري در بسكتبال منصرف شوند. چرا كه ن مگر چه اتفاقي افتاده كه رشته اي در كمتر از سه سال قبل بالاترين قراردادهايش با نيمي از بالاترين قرادادهاي واليبال برابري مي كرد، سال گذشته شانه به شانه قراردادهاي واليبال سائيد و در سال جاري نه تنها قصد دارد از واليبال پيشي بگيرد بلكه قصد شانه به شانه سائيدن با قراردادهاي فوتبال را نيز دارد! آيا بر اين نوع افزايش قراردادها كدام منطق حاكم است كه بتواند ضامن تداوم و استمرار كار تيمهاي بسكتبال باشد؟
مگر غير از اين است كه چنين قراردادهايي فقط به نفع دريافت كنندگان حق الزحمه هاست نه به نفع بسكتبال و ورزش؟ كه اگر غير از اين بود تيمها بايد درسال جاري با قدرت خود را حفظ مي كردند. اصلا اگر رويه بي حساب و كتاب خرج كردن باشگاه ها در واليبال، فوتبال هم مثل بسكتبال بود كه هر روز بايد منتظر انحلال تيم هاي اين دو رشته هم مي بوديم!
اما هر چه كه بود كاروان بي منطق هزينه كردن باشگاه ها آن هم از نوع دولتي كه بدون شك از بيت المال هزينه مي كنند به جايي رسيد كه قوي ترين و پوياترين و بي نظيرترين ليگ بسكتبال در سال گذشته ، امروز بايد با ترديد به آينده بنگرد و البته بسياري از بازيكنان شاخص و كارآمد، خود را در خارج گود احساس كنند واين موضوع يعني بلاتكليفي كه دراثر بي تدبيري واستوار نبودن برپايه اصول ، گريبانگير بسكتبال شده است!
اما هرچه كه بود اتفاق افتاد تا ديگر به ارشادات و خواهش و تمنا ها هم كار درست نشود و نياز باشد تا ارگاني نظارتي از خارج حيطه بسكتبال وارد عمل شده و به بحث ريخت و پاشها و سرمايه گذاري هاي بي رويه از بيت المال، پايان دهد و به نظر مي رسد در اين ميان فراكسيون ورزش مجلس بتواند مشكل گشا باشد. آن هم زمانيكه يكي از اعضاي آن از خانواده بسكتبال است و نسبت به آن توجهي ويژه و نكته بينانه دارد اين فرد بيژن شهبازخاني است كه كانديداي احراز پست رياست فدراسيون بسكتبال نيز بود و در زمان انصراف اعلام كرد كه فراكسيون ورزش مجلس آماده كمك و ياري به بسكتبال است. بخصوص كه برنامه هاي مسنجم و خوبي براي مقابله با تهاجم فرهنگي دارد و اينكه نكته اي كه مي تواند باعث شود تا فراكسيون ورزش مجلس در مورد قراردادهاي بي رويه بسكتبال كه انحلال باشگاه ها و سرگردان شدن بازيكنان را در پي دارد، دقيق شود كه چرا باشگاه هاي دولتي در ايران اينقدر متفاوت هستند و يكي مي تواند هر چقدر كه بخواهد در بسكتبال سرمايه گذاري كرده و در انعقاد قرار دادها از بيت المال از سايرين سبقت بگيرد ويك باشگاه دولتي ديگر با محدوديت روبروست . اصولا برچنين مواردي، چه ارگاني بايد نظارت داشته باشد وچنانچه تشخيص دادن اين نوع سرمايه گذاري به ضرر ورزش است، از آن جلوگيري كند؟
اما اصولا به تفكر بر مديريت بالاي چنين مجموعه هاي دولتي كه باشگاه ها زير مجموعه هاي آنان هستند، حاكم است كه بدون بررسي هاي كارشناسانه، با اختصاص چنين بودجه هاي كلاني درورزش موافقت مي كند؟ آيا آنان مي خواهند ورزشهاي زير مجموعه آنان با اين نوع سرمايه گذاري، قبل از مسابقات حريف را از ميدان بدر كرده و در طول مسابقات بدون داشتن حريفي جدي، از ابتدا خود را قهرمان بدانند؟
درهرحال بسكتبال در اثر يك سهل انگاري آشكار كه از سوي دست اندركاران بوقوع پيوست به اين مرحله رسيده است اما انتظار مي رود دلسوزان واقعي جلوي اين رفتارها و پيامدهاي آنرا بگيرند بخصوص كه دولت آقاي احمدي نژاد وايشان به شدت معتقد هستند كه سرمايه گذاري ها بايد داراي حساب و كتاب باشد و نظارت بر زير مجموعه ها را از وظايف دولت مي دانند وباشگاه ها هم كه عموما دولتي هستند بنابراين بايد توضيحي براي نوع سرمايه گذاري ها داشته باشند.
درهرحال، پيكان، صنام، پگاه فارس، ذوب آهن اصفهان، پگاه همدان و آذرپيام اروميه از جمله تيمهايي هستند كه بودن و نبودنشان در ليگ جاري درحالي در هاله اي از ابهام قراردارد. تيم هايي كه سال گذشته درجمع هشت تيم برتر قرار داشته اند و اين موضوع بيكارشدن تعداد زيادي بازيكنان و مربي و فاصله گرفتن آنان از ورزش را به همراه خواهد داشت.
نظر شما