۲۳ تیر ۱۳۸۵، ۱۸:۳۴

انسان در سنت اسلامي جايگاه والايي دارد / زنان بزرگترين قربانيان خشونت هستند / وقار و حرمت زن در دنياي مدرن شكسته شده است

انسان در سنت اسلامي جايگاه والايي دارد / زنان بزرگترين قربانيان خشونت هستند / وقار و حرمت زن در دنياي مدرن شكسته شده است

در آستانه ميلاد خجسته حضرت زهرا (س) چهارمين نشست هم ‌انديشي گفتگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در قالب گفتگو ميان رئيس و اعضاي هيات رييسه موسسه گفتگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با بانوان فعال فرهنگي ،اجتماعي و سياسي برگزار شد.

به گزارش خبرگزاري مهر، حجت الاسلام سيد محمد خاتمي رييس موسسه بين‌المللي گفتگوي فرهنگ‌ ها و تمدن‌ها در اين نشست با تاكيد بر ضرورت شناخت جايگاه خود در جهان و يافتن  جهت‌ گيري‌ حركت ما، گفت : سنت براي هر جامعه‌ اي كه بخواهد هويت داشته باشد مثل هوايي است كه در آن تنفس مي ‌كند. اين سنت ممكن است مسموم و آلوده شود و نياز به پالايش دائم دارد و اگر سنت با حفظ هويت خود نوسازي نشود مي‌تواند مثل هواي مسموم خفه كننده هم باشد.

خاتمي ادامه داد : بايد بدانيم كه شرايط و وضعيت دنياي ما چگونه ‌است. بسيار شنيده‌ايم كه مهم ‌ترين مساله ‌اي كه براي ما به خصوص شرقي‌ها و از جمله مسلمانان كه پايه‌ هاي سنتي فرهنگشان قوي‌تر است وجود دارد، بحث نسبت ميان سنت و تجدد است و اگر حل نشود نه تنها مساله‌ زنان بلكه هيچ مساله‌اي در عرصه‌هاي مختلف حل نخواهد شد.

وي با تاكيد بر ضرورت شناخت دنياي متجدد گرچه مقاومت‌هايي در مقابل فرهنگ نو و متجدد حتي در غرب هم وجود دارد، اظهار داشت : لازم است نتيجه‌ بحث‌ها و جمع‌بندي‌ها در خصوص سنت، مدرنيته و پسا‌‌مدرنيته از جمع‌هاي بسته‌ي ما بيرون آيد و به صورت گفتمان درآيد. فكرهاي مختلفي در تاريخ مطرح و در تاريخ هم دفن شده و نفوذ و رواجي نداشته است، تبديل به گفتمان شدن، به معناي رواج عمومي فكر است كه مي‌تواند منشاء تحول شود.

رئيس موسسه بين‌المللي گفتگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با اشاره به اينكه هنوز دنياي مدرن دنياي قالب است تصريح كرد : ما هنوز در دنياي مدرن به سر مي‌بريم، حتي تهاجم‌هايي كه در غرب به مدرنيته مي‌شود، به صورت يك حركت منسجم كه بتواند جايگزين مدرنيته شود نيست. مدرنيته داراي مفاهيم اخلاقي، فرهنگي، فلسفي و سياسي متعددي است، اما يك وجه مشترك ميان تمام اين معاني متعدد وجود دارد و آن عبارت است از يك تحول عميق كه در اواخر قرون وسطي در جهان غرب ايجاد شد. اين حركت كه بعد‌‌ها به رنسانس مشهور شد، يك حركت ديني با تعبير تازه‌اي از دين و انسان ديني در دنياي جديد بود.

خاتمي از اين تحول عميق به عنوان گشودگي متقابل جهان و انسان به روي هم به جاي عزلت از جهان تعبير كرد و ادامه داد : اين گشودگي متقابل انسان و جهان به روي يكديگر روح مدرنيته است. اما اين مبنا در طول حركتش به نتيجه ‌اي خلاف نظر كساني كه اين حركت را شروع كردند، رسيد و مبدل به انديشه‌  تسخير جهان و طبيعت و تسلط بر آنها  شد و در حد طبيعت هم باقي نماند و به سلطه انسان بر انسان تبديل و به صورت استعمارآثار و نتايج ناگوار به بار آورد.

وي با اشاره به اينكه با ظهور مدرنيته و محور قرار گرفتن انسان، عقل خود بنياد انسان مبنا قرار گرفت يادآور شد : پسا‌‌مدرنيته به همين جنبه‌ مدرنيته حمله كرد. زيرا با مبنا قرار گرفتن عقل خود‌بنياد انسان، او گمان‌ مي‌كرد كه تمام مسايلش با علم حل مي‌‌شود و رسالت علم را نه كشف و فهم كه تغيير جهان مي‌دانست و استعمار انسان،عرفي شدن زندگي و تقدس‌ زدايي از نتايج اصلي مدرنيته است.

رئيس موسسه بين‌المللي گفتگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با تاكيد بر اينكه وجود خشونت در دنياي مدرن كه بيشترين قربانيانش زنان هستند، امري طبيعي است، تصريح كرد : با تقدس ‌زدايي تنها خرافات از بين نمي‌رود، بلكه بسياري از ارزش‌ها و هنجارهاي مقدس در نظر همه‌ اديان از بين مي‌رود و ديگر اخلاق معنا ندارد. اخلاق اگر مبتني بر ارزش متعالي و مقدس نباشد، نه وجود پيدا مي‌كند و يا حتي اگر وجود پيدا كند، بتواند در جامعه ضمانت اجرا پيدا ‌كند.

خاتمي اظهار داشت : اما اين حركت يك گام ديگر هم داشت و آن اين كه با محور قرار گرفتن انسان، حاكميت انسان بر سرنوشت خود نيز اصيل شد و از دل آن نظام‌هاي دموكراتيك بيروت آمد در حالي كه دموكراسي در دنياي قديم مذموم بود. در دنياي جديد و با ديد جديد دموكراسي يك ارزش به حساب آمد.

وي با اشاره به ظهور مشكلات در دنياي  مدرن، از جمله بروز جنگ‌هاي جهاني، درگيري‌هاي دروني، ايسم‌ها و پيدايش ايدئولوژي‌هاي مختلف، گفت : با گذشت زمان و در نيم قرن اخير حركتي در اعتراض به دنياي جديد به نام پست ‌‌مدرن ايجاد شده است. پسا تجدد،تماميت، وحدت و عموميت عقل و فكررا نفي مي‌كند و با تاييد بر تكثر در متن و عرصه‌  جامعه بشري وفرهنگ‌ها، نفي متن و پيرامون و طرح محور قرار دادن گفتگو و تبادل بينا‌متني و بين‌ فرهنگي در جامعه، مركزيت ‌زدايي مي‌كند و اين از جنبه‌هاي مثبت قضيه است.

رئيس موسسه بين‌المللي گفتگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها ادامه داد : نكته‌ مهمي كه در پساتجدد برجسته است، نفي حجيت عقل است كه خود فاجعه‌بار خواهد بود. وقتي عقل را از حجيت بيندازيم تبديل به سلاح مخربي مي‌شود كه عليه خود نيز به كار مي‌رود. اگر امروز ما مدرنيته را نقد مي‌كنيم از موضع پسا‌تجدد نيست و در واقع  پست ‌مدرنيته جرياني در برابر تجدد نيست و به نظر مي رسد كه  نمي ‌تواند بنياد مدرنيته را از بن بركند، در حالي كه  مدرنيته بنياد  قرون وسطي را دگرگون كرد.

وي با تاكيد بر اينكه براي حل مسايل مبتلابه‌ جامعه ما و جهان بايد نگاه پروسه ‌‌اي داشت، گفت : با فرمان دادن، وضعيت زنان و ساير مشكلات حل نمي‌شود.

خاتمي پس از ترسيم وضعيت امروز دنيا به سنت‌هاي جامعه‌ ما اشاره كرد و افزود : من افتخار مي‌كنم كه در سنت من كه ريشه‌ حيات اجتماعي من است، انسان جايگاه والايي دارد. در فرهنگ معنوي اسلام و حكمت معنوي شرق انسان به خاطر داشتن عقل، اراده و آزادي بسيار والا است. بزرگترين ارزشي كه من در سنتم مي‌بينم اين است كه اين انسان مخاطب خدا و كلام قدسي است . صرفنظر از اينكه در بينش معنوي ما نه تنها انسان، كه هر موجودي كلمه‌ خدا است و انسان كلمه خاص خدا محسوب مي‌شود.

وي گفت : مهم اين است كه انسان مخاطب خدا و خليفه‌ او بر روي زمين است و لازمه‌ اين جايگاه آزادي، آگاهي، اختيار و اخلاق است. اگر انسان مخاطب  و خليفه‌  خدا است، اين انسان نمي‌تواند تحت سلطه‌  ديگري قرار گيرد. بنا بر اين  پايه و مايه دموكراسي كه حق حاكميت بر سرنوشت خود است يك حق الهي است و  در بينش حكمت معنوي ما وجود دارد.

رييس موسسه بين‌المللي گفتگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تاكيد كرد : ايماني كه از سر آگاهي و آزادي نباشد ارزشي ندارد . بنابراين سنت ما هم به نحوي بايد بازسازي شود تا با اين خصوصيات سازگار باشد. نمي‌توان انسان را حاكم بر سرنوشت خود و خليفه‌  خدا بر روي زمين دانست اما از نظر سيستم حقوقي و روابط اجتماعي و سياسي داراي ضوابطي بود كه با اين اصل ناسازگار است.

رئيس جمهور سابق كشورمان با تاكيد بر اينكه در حكمت معنوي ما استقرار حاكميت انسان بر سرنوشت خود از دين مايه مي‌گيرد و تلطيف مي‌شود و برخلاف دموكراسي  غرب با نفي هر گونه تقدس از انسان و جهان همراه نيست؛ در عين حال گفت : يكي از مشكلات بشر اين است كه تقدس  درتاريخ به اموري سرايت داده شده كه مقدس نيستند و متوليان دين و قدرت در جامعه تقدس را به امور غير مقدس سرايت داده‌ و در اينجا دو جنايت كرده‌اند، يكي به انسان و ديگري به امر مقدس و خود اين امر در گشايش بشر جديد به تقدس زدايي از همه چيز بوده است .

وي تاكيد كرد : تحول مورد نظر ما با دستور، فرمان، بخشنامه وغيره ممكن نمي‌شود و بايد تحول گفتماني در جامعه‌ پديدار و مردمسالاري، مورد قبول و رواج در افراد جامعه شود و در غير اين صورت تحت عنوان دموكراسي شاهد استقرار نوعي پوپوليسم، عوام‌زدگي و حركت توده‌ وار خواهيم بود كه بدترين ديكتاتوري از دل آن بيرون مي‌آيد. هيجان مردم آلمان نسبت به هيتلر كم نبود و شايد در طول تاريخ هيچ رهبر و هيچ نظامي مانند هيتلر مورد استقبال توده‌هاي تحريك‌ شده با احساسات و عواطف قرار نگرفت. فاشيسم هم از دل نوعي پوپوليسم، مردم ‌گويي و مردم‌ فريبي به وجود مي‌آيد.

رييس موسسه بين‌المللي گفتگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با اشاره به وجود خشونت سازماندهي شده در دنيا تصريح كرد: در اين زمان است كه گفتگوي تمدن‌ها مطرح مي‌شود. بايد قبول كنيم كه زنان ما بزرگترين قربانيان خشونت هستند . بدون تجديد نظر در نحوه‌ سلوك با زنان و پذيرش نقش آنان در عرصه‌ حيات اجتماعي ، نمي‌توان خواستار دنياي بدون خشونت بود. در گفتگوي تمدن‌ها نيز زنان و نگاه زنانه به زن و جهان  بسيار مهم است.

خاتمي ادامه داد : دفاع از زن را بايد از دفاع فانتزي از زن جدا كرد. در عرصه‌  سياست دفاع فانتزي‌تري از زن شده است تا در عرصه‌ زنان متفكر و هنرمند. متاسفانه همه‌ ما دچار نوعي  افراط در مقابل تفريط و مردمعياري شده ايم .به اعتقاد من بايد الگوي ظهور زن و بر اساس آن حضور زن در جامعه را معين كرد.

رييس موسسه بين‌المللي گفتگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تاكيد كرد : ما بايد در دنياي جنگ‌ زده امروز يك جنگ را آغاز كنيم تا به صلح برسيم؛ اما ابزار اين جنگ گلوله و انفجار و بمب نيست، بلكه ابزار آن عبارت است از كلمات و تلاش براي از كار انداختن سلاح‌هايي كه در خدمت خشونت به كار مي‌رود و براي گرفتن مهم‌ترين بستر اجراي خشونت در دنياي ما يعني افكار عمومي. بايد افكار عمومي را از خشونت‌طلبان بگيريم و گفتگوي تمدن‌ها مي‌خواهد وارد اين جنگ شود.

به گفته‌ وي براي داشتن جامعه مردمسالار، نمي‌توان از سنت دست برداشت، بلكه بايد  سنت، نوسازي شود. زيرا ما نمي‌توانيم در تمدن غرب هضم شويم و نياز به تجدد سازگار با معيارهاي فرهنگي خود داريم و آنگاه تلاش گسترده براي تبديل انديشه تحول به گفتمان در جامعه كرد.

وي با طرح اين سوال كه چگونه مي ‌توان ظهور زن در جامعه را تامين كرد به گونه‌اي كه وقار و حرمت او حفظ شود شود گفت : در دنياي جديد اين وقار شكسته شده است و بايد ديد ما چگونه مي‌توانيم وقار و حرمت زن را حفظ كنيم و اين مانع حضور و ظهور اجتماعي زن در جامعه نشود. ترديد نكنيد كه پايدارترين اساس جامعه ما خانواده است و متاسفانه يكي از مشكلات غرب از بين رفتن خانواده است . خواه ناخواه زن نقش مهم‌ و اساسي‌تري در وجود و ثبات و سلامت خانواده دارد و رسيدن به اين پاسخ يك پروسه است و نه پروژه چنانچه گفتگوي تمدن‌ها نيز يك پروسه است.

کد خبر 352855

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha