خبرگزاری مهر، گروه جامعه-ناهید حاجیلو*: دوم اسفندماه تمام مدارس و ادارات خوزستان به دلیل آلودگی هوا تعطیل شدند اما تجمع سوم اسفند ماه درمقابل سازمان حفاظت محیط زیست نه برای خوزستان که برای اعتراض به حیوانآزاری بود. چرا رنجهای مردم خوزستان آن گونه که باید در میان افکار عمومی مورد توجه واقع نشد؟
به اعتقاد برخی کارشناسان برای شکلگیری افکار عمومی گذر از مراحل ذیل ضروری است:
۱- پیدایش آگاهی: در این مرحله مردم از وجود موضوعی آگاه میشوند. اما در مورد واكنش نسبت به آن، احساس نیاز سریع نمیكنند.
۲- فوریت بیشتر: مردم فوریت و ضرورت مسئله را حس میكنند، نظر غالب در این مرحله، درخواست مصرانه برای اقدام است.
۳- دستیابی به راهحل: مردم، بدون درك پیچیدگی موضوع راهحلهای مختلف مسئلهای را بررسی میكنند. توجه مردم بیشتر به راهحلهایی معطوف میشود كه كارشناسان یا سیاستمداران با زیركی آنها را ارائه كردهاند. از آنجایی كه مردم راهحلهایی را كه ارائه میشود، كاملاً درك نمیکنند میتوان مرحله سوم را دوران صحه گذاشتن نادرست نامید.
۴- فكر خام: در این مرحله مقاومت مردم در مواجهه با راهحلهای مساله و پیامدهای این راهحلها ظاهر میشود.
۵- ارزیابی انتخابات: در این مرحله مردم انتخاب میكنند، یعنی به ارزیابی دلایل موافق یا مخالف راهحلهای موضوع خاصی میپردازند. مرحله پنجم، مرحله دشواری است.
۶- موضعگیری هوشمندانه: مردم ایده را قبول میكنند اما معمولاً در مورد آن كاری انجام نمیدهند، تا به مرحله داوری برسند.
۷- قضاوت مسئولانه از لحاظ اخلاقی و احساسی: مرحله اجرای افكار عمومی همان داوری یا قضاوت اخلاقی و احساسی است. در این مرحله مردم خود را با موقعیتهای مختلف سازگار میكنند، دیدگاه و رفتارشان را تغییر میدهند و با احساسات دوگانه خود روبهرو میشوند، به تعبیری این مرحله، مرحله پیدا كردن چاره کار برای شكلگیری افكار عمومی دو اصل یا عامل باید با هم جمع شوند.
همانگونه كه از عنوان افكار عمومی بر میآید، منظور عقایدی عمومی است كه به همگان مربوط است. امروز فقط رسانهها توان ایجاد این عقاید را بین همگان دارند. لذا اگر نقش اطلاعرسانی رسانهها نباشد، به پیروی از آن، آگاهی عمومی نیز نسبت به موضوع پیدا نخواهد شد و یا اگر هم پیدا شود، بدون اطلاعرسانی رسانهها، افكارعمومی در خصوص تمامی مسائل به سرعت شكل نخواهد گرفت و فقط میتواند، حول و حوش مسائل خیلی مهم و حیاتی شكل بگیرد.
با توجه به مطالب مذكور میتوان گفت رسانهها با اطلاعرسانی دقیق، نشان دادنكاستیها، بررسی زوایای پنهانی، ارائه آمار و ارقام در خصوص موضوع، باعث آگاهی عمومی شهروندان میشوند كه این مهمترین و شاید نخستین مرحله در شكلگیری افكارعمومی است.
واما واژه تشویش اذهان عمومی، واژه ای حقوقی که بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ایران کاربردی شد به این صورت که واژه ای کلیدی برای جرم های سیاسی گردید. افرادی که بصورتی که در قانون آمده است بر ضد مسئولین نظام حاکم صحبتی بنمایند و یا نوشتهای منتشر نمایند که خلاف واقع باشد مجرم به تشویش اذهان عمومی (افکار عموم مردم را ناراحت و نگران کنند) میباشند و مطابق قانون مجازات خواهند شد. در بند سوم ماده ۴ لایحه قانون مجازات اسلامی (مصوب قوه قضائیه در ۱۳۸۷) هم یکی از مصادیق جرم سیاسی، نشر اکاذیب یا تشویش اذهان عمومی از طریق سخنرانی در مجامع عمومی، انتشار در رسانهها، توزیع اوراق چاپی یا حاملهای داده (دیتا) - دانسته شده که مرتکب آن - به حبس از شش ماه تا دو سال یا اجبار به اقامت در محل معین یا منع از اقامت در محل معین از دو تا سه سال و محرومیت از حقوق اجتماعی به مدت پنج سال محکوم خواهد شد. اما در تبصره دوم همین ماده صراحتاً تذکر داده شده که صرف انتقاد از نظام سیاسی یا اصول قانون اساسی یا اعتراض به عملکرد مسئولان کشور یا دستگاههای اجرایی یا بیان عقیده در ارتباط با امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظایر آن جرم محسوب نمیشود. تشخیص تفاوتی که در انتقاد از عملکرد و تحلیل مخالف، با نشر اکاذیب و تشویش اذهان وجود دارد قطعاً به عهده دادستانی و دادگاههاست و اگر مسئولین قضایی نسبت به تفسیر کاملاً مضیق از این عناوین حساسیت کافی به خرج ندهند با تغییر در قوانین هم مشکلی حل نخواهد شد.
با این تفاسیر پرداختن به محیط زیست نیازمند تنویر افکار عمومی است یا تشویش افکار عمومی؟
طی روزهای اخیر فیلمی دلخراش از صحنه های شکنجه و ضرب وشتم یک سگ توسط فردی درشبکههای اجتماعی و سایر رسانه ها منتشر شد این درحالی است که همزمان مردمان خوزستان دراوج آلودگی هوا ناشی از پدیده گردوغبارکه همواره با بی اعتنایی مسئولین نظام همراه بوده است، دست به گریبان بودند.
اگرچه موضوع آزارواذیت حیوانات خارج از رفتارانسانی است اما چرا به موضوعات مهمتر وکلانی از جمله پدیده گردوغبار که در خوزستان مطرح است و به معضلی ادامه دار تبدیل شده است نسبت به هدایت افکار عمومی اقدامی صورت نگرفته است؟
چرا باید به ضرب وشتم یک سگ بنا به دلایلی که به توسط صاحبش صورت گرفته تا به این حد از طریق شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها افکار عمومی را هدایت کرده و حتی در محوطه پارک طبیعت پردیسان در مقابل سازمان حفاظت محیط زیست تجمعی به همین منظور شکل میگیرد درحالیکه به بحرانهایی مهمتری همچون بحران خوزستان که تا به امروز با بیتوجهی رفتار شده سعی نشده با فشار برافکارعمومی به رفع مشکلات زیست محیطی آن استان پرداخته شود؟
نمایش فیلم مربوط به ضرب و شتم سگ آنهم به توسط صاحبش درشبکههای اجتماعی و رسانه ملی موجب برانگیختن احساسات و عواطف انسانی شده وتردیدی نیست که یکی از شیوهها برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی برانگیختگی احساسات مردم نسبت به ناهنجاریها است.
به راستی چرا افکار عمومی را به وضعیت محیط زیست که امروزه به موضوعی چالش برانگیز تبدیل شده سوق داده نمیشود؟
فرض براین است که طرح برخی مسائل محیط زیست میتوانند تشویش افکار عمومی را به همراه داشته باشد در صورتی وقتی مردم به حقایق واقعیتهای محیط زیست پیببرند نه تنها موجب تشویش افکار عمومی نگردیده بلکه باعث می شود اقدامات به شکل جدیتر شکل گرفته و شاهد بهبودی موثر بر محیط زیست باشیم. امروزه علیرغم تخریبهای محیط زیست که درطی سالیان سال در کشور صورت گرفته هنوز به یک دغدغه جمعی تبدیل نشده و تا زمانیکه افکار عمومی نتواند به وضوح درباره وضعیت محیط زیست حرف بزند نمیتوان انتظار داشت که آن مساله به یک دغدغه جمعی تبدیل شود. رویکرد رسانهها دراهمیت یافتن مسائل محیط زیست و چگونگی مواجهه افکار عمومی و مسئولان به این مسائل تاثیرگذار هستند.
هنوز مردم به این باور نرسیده اند که مساله محیط زیست مساله آب و نان است اقتصاد و فرهنگ و امنیت ما درپیوند با وضعیت محیط زیست کشور است. رسانهها به عنوان نمایندگان افکار عمومی وظیفه دارند هرجا که محیط زیست و منابع طبیعی درمعرض تخریب و تهدید قرارگرفته باید افشاگری کنند اما تا زمانیکه افکارعمومی درکشور نسبت به حفاظت از محیط زیست حساس نشود شاهد زیان وخسارت بیشتری به محیط زیست خواهیم بود.
* کارشناس رسانه
نظر شما