به گزارش خبرگزاري مهر،نويسنده دراين تحليل مي نويسد: به ندرت مي توان گفت كه تاكنون سياست آمريكا درخاورميانه در يك چنين بي نظمي و نابساماني كه درحال حاضر وجود دارد، فرو رفته باشد؛عراق درآستانه جنگ داخلي است؛ ايران نيز در برنامه هسته اي خود موضع سخت تري را اتخاذ كرده است ؛اسرائيل با گفتگوهاي صلح فاصله زيادي دارد و دولت يهودي در دو جبهه لبنان و سوريه از يك طرف و فلسطين از سوي ديگر در سير صعودي خشونت ها غرق شده است.
"روپرت كورنل" نويسنده اين تحليل در ادامه آورده است: سه سال از تهاجم آمريكا به عراق براي برقراري دموكراسي به عنوان مدلي براي منطقه مي گذرد و چنين وضعيتي براي واشنگتن غير قابل تصور بود، سياستمداران تاكيد داشتند كه جنگ،كوتاه خواهد بود و گروههاي قومي و مذهبي درعراق گردهم جمع خواهند شد و كشور را با هم خواهند ساخت و از نيروهاي آمريكايي به عنوان نيروهاي نجات بخش استقبال خواهد كرد.
اين تحليل در ادامه با اشاره به كشته شدن حدود2550 سرباز آمريكايي در اين دوره و 20 ميليون دلار هزينه روزانه جنگ و همچنين كشته شدن پنج برابري شهروندان عراقي، آن را فاجعه اي بزرگ براي سياست خاورميانه آمريكا مي داند.
به گزارش مهر، كورنل در ادامه مي نويسد : به نظر مي رسد ايران بيش از هر زماني تمايل كمتري به دست برداشتن از فعاليت هاي هسته اي خود دارد و با وجود ارجاع موضوع هسته اي ايران به شوراي امنيت،روسيه و چين همچنان با تحريم عليه تهران مخالفند و در اين باره در نهايت آمريكا ممكن است با وضعيتي كه درعراق رو به روست،در مواجهه با ايران نيز رو به رو شود، يا با اكراه سياست منفعلانه اي در پيش گيرد و يا اينكه ائتلافي تشكيل داده و اقداماتي سخت ترعليه ايران در پيش گيرد.
به نوشته اينديپندنت،اين دو مسئله مهم به همراه بحران اخيري كه با ربوده شدن يك سرباز اسرائيلي از سوي فلسطيني ها در حوزه ديگر رخ داد و سبب كشته شدن بيش از 50 فلسطيني شد و اين بحران با اقدام اخير حزب الله لبنان كه منجر به كشته شدن هفت نظامي اسرائيلي و به اسارت درآمدن،دو تن ديگر شد ابعادي تازه به خودگرفت.
به نوشته اين تحليلگر آمريكايي،با عنايت به اينكه بحران عراق ،تمام انرژي دولت آمريكا را مصرف كرده است در بحران اخير اسرائيلي- فلسطيني، تقريباً آمريكا سكوت اختيار كرده و اين تحولات تغييري عمده را در تاكتيك دكترين بوش براي حمله پيشگيرانه و از بين بردن هرگونه تهديد احتمالي، نشان مي دهد و لحن دولت بوش را بسيار خويشتندارانه نشان مي دهد.
در ادامه، اين تحليل با به تمسخر گرفتن سياست دموكراسي آمريكا و شكست "ديپلماسي كابويي" در خاورميانه مي نويسد : حماس به يمن و بركت وجود دموكراسي،نقش خود را در دولت فلسطيني به دست آورده و حزب الله نيز در دولت لبنان، و اين همان استراتژي بود كه آمريكا در كل خاورميانه به دنبال آن بود.
در پايان، تحليل به قدرت گيري مجدد طالبان و فعاليت هاي اين گروه در سومالي و همچنين آزمايش موشكي كره شمالي به عنوان دو چالش فرامنطقه اي آمريكا اشاره مي كند و از ناتواني كاخ سفيد براي پاسخ به اين دو چالش فرامنطقه اي به سبب گرفتارشدن نيروهايش در عراق انتقاد مي كند.
نظر شما