به گزارش خبرگزاري "مهر"، فيلم سينمايي "مردي كه ليبرتي والانس را كشت" محصول سال 1962 سينماي امريكا و چهل و پنجمين ساخته سينمايي جان فورد، از پركارترين و مطرح ترين فيلمسازان دوران كلاسيك سينماي امريكا، است. اين كارگردان همواره در آثار خود از مولفه هايي سينمايي در عرصه بازيگرداني، طراحي صحنه و لباس و حتي جلوه هاي تصويري در صحنه هاي درگيري و هفت تير كشي استفاده مي كرد كه به سينماي حادثه اي جلوه اي قابل توجه مي بخشيد.
نكته جالب توجه در اين فيلم نوع نگاهي است كه فورد به سينماي كلاسيك امريكا به خصوص ژانر وسترن دارد. در اين فيلم كارگردان با آنكه دلبستگي هاي خاص خود به مولفه هاي اصلي سينماي وسترن را حفظ مي كند و در فلاش بك داستان را به سمت دلمشغولي هاي هميشگي خود هدايت مي نمايد، نوعي سينماي حادثه اي را طرح ريزي مي كند كه از قواعد و كليشه هاي رايج وسترن فراتر است. وي روي اين مساله تا جايي اصرار مي كند كه فقط دو سكانس فيلم به طور مستقيم به دوئل با اسلحه اختصاص دارد و قهرمان اصلي داستان به جاي توجه به قانون زور و اتكا به مهارت هاي بهره گيري از اسلحه به شدت روي رفتارهاي قانونگرايانه و احترام به دمكراسي و حق راي تاكيد مي كند.
فيلمنامه اين اثر بر اساس داستاني از دورتي جانسون به وسيله جيمز وارنر بلا و ويليس گلدبك براي ساخت يك اثر سينمايي به نگارش درآمده است. داستان فيلم درباره يك سياستمدار به نام رندسام اِستاد است كه پس از سال ها همراه با همسرش به شهر شيمبون بازمي گردد تا يكي از دوستانش به نام تام دانيفان را به خاك بسپارد. وي براي مديران تازه مجله ستاره شيمبون خاطره تام را بيان مي كند. به اين شكل كه سال ها قبل وقتي رندسام پس از گرفتن مدرك خود در رشته حقوق به شيمبون مي آيد به وسيله گروه ليبرتي والانس مورد سرقت و ضرب و شتم قرار مي گيرد. رندسام با كمك تام در برابر والاس ايستادگي مي كند، اما حمله او به رئيس مجله شيمبون باعث رو در رويي مسلحانه اين دو و كشته شدن والاس مي شود. اما در پايان داستان مشخص مي شود كه در اصل تام، والاس را كشته است.
فورد در اين فيلم به جاي اينكه با طرح حوادث پشت سر هم در فواصل كوتاه براي داستان جذابيت به وجود بياورد، تعليق را در بطن ماجراهاي مختلف داستان پرورش مي دهد و با ايجاد يك مثلث عشقي ميان تام، رندسام و هالي قصه را به سمت اوج و گره گشايي اصلي پيش مي برد. اين مساله نوعي روايت نوين در قصه پردازي براي فيلم به وجود مي آورد و همه اتفاقات را وابسته به لحظه رويايي رندسام و ليبرتي مي كند. هر چند كه قصه در اين لحظه پايان نمي گيرد و راز واقعي كشته شدن اين دزد خشن در صحنه پاياني مشخص مي شود و كارگردان به اين وسيله همان شخصيت و قهرماني را ستايش مي كند كه در فيلم هاي قبلي اش از اين دست افراد را مورد توجه و تقدير قرار مي داد.
فيلم سينمايي "مردي كه ليبرتي والانس را كشت" در مدت زمان 123 دقيقه براي اكران آماده شد و جان وين، جيمز استوارت، ورا مايلز، لي ماروين، ادموند اوبراين، اندي ديواين، كن موراي و جان كارادين بازيگران اصلي فيلم را تشكيل مي دهند. استفاده بسيار خوب كارگردان از بازيگران در نقش هايي كه با شخصيت اصلي آنها عجين شده، شخصيت ها را بسيار باورپذير كرده و تعامل نقش هاي مقابل جلوه مناسب و كاملي از نوع روابط، فعاليت ها و اشخاص يك شهر دهه 40 امريكا را به تصوير مي كشد.
اين فيلم نامزد دريافت جايزه اسكار بهترين طراحي هنري در سال 1963بود. فيلم سينمايي "مردي كه ليبرتي والانس را كشت" به كارگرداني جان فورد روز جمعه 16 تير از برنامه سينما چهار پخش شد.
/ به بهانه پخش فيلمي از جان فورد از شبكه چهار /
"مردي كه ليبرتي والانس را كشت" روايتي نوين از سينماي وسترن است

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و هنر : فيلم سينمايي "مردي كه ليبرتي والانس را كشت" ساخته جان فورد روايتي نوين از سينماي وسترن است كه با نگاهي به مولفههاي داستانپردازي حادثهاي شكل ميگيرد.
کد خبر 349884
نظر شما