پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۳ تیر ۱۳۸۵، ۱۷:۵۲

/ گزارش خبري تحليلي مهر از روند وتوي قطعنامه هاي ضد اسرائيلي /

سازمان ملل ؛ سازگاري با منافع آمريكا و اسرائيل/ شوراي امنيت ؛ ناتوان در اعاده حقوق مشروع ملتهاي تحت ستم

سازمان ملل ؛ سازگاري با منافع آمريكا و اسرائيل/ شوراي امنيت ؛ ناتوان در اعاده حقوق مشروع ملتهاي تحت ستم

خبرگزاري مهر - گروه بين الملل : آمريكا بار ديگر قطعنامه اي را وتو كرد كه سياست هاي تجاوزكارانه اسرائيل عليه ملت مظلوم فلسطين را محكوم مي كرد تا بار ديگر دوگانگي سياستها و معيارهاي خود را در مسائل جهاني نشان دهد.

به گزارش خبرگزاري مهر، آمريكا از حق وتوي خويش در مورد لايحه قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد كه تجاوزا رژيم اسرائيل به نوار غزه را محكوم مي كرد، استفاده نمود.

اين قطعنامه توسط نماينده قطر كه در حال حاضر از اعضاي موقت شوراي امنيت محسوب مي شود و نيز از طرف برخي از كشورهاي عربي پيشنهاد شده بود.

اين لايحه توسط 10 عضو شوراي امنيت از جمله سه عضو دائم يعني روسيه، چين و فرانسه مورد تاييد قرار گرفت. كشورهاي انگلستان، دانمارك، پرو و اسلواكي راي ممتنع به آن دادند.

"جان بولتون" سفير آمريكا در سازمان ملل متحد، اين پيشنهاد را نابهنگام و قديمي شده ناميد.

اين پيشنهاد از رژيم اسرائيل مي خواست كه بلافاصله نيروهاي خود را از نوار غزه خارج كرده و مسئولين فلسطيني در بند را آزاد نمايد. در عين حال در اين پيشنهاد كه توسط كشورهاي عربي تنظيم شده بود خواسته شده بود كه بلافاصله نظامي اسرائيلي كه توسط مبارزان فلسطيني به اسارت گرفته شده است، نيز آزاد گردد.

 سازمان ملل و فلسطين ؛ سيري به سوي قهقرا

سـازمـان‌ مـلـل‌ متحد ، سازماني  كه وظيفه آن حمايت از حقوق كشورها و انسانها بايد باشد، تاكنون از بدو پيدايش خود موضعگيري صحيح و منصفانه اي در قبال مسئله فلسطين نداشته است.

اين سازمان موضعگيريهاي‌ نادرست‌ خود درباره‌ فلسط‌ين‌ را از جامعه‌ مـلـل‌ به‌ ارث‌ برده‌ است‌ و اكنون‌ كه‌، پس‌ از پايان‌ جنگ‌ سرد، مدام زير سلطه آمريكا قرار گرفته‌ است‌، در اين‌ موضع‌ استوارتر شده‌ است‌.

مسئله فلسط‌ين‌ قديمي ترين‌ و بزرگترين‌ چالشي‌ است‌ كه‌ سازمان‌ ملل‌ از هنگام‌ پـيدايش‌ تا كنون‌ با آن‌ روبه‌ روست‌.اين‌ مهم بزرگترين‌ امتحان‌ سازمان‌ ملل‌ بوده‌ و هست‌.

سـازمـان‌ مـلل‌ معضل فلسط‌ين‌ را از جامعه‌ ملل‌، كه‌ كشورهاي‌ بزرگ‌ پيروز در جـنگ‌ جهاني‌ اول‌ بنياد نهادند، به‌ ارث‌ برد و از اين‌ راه‌، مواضع‌ نادرست‌ و ط‌رفـداري‌ از اسـرائيـل‌ و تـوط‌ئه ‌اي‌ را كـه‌ در جامعه‌ ملل‌ چيده‌ شد(هنگامي‌ كه‌ وعـده‌ بالفور را تصويب‌ كرد و انجام‌ اين‌ ماموريت‌ را به‌ انگليس سپرد تا سـازگـار بـا خـواسـت‌ خود در آن‌ تصميم‌ بگيرد) نيز از آن‌ به‌ ارث‌ برد.

اين سـازمـان‌ با گذشت‌ بيش‌ از نيم‌ قرن‌ برپيدايش‌ خود،نتوانست‌ اين‌ خط‌ا را تـصـحيح‌ كند و يا از ط‌رفداري‌ خودداري‌ كرده‌ و اين‌ توط‌ئه‌ را خنثي‌ نمايد و يـا حـتـي‌ برخي‌ از حقوق‌ ملت‌ فلسط‌ين‌ را به‌ آن‌ باز پس‌ دهد تا از اين‌ حقوق‌ بر سرزمينش‌ بهره‌ برد.

سـازمـان‌ مـلـل‌ متحد بي ‌درنگ‌ پس‌ از پايان‌ جنگ‌ جهاني‌ دوم‌ بنيادگذاري‌ شد و چـهـار كشور پيروز در آن‌ جنگ‌: آمريكا، انگليس،فرانسه‌ و اتحاد جـمـاهـيـر شـوروي سابق‌ ميثاق‌ آن‌ را تهيه‌ كردند و هدفهاي‌ آن‌ را مشخص‌ كردند و سـاخـتار آن‌ را ط‌رح‌ ريختند. كشورهاي‌ يادشده‌ همراه‌ با تايوان‌ آن‌ هنگام‌ و سـپـس‌ چين‌، حق‌ عضويت‌ دائم‌ در شوراي‌ امنيت‌ و حق‌ بهره‌ برداري‌ از وتو بر قـطعنـامـه‌هايي‌ را كه‌ براي‌ هر كدام‌ از آنها خوشايند نبود براي‌ خود حفظ‌ كـردنـد و از اين‌ راه‌ اين‌ كشورها رهبري‌ عاليه‌ سازمان‌ ملل‌، و از آن‌ ميان‌ هـمـه‌ جـامـعـه‌ بين‌ الملل‌ را با همه‌ مشكلات‌ و اختلافاتي‌ كه‌ در آن‌ روا بود بـراي‌ خـود ثـبـت‌ كـردنـد تـا به‌ سود خود و در جهت‌ حفظ‌ منافع‌ و برآوردن‌ هـدفـهاي‌ راهبردي‌ خود و همپيمانان‌ خود در آن‌ عمل‌ كنند، حتي‌ اگر اين‌ كار بـه‌ زيـرپـانهاده‌ شدن‌ ميثاق‌ سازمان‌ ملل‌ متحد و تعط‌يل‌ كار شوراي‌ امنيت‌ و نـاديـده ‌گـرفتن‌ مصوبات‌ مجمع‌ عمومي‌، كه‌ شايد با خواستهاي‌ كشورهاي‌ عضو در سـازمـان‌ مـلـل‌ سـازگار، ولي‌ با خواستهاي‌ كشورهاي‌ عضو دائم‌ شوراي‌ امنيت‌ ناسازگار باشد، بينجامد.

از هنگامي‌ كه اين سازمان‌ در سال‌ 1947 به‌ بـررسـي‌ مسئله فلسط‌ين‌ پرداخت‌، در مسير حركت خود بـدتـر از جـامـعـه‌ ملل‌ در اوايل‌ دهه‌ بيستم‌ عمل‌ كرد، و اين‌ هـنگامي‌ بود كه‌ در سال‌ 1947 مجمع‌ عمومي‌ آن‌ مصوبه‌ تقسيم‌ فلسط‌ين‌ را تصويب‌ كـرد و بـه‌ مـيهن ‌گزينان‌ صهيونيست‌ در فلسط‌ين‌ حق‌ برپايي‌ كشوري‌ روي‌ يك‌ دوم‌ خـاك‌ فـلسط‌ين‌ را داد و در مقابل‌ به‌ فلسط‌ينيان‌ حق‌ داد كشور خود را بر روي‌ نيمه‌ ديگر آن‌ بنياد نهند.

بـا آغـاز عـمليات‌ جنگي‌ در فلسط‌ين‌ در سال‌ 1948 و آشكار شدن‌ امكان‌ پيروزي‌ عـربـهـا بـر ايـن‌ مـيـهـن ‌گزينان‌، شوراي‌ امنيت‌ سازمان‌ ملل‌ متحد اين‌ بار قـطعنـامـه‌هايي‌ صادر كرد كه‌ در آنها نيروهاي‌ عرب‌ تهديد شدند و به‌ آنها هـشـدار داده‌ شـد، و از اين‌ راه‌ پذيرش‌ يك‌ متاركه‌ (متاركه‌ نخست‌) بر آنها تـحميل‌ گرديد، تا نيروهاي‌ ميهن ‌گزينان‌ بتوانند خود را بازسازماني كنند و بـراي‌ رويـارويـي‌ با نيروهاي‌ عرب‌ و شكست ‌دادن‌ آنها خود را مسلح‌ كنند.

در آن‌ هـنـگـام‌، سـازمـان‌ مـلل‌ متحد و شوراي‌ امنيت‌ هيچ‌ حركتي‌ نكردند. آنها خـامـوشـي‌ گزيدند و عضويت‌ اسرائيل‌ در سازمان‌ ملل‌ را پذيرفتند، بي‌ آنكه‌ آن‌ را بـه‌ عقب نشيني‌ از سرزمينهايي‌ كه‌ براي‌ كشور فلسط‌ين‌ تخصيص‌ داده‌ شده‌ بـود و آن‌ را اشـغـال‌ كـرده‌ بـودند، ملزم‌ كنند و بي‌ آن‌ كه‌ تلاش‌ كنند ملت‌ فـلـسـط‌يـن‌ را قادر كنند كه‌ برپايي‌ كشور خود را، كه‌ مصوبه‌ تقسيم‌،آن‌ را تـايـيد كرده‌ بود، اعلام‌ كنند و در نتيجه‌، مانند اسرائيل‌، به‌ عضويت‌ سازمان‌ ملل‌ در آيد.

به گزارش مهر،هـنـگـامي‌ كه‌ ملت‌ فلسط‌ين‌ به‌ گروههاي‌ پناهنده‌ تبديل‌ شد،شوراي‌ امنيت‌ گردهـم‌ نيامد تا حق‌ بازگشت‌ آنان‌ به‌ ميهن‌ خويش‌ و برپايي‌ كشور خويش‌ را تصويب‌ كـنـد، و تـنـهـا بـدان‌ بسنده‌ كرد كه‌ مجمع‌ عمومي‌ را به‌ تصويب‌ مصوبه‌ 191 وادارد و در آن‌ حـق‌ آنـان‌ بـه‌ بازگشت‌ را شناسايي‌ كند، بي‌ آن‌ كه‌ اسرائيل‌ را بـدان‌ مـلزم‌ كند و اين‌ مصوبه‌ هنوز گواهي‌ بر ناتواني‌ سازمان‌ ملل‌ متحد و ط‌رفداري‌ آن‌ از اسرائيل‌ است‌.
شـاهـد ديگر بـر ناتواني‌ اين‌ سازمان‌ و ط‌رفداري‌ پيوسته‌ آن‌ از اسرائيل‌، در قـطعـنامه‌ 242 شوراي‌ امنيت‌ آشكارا ديده‌ مي‌شود. اين‌ قطعنامه‌ در 22 نـوامـبـر 1967 صـادر شـد و خـواسـتـار عقب نشيني نيروهاي‌ اسرائيل‌ از سـرزمـيـنهايي‌ شده‌ بود كه‌ اسرائيل‌ در تجاوز خود در سال‌ 1967 اشغال‌ كرده‌ بود (سينا و كرانه‌ باختري و نوار غزه‌ و بلنديهاي جولان‌).

بـا وجـود تجاوز گسترده‌ اسرائيل‌ در5 ژوئن‌ 1967 و با اينكه‌ اسرائيل‌ در رونـد ايـن‌ تجاوز، سرزميني‌ سه‌ برابر مساحت‌ خود اسرائيل‌ را اشغال‌ كرد، و گرچه اين‌ تجاوز به‌ ط‌ور گسترده ‌اي‌ از سوي‌ جامعه‌ بين‌ الملل‌ محكوم‌ شـد، و بـا هـمه‌ آنچه‌ در ميثاق‌ سازمان‌ ملل‌ آمده‌ بود، اين‌ مصوبه‌ بيدرنگ‌ پـس‌ از اين‌ تجاوز يا حتي‌ در همان‌ ماه‌ صادر نشد.

مصوبه‌ ياد شده‌ شش‌ ماه‌ پس‌ از تـجـاوز صـادر شد و با همه‌ اين‌ تاخير عمدي‌ در صدور اين‌ مصوبه‌، در آن‌ سـخـنـي‌ از لـزوم‌ عقب نشيني فوري‌ و غير مشروط‌ اسرائيل‌ و در ضمن‌ يك‌ مهلت‌ مـشـخـص‌ بـه‌ ميان‌ نيامده‌ بود و اين اسرائيل‌ را قادر ساخت‌ كرانه‌ باختري،نوار غزه و بلنديهاي جولان‌ را تاكنون‌ در اشغال‌ داشته‌ باشد.

شـواهـد ديـگـري‌ از پـيـش‌ از 1967 و پس‌ از آن‌ در دست‌ هستند، كه‌ به‌ همان‌ انـدازه‌ كـه‌ اسـرائيـل‌ را مـحكوم‌ مي‌كنند و سياستهاي‌ آن‌ را در سرزمينهاي‌ اشـغـالي‌ نكوهش مي كنند برخورد منفي‌ سازمان‌ ملل‌ متحد و ناتواني‌ آن‌ از تحميل‌ خـواستها و تصميمات‌ خود بر يك‌ كشور تجاوزگر را، كه‌ براي‌ مدت‌ بيش‌ از نيم‌ قـرن‌ تـا كـنـون‌ بـه‌ بـدتـرين‌ شيوه‌هاي‌ اشغالگري‌ مي ‌پردازد، محكوم‌ مي ‌كند.

نـخـستين‌ و واپسين‌ علت‌ ناتواني‌ سازمان‌ ملل‌ و ط‌رفداري‌ آن‌ [ از اسرائيل‌ ] و بـرخـورد مـنـفـي‌ آن‌ نسبت‌ به‌ مسئله فلسط‌ين‌ از هنگام‌ پيدايش‌ اين‌ مسئله تـاكنون‌،آمريكاست‌ كه‌ با همه‌ امكانات‌ و نيروي‌ مادي‌ و نظ‌امي‌ خـود و بـا‌ هـمـه‌ شـيـوه‌هـاي‌ سياسي‌ و ديپلماتيك‌ از تجاوزگري‌ و اشغالگري‌ اسـرائيـل‌ پـشتيباني‌ كرده‌ است‌ و مي‌ كند، و تلاش‌ مي‌ كند سازمان‌ ملل‌ را مهار كند و آن
را بسان يك‌ سازمان‌ ناتوان‌ و غير بي طرف جلوه‌ دهد، و در نتيجه‌ نـقـش‌ آن‌ را مـنـتـفـي‌ كند و آن‌ را بـر آن‌ وادارد كه‌ اهانتهاي‌ پي ‌در پي‌ اسرائيل‌ را بر خود همواركند.

اسـرائيـل‌ بـه‌ سبب‌ پشتيباني‌ نامحدود آمريكا، از اجراي‌ مصوبات‌ سازمان‌ ملل‌ خـود داري‌ كـرد و از ايـن‌ هـم‌ فـراتر رفت‌ و سازمان‌ ملل‌ رابه‌ علت  مصوبات‌ مجمع‌ عمومي‌،  به‌ ط‌رفداري‌ از فـلـسـط‌ينيان‌، متهم‌ كرد، و هنگامي‌ كه‌ با هر گونه نـقـش‌ سـازمـان‌ مـلـل‌ در تـلاشـهايش براي‌ يافتن‌ راه‌ حلي‌ صلح ‌آميز ميان‌ كـشـورهـاي‌ عربي‌ و اسرائيل‌ از 30 سال‌ پيش به اين سمت مخالفت‌ كرد، در اين‌ كار تا حـد اكـثـر مـمـكـن‌ پيش رفت‌.

 شايد يكي‌ از بزرگترين‌ دلايل‌ اين‌ امر، مخالفت‌ اسـرائيل‌ با انعقاد نشست‌ صلح‌ مادريد در سال‌ 1991 به‌ سرپرستي‌ سازمان‌ ملل‌
بـود، و پس‌ از آن‌ با سرپرستي‌ سازمان‌ ملل‌ بر روند امضاي‌ توافقنامه‌ اسلو در سـال‌ 1993 و امـضاي‌ توافقنامه‌ صلح‌ با اردن‌ در سال‌ 1994 مخالفت‌ كرد و در مـقـابـل‌، اسرائيل‌ اصرار كرد (و در اين‌ كار موفق‌ شد) كه‌ آمريكا سرپرستي‌ همه‌ اين‌ رويدادها را به‌ عهده‌ گيرد.

ايـنـها همه‌ در روزگاري‌ روي‌ دادند كه‌ جنگ‌ سرد ميان‌ ايالات‌ متحده‌ و اتحاد شـوروي‌ سابق در جريان بـود و اتحاد شوروي‌ درسازمان‌ ملل‌ نقش‌ بزرگي‌ در پشتيباني‌ از فـلـسـط‌ينيان‌ و كشورهاي‌ عربي‌ روياروي‌ تجاوزگري‌ و اشغالگري‌ اسرائيل‌ ايفا مـي‌كـرد. ولي‌ همينكه‌ اتحاد شوروي‌ از هم گسسته شد و نيروي‌ آن‌ فروپاشيد و جـايگاه‌ خود را در جهان‌ از دست‌ داد، سازمان‌ ملل‌ بيشتر به‌ ايالات‌ متحده‌ گـردن‌ نهاد و در نتيجه‌ رويكرد آن‌ عليه‌ فلسط‌ينيان‌ و كشورهاي‌ عرب‌، سازگار با منافع‌ آمريكا و اسرائيل‌ در منط‌قه‌ تندتر شد.

به گزارش خبرگزاري مهر، شـايـد يـكـي‌ از برجسته ‌ترين‌ دلايل‌ بر اين‌ امر مصوباتي‌ بود كه‌ سازمان‌ ملل‌ زيـر فـشار ايالات‌ متحده‌ عليه‌ عراق‌ صادر كرد و آن‌ را به‌ مدت‌ 10 سال‌ در مـحـاصـره‌ داشـت‌ و اين كشور را به‌ تجاوز آمريكايي‌ - اسرائيلي‌ تـهـديـد كـرد و به نتيجه رساند و همچنين‌ مواضع‌ منفي است‌ كه‌ در قبال كـشـتـارهـاي‌ گروهي‌ وحشيانه‌ نيروهاي‌ اشغالگر اسرائيل‌ در كرانه‌ باختري‌ و نوار غـزه‌ بـراي‌ سركوب‌ انتفاضه‌ و مقاومت‌ ملت‌ فلسط‌ين‌ گرفت‌ . اين سازمان ‌بـا تـامـيـن‌ يك‌ حمايت‌ بين‌ المللي‌ از ملت‌ فلسط‌ين‌ مخالفت‌ كرده‌ و مي‌ كند و هـنـوز از فراخوان‌ اسرائيل‌ به‌ پايان‌ دادن‌ به‌ اشغال‌ و عقب نشيني كامل‌ از كرانه‌ خودداري‌ مي‌ كند.

با بررسي قطعنامه‌هاي سازمان ملل جهت احقاق حقوق ملت فلسطين، مي ‌توان گفت كه اين حقوق شامل موارد زير مي ‌شوند:

1- حق شناسايي هويت ملي مردم فلسطين.
2- حق تعيين سرنوشت بدون دخالت قدرت خارجي.
3- حق تشكيل دولت و حق قانونگذاري ملي.
4- حق عضويت در سازمان ملل متحد به عنوان عضو ناظر.
 5- حق تحصيل سرزمين‌هاي از دست رفته.
6- حق بازگشت آوارگان و خلاصه تمام حقوقي كه ملت‌هاي آزاد دنيا از آن دارا مي‌باشند مانند پيشرفت و ترقي سياسي، اجتماعي، تكنولوژيكي و علمي.

به گزارش مهر، نكته ديگر در مورد حقوق تعيين شده مردم فلسطين به وسيله سازمان اينكه بيشتر اين حقوق به وسيله رژيم‌صهيونيستي پايمال و ناديده گرفته شده‌اند و تنها، حقوقي كه مربوط به روابط مردم فلسطين با سازمان ملل مي‌باشد،(مانند مفاد قطعنامه‌هاي 67/45 و 177/43 و 3376 مجمع عمومي) تا حدودي زمينه اجرايي داشته ‌اند ، اما مفاد مصوباني كه زمينه اجرايي آنها بايد با همكاري رژيم‌ صهيونيستي فراهم مي‌شد، هرگز عملي نشده ‌اند و سازمان ملل متحد نيز اقدام عملي جهت فشار به رژيم‌ صهيونيستي انجام نداده است و حتي در بعضي موارد مانند اشغال سرزمين‌هاي فلسطيني قبل از سال  1967عملكرد او را نيز تأييد كرده است.

چند نكته در باره وتوي قطعنامه ها از سوي آمريكا

1- آمريكا وتوي قطعنامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل در مورد بحران اعراب- اسرائيل را از سال 1972 آغاز كرد و تا قبل از اين تاريخ اين كشور در صدد وتوي قطعنامه‌هايي در رابطه با فلسطين برنيامده بود.

2- در دهه 90 ميلادي آمريكا در رابطه با بحران اعراب - اسرائيل در سازمان ملل سياست جديدي در پيش گرفت بدين معنا كه آمريكا اجازه نمي‌داد حتي مسائل مربوط به فلسطين در صحن شوراي امنيت مطرح و بررسي شود و پيشاپيش آن را وتو مي ‌كرد،اما در اين دهه شاهد كمترين طرح مسئله بحران اعراب- اسرائيل در شوراي امنيت مي‌باشيم.

3- از سال 1972 تا سال 1990 يعني تا زمان اتخاذ سياست جديد آمريكا در شوراي امنيت، در مجموع 42 مورد وتوي پيش ‌نويس طرح قطعنامه توسط اعضاي دائم شوراي امنيت صورت گرفت كه 28 مورد آن (حدود 70 درصد) در رابطه با اعراب و اسراييل و توسط آمريكا بوده است.

4- سال 1982 اوج حمايت آمريكا از اسرائيل در شوراي امنيت مي‌ باشد در اين سال آمريكا 6 مورد قطعنامه در مورد محكوميت و يا اعتراض و تقبيح اسرائيل در حمله به لبنان و مسائل داخلي فلسطين را وتو كرد.همچنين در سال 1988 نيز آمريكا حمايت بي ‌دريغ خود را از اسرائيل به منصه ظهور گذاشت.اين سال و اندكي پيش از آن مصادف است با شروع اولين موج انتفاضه در فلسطين.

5- در تمام قطعنامه‌هاي وتو شده و يا طرحهايي كه آمريكا مانع از طرح آن در صحن شوراي امنيت شده است،همگي در راستاي محكوميت،‌ اعتراض و يا ابراز نگراني شوراي امنيت از سياستهاي اسرائيل در فلسطين و يا كشورهاي همسايه عربي بوده است.

6- دولت آمريكا براي ممانعت از در دستور كار قرار گرفتن مسائل مربوط به اعراب و اسرائيل از دهه 90 به بعد استدلال مي ‌كرد كه طرح مسائل اعراب - اسرائيل در شوراي امنيت به روند صلح خاورميانه ضربه وارد خواهد كردو دو مورد مطرح شده در سال 2001 را نيز وتو كرد.

کد خبر 352781

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha