خبرگزاری مهر، گروه استانها - فاطمه محمدی: بهمنظور دیدن نمایشگاه کوچههای بنیهاشم به خیابان ۷۵ متری عمار یاسر رفتم، نمایشگاهی با دیوارهای کاهگلی که با لامپهای سبزرنگش جلوهای خاص به این نقطه از شهر داده بود، دورادور دیوار القاب حضرت فاطمه(س) را نوشته بودند و بیرقهای مشکی و سبز عزاداری در موج باد میرقصید و در کنارش المان فاطمه الزهرا(س) خودنمایی میکرد.
جوانان با پیراهن و شلوار مشکی با شالهای سبز مشغول اسفند دود کردن و خوش آمدگویی به عزاداران حضرت زهرا(س) بودند.
یک گروه از خانمها و آقایان گرد هم آمدند و سپس داخل رفتیم از کوچهای باریک و کمنور نمایشگاه گذشتم.
دلم به غایت گرفته بود یاد مظلومیت حضرت باوجود استقامتهای ایشان افتادم و آنگاه که مادر سادات به این طرف و آن طرف دیوار میخورد.
پارچههای مشکی و سبز درهم تنیده بودند و صحنهها سبب شده بود تا بغض غریبی گریبان مرا بگیرد و تجسم اینکه در این کوچه و در این خانه چه اتفاقهایی که نیفتاد و چهها که نکردند قلبم را میفشرد.
پس از روایت گری صحنهها توسط کارشناسان علوم دینی، کوچهها و خشت خشت خانه صدیقه کبری(س) و مولا علی(ع) را که دوباره ساخته بودند، آغاز میشد.
پس از گذشتن از کوچهای خاکی به صحنه نخست رسیدم که صحنه توجیهی نام داشت و با سلام به حضرت زهرا(س) و خیرمقدم شروع شد و موارد اساسی که باید هر مسلمان رعایت کند بیان شد و کلیپی مربوط به تحمل سختیها توسط پیروان و شیعیان پخش شد.
صحنه بعد به شناسایی حضرت سلمان پرداخته شد.
گروه ما که حدود ۴۰ نفر را شامل میشد همه نوع سنی را در خود جای داده بود از نوزاد شاید یک ماهه تا پیرمردی که به سختی راه میرفت و با ورود به هر صحنه روی خاکها مینشست.
پس از گذشتن از کوچهای خاکی به صحنه نخست رسیدم که صحنه توجیهی نام داشت و با سلام به حضرت زهرا(س) و خیرمقدم شروع شد
در مرحله سوم مردم با پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) عقد اخوت بستند عهدی که بر سر آن ننشستند و شد آن چه نباید میشد.
چهارمین صحنه بازگو کننده وصیت رسول خدا(ص) در لحظات آخر عمرشان بود که باوجود این که قرآن بیان میکند که پیامبر(ص) از روی هوای نفس سخن نمیگوید، مانع از نوشتن وصیت ایشان به سبب بیماری شدند.
سپس در شورای سقیفه حضور یافتیم و دیدیم که در حالی که بدن مطهر رسول خدا(ص) روی زمین مانده بود و حضرت علی(ع) برای دفن و کفن رفته بودند، با ابوبکر بیعت شد.
پس از آن در کوچههای بنیهاشم همراه شدیم با حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) که شبانه برای گرفتن بیعت درب خانه مهاجر و انصار را میکوبیدند و میگفتند اگر امر خداوند نبود ما برای بیعت نزد شما نمیآمدیم؛ که مانند صحنههای دیگر با ذکر صلوات از صحنه هشتم هم گذشتیم.
با دیدن کودکانی که مشتاقانه دست پدر و مادر را رها میکردند و صحنهها را یکی پس از دیگری با نگاه کاوشگرانهشان میدیدند و مدام سئوال میکردند گفتم چه خوب است که این صحنهها در قاب چشمها جای گیرد و در ذهن کودکان نقش بندد تا بهسوی راههای دیگر نروند.
به خانمی که نوزادی را در آغوش داشت، گفتم: شما چرا به اینجا آمدید؟ گفت: با این که میدانستم بچه من لجوجی میکند اما با تعریفهایی که از این نمایشگاه شنیدم، گفتم باید امشب را به این نمایشگاه بروم و بی نصیب نمانم.
در مرحله ششم به بیت الزهرا(س) رسیدیم.
در آنجا با خرما از ما پذیرایی شد؛ آخرین نفری بودم که با قدری تأمل به صحنه بعد رفتم همهجا تاریک بود چشمانم هیچ نقطه روشنی را نمیدید، مسئول نمایشگاه متوجه شد و چراغ قوه را به سویم گرفت تا جایی را کنار دیوار یافتم.
سکوت و تاریکی کوچهای باریک را گرفته بود و صدای خانمی از پشت در میآمد که به پشتیبانی از همسرش درب خانه را باز نمیکرد و این طرف درب سپاهی که قلبهایشان را تاریکی و ناجوانمردی پر کرده بود مشغول جمعآوری هیزم بودند.
پس از گفتوگوهایی هیزمها به آتش کشیده شدند و درب خانه شکست.
با بلند شدن صدای «یا ابتا»، قلب ناظران هم ترک برداشت و صدای «وای مادرم» و «یا رسول الله» فضای نمایشگاه را آکنده از درد کرده بود
با بلند شدن صدای «یا ابتا»، قلب ناظران هم ترک برداشت و صدای «وای مادرم» و «یا رسول الله» فضای نمایشگاه را آکنده از درد کرده بود و با پخش صدای مداحان اهل بیت(س) مردم که سکوت سنگینی را با خود حمل میکردند گویی داغ زهرای مرضیه(س) به ایشان تازه شد.
از تنها دربی که به روی مسجدالنبی باز میشد وارد خانه حضرت زهرا(س) یعنی به قلب نمایشگاه رفتیم که طبق احادیث بازسازی شده بود.
سمت راست دری بود که به روی کوچه باز میشد و سمت چپ در اتاقی جانماز و زیراندازی کهنه از جمله وسایل بود و آسیاب دستی، چاه آب و تنور پخت نان هم در حیاط بود و قسمتی هم محل غسل پیکر کوثر پیامبر(ص) بود.
در این مکان روضه حضرت زهرا(س) خوانده شد و شانهها به لرزه درآمد و صدای گریه و ناله بلند شد و بغضهایی که در تمام صحنهها روی هم تلی را ساخته بود به یک باره ویران شد.
صدای گریه در خانه محقر و غریبانه حضرت زهرا(س) پیچید.
مردم با قدمهای آرام و سنگین این صحنه را هم ترک کردند سپس به اتاق عیادت زنان مدینه از حضرت رسیدیم که پس از شنیدن سومین خطبه حضرت فاطمه(س)، پس از خطبه فدک و خطبهای که پشت درب خانهشان ایراد کردند. زنان شکایتها را نزد شوهرانشان بردند و آنان خدمت سرور زنان اهل عالم رسیدند و باوجود اتمام حجتها، برای بهانهتراشی گفتند ما نمیدانستیم علی(ع) جانشین پیامبر(ص) است که حضرت پس از آوردن دلایل، آنان را از خود دور کرد.
از پس درختهای نخل، به مسجدالنبی(ص) رفتیم و همراه با بوی عود و عطر آخرین خطبه ختم رسل(ص) را گوش دادیم که اشاره به حدیث ثقلین و اتمام حجت ایشان بهمنظور حقانیت ولایت حضرت علی(ع) داشت.
در قسمتی هم عدهای با شمشیرهای برهنه برای بیعت گرفتن اجباری از امیرالمؤمنین(ع) آمده بودند.
به یاد امام حاضر به صحنه مهدویت رفتیم و پس از دعا برای فرج امام عصر(عج)، خیمه سبز امام زمان(عج) را دیدیم و روایتی از قول معصوم شنیدیم که هر کس امام زمان خود را نشناسد و بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است.
راهنما از قول آیت الله بهجت گفت که اگر میخواهید امام زمان خود را یاری کنید انجام واجبات و ترک محرمات را در دستور کار خود داشته باشید.
در آخرین صحنه به قبرستان بقیع رسیدیم یک قبرستان تاریک و بدون چراغ که پنج امام شیعیان را در خود جای داده است، از پشت شبکههای قبرستان چند صورت قبر را دیدیم که با سنگهایی از هم تمیز داده شده بود و همه به یاد مدینه النبی(ص) پشت دیوارها ایستادند و پنجه در شبکههای دورادور قبرستان انداختند و دعا میکردند.
پس از آن محصولات فرهنگی شامل نرمافزارها و کتابهایی که اسناد شهادت حضرت در آن نوشته شده بود و منابع شیعه و اهل تسنن با میانگین ۱۵ درصد تخفیف عرضه میشد، پوسترهای مربوط به ولایت فقیه نیز به فروش میرسید.
بخشی هم برای ارائه کتابها و پازلهای مذهبی برای کودکان در نظر گرفته شده بود که استقبال کودکان از آن خیلی خوب بود و یک کودک ۸ ساله هم فروشنده بود که از او پرسیدم پول هم میگیری اینجا کار میکنی؟ گفت: نه من برای حضرت زهرا(س) کار میکنم خودش کمکم میکند. در پایان نظرها و قدردانی مردم را درباره نمایشگاه میخواندم که مسئول این بخش گفت: تاکنون ۵ دفتر از ابراز احساسات بازدیدکنندگان پر شده است.
در نمایشگاه امسال نیمی از صحنهها توسط راوی زنده و نیم دیگر به صورت ضبط شده روایت گری میشود
دختر ۱۳ سالهای را دیدم که به مادرش میگفت: من نمیآیم و میخواهم تمام این نوشتهها را درباره حجاب بخوانم از او پرسیدم نمایشگاه چطور بود؟ گفت: خیلی خوب بود یکی دو مورد از صحنهها را میدانستم اما اطلاعاتم کاملتر شد.
مائده ملازاده ادامه داد: چند عکس گرفتم که یادم باشد در مورد برخی سئوالها که در ذهنم ایجاد شد برای مدرسه تحقیق کنم و از کسانی که اینجا را درست کردند، ممنونم.
رأس ساعت ۲۲ دیدن از نمایشگاه شروع شد و رأس ساعت ۲۳ از درب خروجی بیرون رفتیم.
جلوی درب خروجی از کودکان با شکلات پذیرایی میشد و در ایستگاه واکس صلواتی دو نفر برای واکس زدن کفش مردم روی زمین نشسته بودند و گروهی هم در ایستگاه چای صلواتی مشغول به پذیرایی از مردم بودند و همگی با عشق و شور و حال ویژهای به خدمت و خوش آمدگویی میپرداختند.
نمایشگاه امسال متفاوت از سالهای گذشته است
علی کربلایی مسئول نمایشگاه کوچه بنیهاشم نیز کنار درب خروجی ایستاده بود. وی در خصوص هدف از ساخت این نمایشگاه در گفتوگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: هدف گروه ما نشان دادن زوایای مخفی زندگانی حضرت زهرا(س)، اثبات حقانیت اهل بیت و تشیع و شناخت و نزدیکی بیشتر با مسئله ولایت بوده است.
وی درخصوص تفاوت این نمایشگاه با سال گذشته گفت: نمایشگاه امسال از نظر محتوا، سیر نمایشگاهی و کیفیت دکورها متفاوت از سالهای گذشته است.
وی افزود: امسال نمایشگاه بخش پرطرفداری هم دارد که در آن هر کس که تمایل دارد یک فیش ۱۰ هزار تومانی را میخرد و وقتی یک صد نفر میشوند با قید قرعه یک نفر به نیابت از جمع به کربلا فرستاده میشود.
مسئول نمایشگاه کوچه بنیهاشم، ادامه داد: در نمایشگاه امسال نیمی از صحنهها توسط راوی زنده و نیم دیگر به صورت ضبط شده روایت گری میشود.
وی با اشاره به استقبال مردم برای بازدید از نمایشگاه، بیان کرد: هر شب چهار ساعت اجرا داریم و در هر ساعت ۱۰ گروه و با میانگین ۳۰ نفر برای بازدید از ۲۱ بخش نمایشگاه کوچه بنیهاشم میآیند.
مسئولان توجه بیشتری به فعالیت فرهنگی داشته باشند
وی گفت: اما ما از مسئولان میخواهیم توجه بیشتری به این جوانان داشته باشند و بیایند و به کسانی که در حوزه اهل بیت(ع)، کار فرهنگی میکنند بیشتر توجه کنند.
متأسفانه به دلیل نبود مکان ثابت هر سال این نمایشگاه خراب و هزینهها تکرار میشود
کربلایی به زمان ساخت این نمایشگاه اشاره کرد و گفت: ساخت و دکور این نمایشگاه ۴۰ روز به طول انجامید و اجرای آن ۲۰ روز است و طبق سنوات گذشته ۱۰ روز هم برای جمعآوری آن زمان نیاز است.
وی ادامه داد: برخی از این جوانان شب تا صبح و برخی صبح تا شب در این مکان تلاش کردند تا این نمایشگاه را برای بازدید علاقمندان آماده سازند و با دستها و لباس خاکی و گلی به منزل رفتند.
وی در مورد هزینههای نمایشگاه نیز گفت: تاکنون حدود ۴۰ میلیون هزینه شده که تمامی آن از کمکهای مردمی تأمین میشود. در این میان یکی دیگر از خادمان این نمایشگاه نیز با بیان این که مشکل ما نبود مکان ثابت است، گفت: متأسفانه به دلیل نبود مکان ثابت هر سال این نمایشگاه خراب و هزینهها تکرار میشود.
این نمایشگاه تا ۲۳ اسفندماه واقع در ۷۵ متری عمار یاسر از ساعت ۱۹ الی ۲۲ پذیرای بازدیدکنندگان است.
نظر شما