۲۱ شهریور ۱۳۸۵، ۱۶:۴۶

/ گزارش خبري - تحليلي مهر از تحولات جاري موضوع هسته اي ايران/

خروج از "پاراديم اسرائيلي" در موضوع هسته اي گام مهم اروپا براي ايجاد تعامل با ايران

خروج از "پاراديم اسرائيلي" در موضوع هسته اي گام مهم اروپا براي ايجاد تعامل با ايران

خبرگزاري مهر - گروه سياسي: اتفاق بسيار قابل توجهي كه در ماههاي اخير افتاده، به حاشيه رفتن قالب"حقوقي" و حتي"سياسي" موضوع هسته اي ايران و برملا شدن ابعاد و دغدغه هاي "امنيتي"در اين پرونده در هرسوي آن است، در شرايط فعلي واقع بيني و البته انعطاف در مورد بعد "امنيتي" پرونده هسته اي ايران و اين دقيقا به خاطر "پيچيدگي و چند لايه بودن مساله هسته اي" است.

به گزارش خبرگزاري مهر، سفر دكترلاريجاني دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان به اروپا و ديدار طولاني و فشرده  با "خاوير سولانا" مسئول هماهنگ كننده سياست خارجي اتحاديه اروپا كه دو طرف در آن به حصول " نتايج اوليه" تاكيد كردند، مهمترين رويداد و تحول هسته اي ايران در هفته هاي اخيربود، تعامل و مذاكره دو مقام عالي ايران و اتحاديه اروپا براي بررسي  ابهاماتي كه طرف غربي در  خصوص"پاسخ ايران به  بسته پيشنهادي هسته اي غرب" دارد، مهمترين دستور كار اين مذاكرات است. 

- پازلي با قطعات بسيار كوچك را تصور كنيد كه در يك بسته كادوپيچ و فشرده شده است و كسي با بي احتياطي و عجله بسته را باز مي كند و ناگهان اين پازل مثلا دوهزار قطعه اي نقش روي زمين شود و هر قطعه اي از آن در گوشه اي بيفتد،شايد بتوان بحران هسته اي ايران را به اين پازل تشبيه كرد، آمريكا سعي كرد با عجله و تهديد و البته تبعيض قطعه هاي اين پازل را جمع آوري كند و نظم سابق را دوباره به ايران تحميل كند ولي عملا چون شرايط بازي عوض شده بود ، آمريكا نتوانسته است" نظم قديم" را بر ايران تحميل كند و اصطلاحا ايران را "مهار" كند، موضوع مهم اين است كه جمهوري اسلامي توانسته است بخاطر ايجاد بحران هسته اي و نشان دادن رفتارتبعيض آميز غرب به افكارعمومي ، يك "شورملي"  گسترده در كشور ايجاد كند و عملا مشروعيت و مقبوليت خود را بسيار افزايش دهد، اين مساله نيز بن بست غرب را قابل تامل تر كرده است، شرايط به سويي مي رود كه ايران بدون داشتن "بمب اتمي" ، تمام قوت و اقتداري را كه لازم دارد، به دست مي آورد.

مساله هسته اي ، اولين چالش ايجاد شده در شروع عصر جديد -"بازيگري فعال ايران" در منطقه-   با غرب است و بي ترديد آخرين آن هم نخواهد بود، اين حقيقت را اروپا را كمي دير متوجه شد و آمريكا در حال چالش و درگيري براي هضم يا عدم هضم اين دوره جديد است

-به گزارش "مهر" : مساله هسته اي ، اولين چالش ايجاد شده در شروع عصر جديد -"بازيگري فعال ايران" در منطقه-   با غرب است و بي ترديد آخرين آن هم نخواهد بود، اين حقيقت را اروپا كمي دير متوجه شد و آمريكا در حال چالش و درگيري براي هضم يا عدم هضم اين دوره جديد است، رفتار منطقي غرب مي تواند از اين چالش يك فرصت "تمام عيار" و طلايي بسازد و در عين حال مي تواند از آن يك خاطره تلخ بسازد .

-البته پرواضح است كه عدم تعامل با ايران، راه را براي بازيگري جديد ايران نخواهد بست، ايران در دوره بحران هسته اي نشان داد كه آنقدر"معتبر و بزرگ و داراي برگهاي برنده " است كه اگر نگاهش را به " شرق " هم بچرخاند، متحداني در آن سو نيز خواهد يافت، البته نمي توان منكر شد كه ائتلاف با غرب براي ايران، داراي مزايا بيشتري است و بي ترديد تعامل ايران و غرب يك بازي "برد-برد" براي دو طرف است.

- آنطور كه دكتر لاريجاني در ديدار اخير و مذاكرات قبلي با "سولانا" بيان كرد، براي رسيدن به بازي "برد-برد" براي ايران و غرب، بايد "شكيبايي" به خرج داد و به نظر مي رسد، اروپا متوجه اهميت موضوع "دقت" و "حوصله" براي جمع آوري قطعه هاي پازل ايران شده است و به تلاش براي تعامل براي ايجاد يك "نظم جديد" روي آورده است، نكته ديگر استقبال لاريجاني از ورود كشورهايي مثل ايتاليا-بزرگترين شريك تجاري ايران در حال حاضر- در مذاكرات هسته اي است كه حاكي از ابتكار عمل ايران در اين مقطع است.

به گزارش مهر، اتفاق بسيار قابل توجهي كه درماههاي اخير افتاده است، به حاشيه رفتن قالب "حقوقي" و حتي "سياسي"  موضوع هسته اي ايران و برملا شدن ابعاد و دغدغه هاي "امنيتي"  در اين پرونده در هرسوي آن است، در شرايط فعلي واقع بيني و البته انعطاف در مورد بعد "امنيتي" پرونده هسته اي ايران و اين دقيقا به خاطر "پيچيدگي و چند لايه بودن مساله هسته اي" است.

- به نظرمي رسد طولاني شدن مساله هسته اي ايران باعث شده است تا"اتحاد منافعي" كه غرب دربر سر مهار ايران در موضوع هسته اي ايجاد كرده بود، به تدريج تبديل به"تضاد منافع" آنان شود، به اين معني كه اروپا خواهان تعامل با ايران ولي اقليتي محدود  در آمريكا خواهان جنگ و برخورد شديد با ايران باشند و اين تضاد منافع را اگر با پيچيدگي هاي ديگر موضوع هسته اي ايران، تلفيق كنيم، پيش بيني بروز اختلاف روز افزون در ميان غربي ها، آسان تر خواهد شد، چنانچه "آلمان" مياندار بخشي از اين تضاد منافع شده  و اظهارات چند هفته قبل مقامات آلماني در مورد به رسميت شناخته شدن "حق غني سازي در ايران" خشم آمريكايي ها را برانگيخته است.

واقعيت اين است كه "بازيگر پنهان" و حتي شايد گفت "اصلي" بحران هسته اي  ، "رژيم اسرائيل " بوده است كه باعث ورود و اتخاذ مواضع راديكال آمريكا در ميدان اصلي بازي شده بود، پيش نرفتن سناريوهاي مورد انتظار اسرائيل در مورد مساله ايران كه مهمترين آن بروز اختلافات جدي در مورد ايران در ميان هيات حاكمه آمريكا بود، " سناريوهاي اسرائيلي در مورد بحران هسته اي ايران را با "آشفتگي هاي جديد و جدي" مواجه كرده است

-ضلع مهم موضوع هسته اي ، بازيگران اين پرونده هستند، بازيگران  آشكار و ظاهري مناقشه هسته اي ازابتداي شروع اين چالش ،"ايران وسه كشور اروپايي  و آمريكا"  بودند، بعد از ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت، با كنار رفتن وهمراه شدن اروپا با آمريكا، عملا آمريكا  مستقبما وارد چالش هسته اي با ايران شد، اما بعد از گذشته سه ماه از استقرار اين موقعيت جديد، آمريكا متوجه شد بازي بسيار پيچيده تر و سخت تر از آني است كه بتواند با اهرم جنگ لفظي و تهديد و فشار شوراي امنيت ، ايران را وادار به عقب نشيني كند. در اين موقعيت بود كه دوباره اروپا به ميان آمد و توانست با ارائه بسته پيشنهادي جديد بحران را موقتا "فريز" كند. واقعيت اين است كه "بازيگر پنهان" وحتي شايد گفت "اصلي" بحران هسته اي ، "رژيم اسرائيل " بوده است  كه  حتي  لابي ها و فشارهاي اين رژيم بود كه باعث ورود واتخاذ مواضع راديكال آمريكا درميدان اصلي بازي شده بود.


-پيش نرفتن سناريوهاي مورد انتظار اسرائيل درمورد مساله ايران كه مهمترين آن توقف آمريكا دربرابر ايران و بروز اختلافات جدي درمورد ايران درميان هيات حاكمه آمريكا و روشن شدن نشانه هاي تفاهم با ايران وكنار امدن با "ايران هسته اي" سناريو هاي اسرائيلي در مورد بحران هسته اي ايران را با "آشفتگي هاي جديد و جدي" مواجه كرده است.

-درگيري نظامي -سياسي شديد اسرائيل با دولت حماس و سپس تهاجم وحشيانه به جنوب لبنان، تحريك افكار عمومي جهان با جنايات و وحشي گري هاي بي سابقه رژيم صهيونيستي در حمله غزه و حتي زمزمه بازپس گيري غزه از فلسطيني ها،  نشان مي دهد كه اسرائيل آرايش و نقش سابق خود در منطقه را ديگر كارآمد نمي داند و از اين موقعيت خارج شده است و فرسايشي شدن بحران هسته اي ايران، يكي از دلايل اجبار اسرائيل براي تغيير بازي خود در خاورميانه است، ضمن اينكه اين درگيري ها وشرايط فعلي تكرار سناريوي "اوسيراك" كه گزينه نهايي اين رژيم براي مقابله با توانمندي ايران قلمداد مي شد،را براي اسرائيل بسيار سخت و پرهزينه تر از قبل  كرده است.

-رژيم صهيونيستي برخلاف نظر وهدف  آمريكا يكي از بازندگان طرح "خاورميانه بزرگ"  است، چون مجبور شد براي تمكين به شرايط صلح  ازجنوب لبنان و غره عقب نشني كند و در تهاجم اخير به لبنان نيز هزينه هاي گزاف مادي و معنوي پرداخت كند.

اين درحالي است كه درفلسطين، جريان"حماس" روي كار آمد، نه هوادران صلح و سازش با اسرائيل و اين تمام رشته ها را براي اسرائيل پنبه كرد. امروز اسرائيل ، چون احساس " تنهايي" مي كند ، دست به جنايت هاي بي سابقه اخير در لبنان و فلسطين زده است و اين "تنهايي" ناشي از بهم خوردن معادله مورد انتظار در خصوص مساله هسته اي ايران است.

هرچه قدر زمان بگذرد و شرايط فرسايشي فعلي ادامه پيدا كند، اسرائيل هزينه هاي بيشتري را خواهد پرداخت و  در محاصره جهان عرب و جهان اسلام منزوي ترخواهد شد، تشديد خشونت ها ازسوي صهيونيست ها، موقعيت حماس و گروههاي اسلامگرا  دركل منطقه مستحكم تراز گذشته خواهد شد و در نهايت عمق استراتژيك ايران در ميان اعراب را گسترش خواهد داد. تشديد تنش هاي موجود، مساله "زرادخانه هاي اتمي رژيم اشغالگر قدس" را هرچه بيشتر درمنظر افكارعمومي منطقه و جهان در تقابل با معيار دوگانه غرب در خصوص فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران قرار خواهد داد كه اين بهترين موقعيتها را براي ايران فراهم خواهد كرد، بنابراين بايد باز هم منتظر عكس العمل هاي آتي رژيم صهيونيستي در برابر اين شرايط بود

دليل تحركات منفعلانه و البته خشن رژيم صهيونيستي در غزه  و لبنان اين است كه اسرائيل امروز "احساس  تنهايي" مي كند و اين خود بهترين دليل براي شكست سناريوهاي اسرائيلي -آمريكايي براي مهار ايران است،  كرده است

- دليل تحركات منفعلانه و البته خشن رژيم صهيونيستي اين است كه اسرائيل امروز "احساس  تنهايي" مي كند و اين خود بهترين دليل براي شكست سناريوهاي اسرائيلي -آمريكايي براي مهار ايران است، تغيير شكل معادله "رويارويي اعراب -اسرائيل" از موقعيت "سازش" به موقعيت " عملياتهاي استشهادي" و شكل جديد رويارويي فلسطينيان با رژيم صهيونيستي يعني "اسارت گرفتن سربازان اسرائيلي" بحراني بي سابقه براي سردمداران اين رژيم ايجاد كرده است.

به گزارش مهر، دراروپا شاهد مياندار شدن  قدرت هاي عملگرا و واقع بين مثل "آلمان و فرانسه" و انزواي نسبي انگليس و زمزمه ورود كشورهايي مثل ايتاليا هم به مذاكرات هسته اي ، نشان از آرايش جديد اروپا در فصل جديد گفتگوها است،  ميانداري و قدرت چانه زني انگليس به عنوان متحد اصلي آمريكا در اروپا به طرز محسوسي كاهش يافته است، دولت بلر كه با بحران شديد  افكار عمومي و حتي در درون حزب كارگر مواجه است، در اين شرايط انگليس ترجيح داده است با اتخاذ موضع سكوت و انتظار، موقعيت خود را براي ورود دوباره به مذاكره بسنجد.

-شرايط فعلي  براي توافق بر سر يك " تعامل و ثبات ميان مدت" بين ايران و غرب فراهم است ولي ايجاد اين تعامل بستگي به كنار گذاشتن مولفه ها و دغدغه هاي اسرائيلي از سوي اتحاديه اروپا دارد كه نقطه كليدي آن به رسميت شناختن "حق مسلم ايران براي غني سازي اورانيوم" است، البته ايران نيز آماده است تعامل مناسبي در برابر اين حركت اروپا نشان دهد.

-در لابلاي اخبار رسمي و غيررسمي سفر دكتر لاريجاني به اروپا شنيده مي شود كه يكي از خواسته امروز اروپا ، تلاش براي "تعديل"  "حزب الله و حماس" توسط ايران است و نه مثل سابق تلاش براي عدم دخالت ايران در فلسطين و لبنان.

اينكه اروپا توان ومديريت استراتژيك ايران درنقاظ مختلف خاورميانه را پذيرفته است، يك "انعطاف منطقي" در طرف اروپايي ايجاد شده است تا "بعد امنيتي پرونده هسته اي" به عنوان عامل  اصلي تعامل بيشتر مورد توجه قرار بگيرد.

-فرسايشي شدن و ايجاد حالت اشباع فشار در چالش هسته اي اين خاصيت را داشت تا كم كم باعث شود طرفين براي خروج از بن بست فعلي "بيشترين" و "واقعي ترين" انعطاف را نشان دهند اين انعطافهاي منطقي مي تواند يك "تعامل" منطقي ايجاد كند، نشانه هايي كه هم اكنون ديده مي شود.

در پايان مي توان چنين نتيجه گيري كرد: نشانه ها و قرائن صحنه ديپلماسي نشان مي دهد پذيرش و بررسي بسته هسته اي توسط  ايران، از سر "تسليم" نبود و ايران با نگاه مثبت و واقع بينانه، بسته مذكور را بررسي و ابهامات آن را فهرست وار در اختيار طرف اروپايي قرار داد تا با مذاكره دوجانيه در رفع آن و پذيرش نهايي بكوشند.البته تلاش آمريكا  اين خواهد بود كه اين "تعامل" را "تسليم" جلوه دهد و حداقل در ظاهر خود را پيروز ميدان نشان دهد، البته موضوع "تعليق" يكي از نقاط مبهم و تاريك پيشنهاد اروپايي است كه سعي شده است در لفافه و نه صراحت ، بيان شود، بي شك يكي از انعطافهاي منطقي اروپا و البته ايران مي تواند تعيين تكليف اين واژه منافشه آميز "يك بار براي هميشه" باشد.

کد خبر 351906

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha