به گزارش خبرگزاري "مهر"، در ادامه نشست بررسي برنامه هاي كودك و نوجوان تلويزيون علي زارعان به مساله ميزان نقش هنرمندان اين ژانر اشاره كرد و گفت: "برخي هنرمندان اين عرصه نه تنها مقصر نيستند بلكه به خاطر سيستم ناكارآمد توليد و عرضه ضرر هم مي كنند. مدتي قبل برادران يغمائيان از فعالان عرصه توليد انيميشن اقدام به تاسيس موسسه توليد انيميشن كردند و پس از مدتي سه مجموعه انيميشني توليد شد. مديران موسسه براي دريافت وام تبصره 3 اقدام كردند تا از اين طريق بتوانند هزينه هاي خود را به شكلي تامين و زمينه فعاليت خود را وسيع تر كنند."
وي خاطرنشان كرد: "اين موسسه با وجود برخورداري از فعاليت گسترده از نظر اقتصادي به مشكل برخورد و آنها به دليل بروز مشكلات در امر فروش توليدات خود ديگر توانايي اداره سيستم را نداشتند. هنگام آغاز به كار موسسه 40 انيماتور در بخش هاي مختلف آن مشغول فعاليت بودند. در حالي كه اكنون 20 انيماتور كار مي كنند. يعني افرادي كه وارد گردش اقتصادي مثبت براي توليد انيميشن شده بودند به خاطر سيستم ناكارآمد عرضه و تقاضا در زمينه انيميشن و محصول فرهنگي دچار ضرر مالي شدند."
اين مدير تلويزيوني با اشاره به فعاليت هاي موفق شركت هاي بزرگ توليد انيميشن در جهان اعلام كرد: "ما تكنولوژي هنري نداريم. يعني خط توليد يك اثر هنري از به وجود آمدن طرح اوليه تا توليد و عرضه سيستم و روند مشخص و تعريف شده اي ندارد. از مسئولان كشور سئوال كنيد تاكنون چه ميزان از صندوق ذخيره ارزي كشور براي رشد و شكوفايي هنر مورد استفاده قرار گرفته و به كداميك از هنرمندان وام بدون بهره پرداخت شده است؟ چه تعداد از انيماتورهاي كشور بيمه هستند يا حقوق بيكاري مي گيرند؟ جايگاه و سطح هنر كودك و نوجوان، انيميشن و عروسكي براي مسئولان كشور مساله و دغدغه خاطر نيست."
مدير گروه كودك و نوجوان شبكه پنج سيما به ارائه نمونه هاي موفق شركت هاي توليد اين ژانر در كشور اشاره كرد و به "مهر" گفت: "اگر در حال حاضر شركت تله توبيز امكانات وسيعي دارد بايد شيوه دستيابي به چنين موفقيتي مورد بررسي قرار بگيرد. وقتي گردش اقتصادي در زمينه توليد آثار كودك و نوجوان منفي است و توليدات داخلي از نظر كمي و كيفي چندان قابل اعتنا نيست، صدا و سيما سراغ ارزانترين و در عين حال جهاني ترين محصول مي رود. پيرو چنين اقدامي نگاه مخاطب هم وارونه مي شود. يعني بيننده در ذهن خود آثار شاخص جهاني را با ايراني مقايسه مي كند و ناخودآگاه به سمت تماشاي آثار خارجي مي رود."
وي يادآور شد: بر اساس برنامه ريزي هايي كه صورت گرفته ما مي توانيم در سال 1400 تبديل به يك كشور صنعتي قوي شويم، اما اگر همزمان با توجه به رشد صنعتي و اقتصادي به مساله فرهنگ، آن هم در عرصه كودك و نوجوان توجه كافي صورت نگيرد، تبديل به يك كشور صنعتي بي هويت خواهيم شد. آيا كودكان ما محصولات فرهنگي خودمان را ديده اند يا يك بچه امريكايي مقيم ايران هستند. در اين شرايط تلويزيون هم چاره اي جز پخش آثار خارجي ندارد. چون براي كمك به روند توليد هيچ بودجه اي در اختيار ندارد. همين امسال 20 درصد بودجه صدا و سيما كاهش يافته است."
زارعان در مورد سطح كمي و كيفي توليدات انيميشني و عروسكي موسسه فرهنگي هنري صبا وابسته به سازمان صدا و سيما توضيح داد: "توليدات اين موسسه گسترده و قوي است، اما به هيچ وجه جوابگوي نياز پخش نيست. در حال حاضر هر كدام از شبكه هاي يك، دو و پنج سيما در طول روز 3 ساعت برنامه كودك و نوجوان پخش مي كنند كه در مجموع شبكه هاي سراسري روزانه نياز به 9 ساعت برنامه دارند. اگر صبا با همه توانمندي هايش در خوش بينانه ترين شكل روزانه 30 دقيقه برنامه توليد كند، هشت ساعت و نيم ديگر پخش برنامه كودك و نوجوان چگونه بايد پر شود؟"
اين مدير تلويزيون تاكيد كرد: "در كشور ما نه تنها گردش اقتصادي مناسبي در زمينه توليد آثار كودك و نوجوان وجود ندارد، بلكه تعريف درستي از روند عرضه و تقاضا هم ارائه نشده است. براي نمونه در حال حاضر 35 شبكه تلويزيوني ماهواره اي مختص كودكان و نوجوانان مشغول فعاليت هستند در اختيار عموم مخاطبان ايراني هم قرار دارند. در اين شرايط بازار عرضه و تقاضا مثبت مي شود. زيرا به تبع پخش گسترده و فراگير، توليد هم بدون نياز به دخالت دولت افزايش چشمگيري پيدا مي كند. اگر شبكه اختصاصي كودك و نوجوان در كشور تاسيس شود، ظرف شش ماه مي تواند به خودكفايي برسد."
عادل بزدوده در خصوص احساس نياز براي تاسيس يك شبكه تلويزيوني اختصاصي كودك و نوجوان گفت: "در نشستي كه برنامه سازان عرصه كودك و نوجوان با مديران تلويزيون در اين بخش داشتند در خصوص تاسيس و شروع به كار اين شبكه اصرار زيادي كرديم. اما برخي مديران با اين كار مخالف بودند. به عقيده من چنين شبكه اي به مفهوم واقعي مورد نياز كشور و فعالان اين عرصه است. كار كودك هيچ مرزي باقي نمي گذارد و از همه مرزها عبور مي كند و در صورت تاسيس شبكه اختصاصي كودك تحولات شگرفي در اين زمينه به وجود مي آيد."
وي در مورد وضعيت توليد فيلم سينمايي كودك و نوجوان اشاره كرد: "در اين بخش به مساله عرضه و تقاضا توجه زيادي نشده است. نكته اينجاست كه هنرمندان با تهيه كنندگان سينما ارتباط تنگاتنگ و هماهنگي داشته باشند. من چند فيلمنامه بايد بنويسم و اين فيلمنامه را بايد به چه تهيه كننده اي بدهم كه نگاه كيفي و گسترده داشته باشد. اكنون شرايط لازم براي توليد فيلم هاي سينمايي ژانر كودك و نوجوان با شيوه عروسكي و زنده بسيار فراهم است. اما در اين بخش تهيه كننده و مدير توليد بايد به هنرمند اعتماد كند. هر اندازه كه هنرمندان كنار هم جمع شوند و حرفه اي و كارآزموده باشند، بدون سخت افزار توليد امكان پذير نخواهد بود."
بهروز بقايي از كارگردان هاي ژانر كودك و نوجوان در نشست خبرگزاري "مهر" درباره نگاه مديران اين بخش درباره تختصيص بودجه گفت: "اين تصور عمومي وجود دارد كه توليد اثر كودك و نوجوان هزينه هاي كمتري بايد داشته باشد و حتي نياز به تحقيق و انديشه كمتري دارد. در حالي كه در كشورهاي پيشرفته اين رابطه برعكس است و براي توليد آثار كودك و نوجوان هزينه بيشتري صرف مي كنند. متاسفانه در كشور ما نوعي نگاه سنتي رواج دارد كه كودك با تامين مسائل مادي نياز ديگري ندارد. در حالي كه علاوه بر نياز كودك به تغذيه و پوشش مناسب بايد براي سال هاي آينده او برنامه ريزي كرد."
وي ادامه داد: "بايد به اين مساله توجه داشت كه عرصه توليد آثار فرهنگي همانند زنجيره عمل مي كند. يعني گاهي يك هنرمند برخوردار از پشتوانه علمي و تجربه بالا مشغول به كار مي شود، اما عواملي كه در كنار هم قرار مي گيرد تا يك محصول فرهنگي توليد شود همانند چرخ دنده هايي كه كنار هم قرار مي گيرند تا يك دستگاه را به حركت در آورند، فعاليت هنرمند را متوقف مي سازند. هر بخش از اين سيستم كار خود را درست انجام ندهد، در كيفيت محصول نهايي تاثيرگذار خواهد بود. برخي مديران ما اصولا مقوله كودك و نوجوان را نمي شناسند و جز تام و جري انيميشن ديگري نديده اند."
اين كارگردان آثار كودك و نوجوان يادآور شد: "همين مسائل موجب مي شود يك برنامه ساز ساخت عروسك خود را به يك شركت انگليسي سفارش دهد. در حالي كه عروسك سازان كشورمان توانايي ساخت چنين عروسكي با كيفيت به مراتب بهتري را دارند. مهمتر اينكه شايد چنين عروسكي در فرهنگ كشور انگلستان مفهوم خوبي داشته باشد اما با فرهنگ كشور ما همخواني و تناسب چنداني پيدا نكند. ما در اين زمينه با سهل انگاري برخورد مي كنيم و مسائل مربوط به كودكان و نوجوانان را دست كم مي گيريم. البته ما جامعه اي جوان داريم و فعاليت فرهنگي نيازمند زمان است. اما متاسفانه نسبت به گذشت زمان بي تفاوت برخورد مي كنيم."
وي ادامه داد: "مخاطب كودك و نوجوان مخاطب خاموش است. هر چند در چنين عصري كه ارتباطات در سطح وسيعي گسترش يافته اند، اين مخاطب خاموش نخواهد ماند و وقتي به سنين بالاتر برسد به خاطر آثار نوع آثاري كه ارائه كرده ايم، ما را محكوم خواهد كرد. مديران فرهنگي ما در تلويزيون بايد سطح دانش و فرهنگ بالايي داشته و نسبت به مقوله توليد و كيفيت آثار تلويزيوني، جامعه شناسي، روانشناسي و ساير امور تربيتي آگاهي كامل داشته باشند تا نتيجه نهايي اثر قابل قبول باشد."
بقايي در خصوص وضعيت توليد فيلم هاي سينمايي ژانر كودك و نوجوان در كشور ما توضيح داد: "دست اندركاران توليد اين بخش همانند تلويزيون در سينما هم موظف به ارائه آثار مناسب و درخور توجه به مخاطبان هستند. بايد در اين بخش سيستم سازي، برنامه ريزي طولاني مدت و پيش بيني براي ورود و استفاده از فناوري و سخت افزار نوين صورت بگيرد. سينماي ايران در همه ژانرها فيلم مي سازد. ولي در سينماي كودك اينطور نيست. در اين بخش كه امكان سرمايه گذاري براي تهيه كنندگان خصوصي نيست، دولت بايد برنامه ريزي فرهنگي كند و به عنوان حامي رشد فرهنگي جامعه، خود را به توليد تعداد مشخصي فيلم ژانر كودكان و نوجوان موظف بداند."
نظر شما