پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۰ تیر ۱۳۸۵، ۱۲:۰۱

يك شاعر و محقق تاجيك در گفتگو با مهر :

نقاط اشتراك ايران و تاجيكستان محدود به زبان فارسي نيست

نقاط اشتراك ايران و تاجيكستان محدود به زبان فارسي نيست

نقاط اشتراك ايران و تاجيكستان تنها به زبان فارسي و جنبه هاي ادبي محدود نمي شود. نام دستگاه ها - مقام ها - در موسيقي كلاسيك ايران و تاجيكستان يكي است و تمام يادگارهاي هنر معماري اين منطقه كه از زمان سامانيان، سلجوقيان، غزنويان و تيموريان بر جاي مانده دسترنج هنرمندان سمرقندي، بخارايي، خوارزمي، شيرازي، يزدي، نيشابوري، تبريزي و اصفهاني است.

حضرت صباحي سمرقندي شاعر اهل تاجيكستان در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، ضمن بيان اين مطلب افزود: زماني كه حافظ شيرازي غزل تازه اي مي سرود، آن غزل پس از دو يا سه هفته از طريق حاجيان و تجار به سمرقند مي رسيد و دست به دست مي شد. هنگامي كه ديوان حافظ به سمرقند و بخارا رسيد تاجيكان آن را شب ها پس از مطالعه كنار قرآن در گهواره زير سر فرزند نوزاد خويش مي گذاشتند.

وي اضافه كرد: حافظ شيرازي اين را به خوبي مي دانست كه گفت :

به شعر حافظ شيراز مي رقصند و مي نازند              سيه چشمان كشميري و تركان سمرقندي

(البته در اينجه ترك به معني مجازي واژه است.)

اين دكتراي علم هنرشناسي تصريح كرد: مشتركات زباني، فرهنگي و ادبي ميان فارس ها و تاجيكان كه نهاد ايشان از يك گلمايه آريايي سرشته شده داراي تاريخ خيلي قديمي است. در نوشته هاي تاريخ نگاران يونان باستان آمده است كه پارس ها، سغديان، باختريان و خوارزميان زبان همديگر را به خوبي مي فهمند.

وي ادامه داد: از سوي ديگر مورخان ايراني بر اين باورند كه موطن مادها و پارس ها كه نخستين دولت هاي نيرومند را در غرب آريانا يعني ايران زمين باستاني برپا كرده بودند سرزمين هايي چون فرغانه، سغد و بدخشان در شرق آريانا بوده است.

حضرت صباحي دامنه اين اشتراك ها را در زمان هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان گسترده و چشمگير دانست و افزود: در سده سوم قبل از ميلاد در فلات آريانا دو دولت مقتدر يعني دولت اشكانيان در غرب و دولت كوشانيان در شرق به وجود آمدند و آنان بودند كه ايران زمين را از سلطه دولت يوناني سلوكيان آزاد كردند.

اين شاعر ومحقق تاجيك اضافه كرد: داريوش بزرگ در سنگ نوشته خويش چنين نگاشته است " پارسي ام، پارسي آريائي ام" هماننتد او كنيشكا شاه مقتدر كوشاني نيز در سنگ پايه پيكره خود به اصل آريايي خويش تاكيد كرده است. از اين چنين مي توان برداشت كرد كه نام عمومي ايرانيان غربي پارسي و نام عمومي ايرانيان خاوري از زمان هاي باستان تاجيك بوده و ايشان خود را پيرو پيشواديان مي دانسته اند.

وي افزود: هم اشكانيان و هم كوشانيان در تاريخنامه هاي يوناني و رومي با نام " افرينها" ياد مي شوند زيرا مردم به خاطر اين كه ايشان در نبرد با يونانيان استقلال ايران زمين را به دست آوردند به آنها چنين نامي نهاده بودند.

صباحي به نظر ارائه شده از مرحوم مهرداد بهار در كتاب " از اسطوره تا تاريخ " اشاره كرد و گفت : او مي گويد كتيبه هاي شاهان هخامنشي به زبان ايراني باستاني نگاشته شده است ولي شايد مردم به زبان ديگر گفتگو مي كردند. تخمين مهرداد بهار درست است بدان سبب كه در غرب ايران موبدان در حكومت نقش موثري داشتند. زبان رسمي زبان اوستايي يا خود زبان ايراني باستاني بود اما مردم به زبان عاميانه يعني به گويش هاي مختلف - البته نزديك به هم - سخن مي گفتند.

وي ادامه داد: در شرق ايران زمين يعني در خراسان بزرگ (خوتن، فرغانه، سغد، بدخشان، تاخرستان، كابلستان، باختر، طوس، مرو و نيشابور) زبان رسمي زبان دري باستاني بوده و مردم به گويش هاي به هم قرين پارتي، سغدي، خوارزمي و بلخي محاوره مي كردند. زبان رسمي شرق ايران زمين در سده هاي پاياني فرمانروايي ساسانيان به دربار ايشان نيز انتشار يافت.

اين شاعر با بيان اين كه زبان رسمي مزبور در زمان سامانيان به زبان علم و فلسفه و هنر و ادبيات نيز مبدل شد، اضافه كرد: ملك الشعراي بهار در " سبك شناسي " گفته است، زبان فارسي دري اصلا لهجه اهالي ماوراءالنهر، سمرقند و بخارا است كه در اين مناطق تاجيكان زندگي مي كنند. زبان رسمي در زمان سامانيان و پس از آن در غرب تا بغداد و در شرق تا دهلي گسترش پيدا كرد.

اين پژوهشگر زبان و ادبيات فارسي تصريح كرد: مهرداد بهار در همان اثر خود نقل مي كند كه داستان هاي حماسي در زبان فارسي دري مديون دوران كوشانيان است. به اين گفته اضافه مي كنم كه در آن زمان سلسله داستان هاي حماسي درباره گشتاسب، رستم، سهراب، اسفنديار، گردافريد و... به صورت كتاب درمي آيند  و در دوران سامانيان سرچشمه ادبي شاهنامه هاي منظوم و منثور و بخش هايي از تاريخنامه ها مي شوند.

حضرت صباحي سمرقندي ادامه داد: ديوارنگاره هاي رنگارنگ كه در اثر حفريات باستان شناسي در پنجكت، سمرقند، بخارا، خطلان و جاهاي ديگر به دست آمده، مملو از سوژه هاي حماسي اند و در آنها داستان هاي فريدون و ضحاك، رستم و سهراب، گردافريد، سوگ سياوش و همانند آن را مي توان ديد كه همگي مربوط به دوران قبل از اسلام اند.

وي در پايان با اشاره به اشتراك هاي اسطوره اي و ادبي و تاريخي مردم اين منطقه گفت: من افتخار مي كنم كه از تركيه گرفته تا بنكاله در تمام بناها كتيبه ها را به زبان مادري خويش مي بينم.

کد خبر 351229

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha