به گزارش خبرنگار كتاب مهر، اين رمان كه از جهت موضوع و درونمايه قرابت هايي نيز با آخرين نوشته هاي فرخنده حاجي زاده دارد، با دستمايه قرار دادن اتفاقات و رويدادهاي تلخ حول و حوش نويسنده در نيمه دوم دهه هفتاد و بكارگيري شخصيت هاي بيروني و واقعي در دل داستان، ماجراي قتل حميد حاجي زاده و فرزندش كارون را روايت كرده است كه راوي - نويسنده - و ساير آدم هاي قصه را كاملا متاثر ساخته و جهان درون و برون آنان را دستخوش دگرگوني و آشفتگي ساخته است.
رمان با مقدمه اي احساسي و رمانتيك و البته هول انگيز از نويسنده آغاز مي شود و خواننده از خواندن مقدمه و نحوه ورودش به داستان مي تواند پيش بيني كند كه با فضا و روندي نسبتا غيرمعمول و نزديك به خودنوشت اما به سبك توصيف گرايي، جزئيات محوري و درون گرايي رمان هاي نو مواجه است.
زمان، مكان و آدم ها در داستان حول يك محور جريان دارند و آن همان رويدادي است كه چه درون و چه بيرون از متن ، قبل از نگارش داستان حادث شده است.
در واقع مرگ و به عبارتي قتل حميد، يگانه نيروي محرك داستان، پيش برنده روايت و دگرگون سازنده احوالات آدم ها بالاخص راوي آشفته حال و مجنون " من، منصور و آلبرايت " است كه با حضور همه جانبه و پرقدرت و استيلايش بر دنياي عين و ذهن آدم ها، زمان و واقعيت داستاني را نيز در هم مي ريزد و تشتت دروني شخصيت رمان را به كل اثر گسترش مي دهد.
خواننده در اين داستان چندان قادر به تفكيك واقعيت از خيال، شناخت و درك توالي زماني، بازشناخت قواي عاقله يا ذهن جنون زده شخصيت ها و دريافتن روابط و مناسبات آدم ها بطور كامل نيست و صبغه روايت و دغدغه مندي راوي/ نويسنده ، او را وا مي دارد تا لحظه به لحظه با جستجوگري و كنكاش هاي شخصيت ها در يافتن علل و انگيزه قتل و ردپاي قاتلان همراه شود و همراه با " فرخنده " و ديگر زخم خوردگان حادثه سيري شهودي و تغزلي را از سر بگذراند.
اگرچه اتفاق، تعليق يا كشمكش رايج در داستان هاي جنايي، محور اين رمان نبوده و آنچه بيش از هر چيز به خلق اثر منجر شده انگيزه برون متني تغزلي و حيرت و بهت نويسنده از واقعه اي دلخراش بوده است با اين وجود به آساني نمي توان از استعارات و تصاوير شاعرانه و نمادين، جزء محوري و نگاه اغلب درون گرا و دقيق نويسنده، زمان گريزي و از هم گسيختگي روايت ماجرا و ديالوگ و واگويه هايي كه بعضا جزء نقاط قوت اثر به شمار مي آيند گذر كرد و تمام رمان را برخاسته از دغدغه اي ذهني عنوان كرد.
" من، منصور و آلبرايت " در 285 صفحه با طراحي جلد پيمان سلطاني به تازگي از سوي نشر خاوران در فرانسه عرضه شده است.
نظر شما