متن اين ديباچه بر اساس تفكر « دموكراسي ادبي» نوشته شده است ، زيرا جمالزاده در زمان نوشتن اين ديباچه پيش از آنكه نويسنده باشد يك دموكرات وطن پرست بوده است . جمالزاده پدر داستان نويسي ايران است وبايد گفت داستان كوتاه از جمالزاده و داستان « يكي بود و يكي نبود» آغاز مي شود.
وي تصريح كرد : او نسبت به اينكه مخاطبان ادبيات فارسي به عنوان قشري نازك و اندك شمار از ميان گروهي خاص برگزيده شوند معترض است و خواستار آن است كه ادبيات فارسي در دسترس همگان قرار گيرد تا به « ترقي معنوي» و پيشرفت اجتماعي مدد برساند. وظيفه اي كه او براي نويسنده قائل است نوشتن سرگذشت هايي است كه افكار ترقي خواهانه را با بكار بردن اصطلاحات و مثلها و تعابير متداول ترويج كند. اما با وجود اين ، تاكيد او بر آموزش و اندرز ادبياتي به معناي نفي يا كم اهميت تلقي كردن وظيفه يك اديب ، يعني « اصلاح و ترقي و تكميل زبان» نيست .
بهارلو كه در كارنامه خود ادبي گرد آوري و انتشار« گزيده آثار محمد علي جمالزاده» نيز دارد، اظهار داشت:جمالزاده بيش از مايه و موضوع داستاني به سبك انشاي آن ، آنچه خود او « انشاي حكايتي» يا « انشاي رماني» مي نامد ، توجه دارد و چنين گرايشي به داستان ناشي از وضعيت و موفقيت خود نويسنده و فضاي فرهنگي حاكم بر جامعه است .
وي گفت: اگر چه نمي توان گفت نويسندگان داستان بعد از جمالزاده تحت تاثير مستقيم او نبوده اند اما فضاي ادبي را كه او ايجاد كرده بود بر آنها تاثير گذاشت. داستان كوتاه پيش از جمالزاده به معني معمول امروزي در ايران نبود . حتي جمالزاده نيزدر ابتدا« يكي بود و يكي نبود» را يك "حكايت " ناميده بود.
وي با اشاره به نگاه جمالزاده نسبت به داستان ، افزود : جمالزاده داستان را وسيله مي دانست براي ترقي جامعه به طوري كه در ترجمه هاي آثار خود براي افراد از نامهاي ايراني استفاده مي كرد. او قصد داشت خواننده ايراني را با ادبيات معمول آشنا كند.اما داستان نويساني كه بعد از وي آمدند از داستان به عنوان ابزار استفاده نكردند.
نظر شما