به گزارش خبرگزاري مهر ، ويژگي هاي خاص اثبات شده اي در مادران وجود دارد كه مي توان آنها را از درك حالات چهره ، توانايي انجام چند كار در يك زمان ، افزايش شهامت ، روحيه مادر حاكم بر نگرش فرزندان ، كمال گرايي ، محبت ، گذشت و... متوجه شد.
مادراني كه داراي كودك هستند بهتر از ديگران قادر به درك حالات چهره و قدرت ذهن خواني هستند. آگاهي از كوچكترين تغييرات جسمي و روحي فرزندان فكر را براي همدلي و همدردي موثر در ديگر زمينه ها نيز آماده تر مي كند.
در زمان بارداري و مدتي پس از زايمان مغز استروژن بيشتري ترشح مي كند و اين كار با يك سلسله ارتباطات هوشياري مادر را افزايش مي دهد.
افراد پس از مادر شدن شهامت و شجاعت بيشتري در برخورد با هيجانات دارند و حتي قدرت ريسك پذيري بيشتري پيدا مي كنند.
مادراني كه هميشه از شنا كردن مي ترسيده اند براي حفاظت از كودكانشان در آب به همراه آنان شنا كرده و حتي براي نجات آنان بي پروا به اعماق آب مي روند.
با تولد كودك ، رابطه مادر و فرزندي ايجاد مي شود كه زمينه حالات و جهت گيري هاي بعدي فرزند را نسبت به جهان پيرامون تعيين مي كند. پس بايد توجه خاصي به وضعيت روحي مادران داشت.
از آنجا كه مادر نخستين شخص آشناي فرزند و الگوي او براي توقع از ديگران است نحوه برخورد مادر معياري براي پيش بيني احساس سايرين نسبت به كودك است.
يكي از راه هاي اوليه مادر براي ابراز علاقه خود در آغوش گرفتن فرزند است. صميميت مادر موجب مي شود طفل به سايرين نيز علاقه مند شود.
حتما تاكنون با افرادي برخورد كرده ايد كه نمي توانند محبت خود را به ديگران ابراز نمايند.چنين افرادي اينكار را از مادر نياموخته اند.
آرامش براي فرزند به معناي امنيت خاطر است و اضطراب و تشويش مادر موجب بي قراري فرزند مي شود. پس اين مادر است كه مي تواند با تدبير خود اين شادي و رضايت را به فرزند بدهد.
يكي از راههاي تشخيص آرامش مادر خنده كودك است. زيرا حالات و ديد فرزند از دوران نوزادي نسبت به دنيا طبق احساسات مادر ترسيم مي شود و امنيتي كه او از مادرش دريافت مي كند تمايل به برقراري رابطهبا ديگران را نيز در وي تقويت مي كند.
بسياري از فرزندان موفقيت هاي خود را مرهون رفتار والدين به ويژه مادر مي دانند. مادر با تشويق فرزندان مي تواند موجب تقويت اعتماد به نفس آنان شود اما بايد توجه داشت كه توقع زياد و ايده آلي ، موجب احساس ضعف و كمبود در فرزند مي شود و به تدريج رفتار ديگران را نيز كامل و شايسته ستايش و تحسين نمي بيند.
بدين ترتيب نمي تواند به طور صادقانه به افراد محبت كند و از زندگي لذت ببرد و امكان دارد منزوي شود.
در مقابل مادراني كه مي پذيرند همه افراد نكات ضعف و قوت دارند و فرزندان شان نيز از اين مورد مستثني نيستند ، عموما فرزنداني منطقي ، عادل و منصف خواهند داشت كه در روابط اجتماعي نيز افرادي موفق و فعال بوده و از بودن با افراد گوناگون با خصوصيات متفاوت لذت مي برند.
مادر ، با گذشت و ايثار خود و پرداختن به آنچه مصلحت خانواده و فرزندان است به بهترين شكل معني ايثار و گذشت را نشان مي دهد. فرزندان درمي يابند كه گذشتن از خود به خاطر ديگران بسيار زيباست و مادر اينكار را به بهترين نحو انجام مي دهد.
از طرف ديگر فرزندان با گذشت مادر ارزش بخشش را در مي يابند و در ضمن اينكه كينه توز نخواهند شد اشتباهات خود را نيزمانند ديگران مي بخشند و احساس گناه نمي كنند تا اين احساس را به ديگران هم منتقل كنند.
آنان مي آموزند كه مسائل ديگران نيز به اندازه مسائل آنها مهم است و مي توان براي لذت بردن از شادي ديگران از برخي خواسته هاي خود گذشت.
حالا خودتان بگوييد به جز مادر چه كسي اين درس هاي ارزشمند زندگي را به اين زيبايي به انسان مي دهد. آيا اين مادر شايسته تحسين و قدرداني نيست.
نظر شما