خبرگزاری مهر - گروه هنر: موسیقی سرزمین ایران طلایه دارانی دارد که نباید نقش بی بدیل آنها را در حفظ و نگهداری اصالت های ناب موسیقایی وام گرفته از قدما نادیده گرفت. آنها بدون شک سرمایههایی برای فرهنگ و هنر سرزمینی بوده و هستند که موسیقی آن در سیبل تهاجم بی رحمانه فرهنگ بیگانه قرار گرفته که البته چنین دیدگاهی نافی حضور و توجه به گونه های مختلف موسیقی جهانی نیست، اما باید به این موضوع توجه کرد که موسیقی اصیل ایرانی امروز در معرض آسیب های جدی در حوزه آوازی و سازی قرار گرفته و نمی توان به همین راحتی از چنین آسیبی عبور کرد.
این موسیقی ارزش دارد و ارزشش را هم کسانی رقم زدند که در بدترین شرایط از معرکه آسیبها و سختی ها و مشکلات، سلامت بیرون آمدند و شرایطی را رقم زدند که باید آنها را قهرمان موسیقی نامید، اما برخی از این قهرمانانان از حمایت و توجه کمتری برخوردارند؛ هنرمندانی که هر یک به سهم خود نقش تاثیرگذاری در جلب توجه مخاطبان به موسیقی داشتند.
هنرمندانی چون حسین دهلوی، هوشنگ ظریف، فرهنگ شریف، عبدالوهاب شهیدی، فضل الله توکل، حسین خواجه امیری، پروین بهمنی و ... که این روزها خبرهایی از بیماری آنها به گوش میرسد هر یک به سهم خود سکان دار بخش عمده ای از جریان آموزش و پاسداری از موسیقی اصیل ایرانی هستند و آیا وقت آن نرسیده هم علاقمندان به موسیقی هم مسئولان به همه پیشکسوتان موسیقی ایرانی توجه بیشتری داشته باشند.
هوشنگ ظریف مرد دوست داشتنی و محبوب، مرد سپید موی موسیقی، هنرمندی است که یادگار تلمذ کرده محضر بزرگانی چون روح الله خالقی، جواد معروفی، علی اکبر شهنازی و حسین تهرانی است و تا کنون هنرمندان تاثیرگذاری را به موسیقی کشور تحویل داده که از برجسته ترین آنها می توان به حسین علیزاده، داریوش طلایی، ارشد طهماسبی و حمید متبسم اشاره کرد.
فرهنگ شریف هم که اصولا نیازی به معرفی ندارد. او هم یگانهنوازی است که دستان مهربانش نقاشی های سحرآمیزی را برای موسیقی ایرانی ترسیم کرده و به قول بسیاری از هم مسلکانش به قدری در نوازندگی تار منحصر به فرد است که همتایی برای او نیست. او نوازنده ای صاحب سبک در حوزه تار نوازی است که ابداعات و نو آوری هایش در مضراب زنی و انگشت گذاری از وی نوازنده ای بی بدیل خلق کرده که هر شنونده ای زیباترین نغمات را از صدای ساز او می شنود. این هنرمند ۸۵ ساله خوش پوش موسیقی نیز مدت هاست که درگیر بیماری است و اتفاقا به همین دلیل است که روزهای طولانی اهالی موسیقی از وجودش بهره مند نشده اند.
عبدالوهاب شهیدی نیز از خوانندگان و نوازندگان موسیقی سنتی است که از اوایل دهه ۱۳۲۰ فعالیت هنری خود را با فراگیری آواز، سنتور و عود نزد اسماعیل مهرتاش آغاز کرد. این هنرمند که از اوایل دهه چهل با برنامه گلها شروع به فعالیت و همکاری در رادیو کرد و در برنامههایی با استادانی چون جلیل شهناز، فرامرز پایور، اصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمتالله بدیعی، حسن ناهید و محمد اسماعیلی همکاری کرد.
او که طی سال های اخیر از کم توجهی به خوانندگان و پیشکسوتان موسیقی انتقادهایی را با تعدادی از رسانه ها مطرح کرده این روزها در بستر بیماری است و در یک گوشه نشینی محض چشم انتظار یاری بیشتری هنرمندان و مسئولانی است که در این ماه ها کمتر به او توجه داشته اند. استاد عبدالوهاب شهیدی این روزها چشم انتظار مهربانی شاگردانی است که روزگاری در محضرش تلمذ کردند.
حسین دهلوی مرد دوست داشتنی موسیقی ایران، بازمانده ای دیگر از دوران طلایی موسیقی که خیلی ها آرزوی بودنش را دارند. این هنرمند فارغ التحصیل هنرستان عالی موسیقی همانی است که موسیقی را از پنج سالگی آموخته و بعدها پس از تلمذ در محضر استادانی چون ابوالحسن خان صبا، روبیک گریگوریان، حسین ناصحی سرمنشا خدمات بسیار ارزشمندی در عرصه موسیقی شد. ریاست هنرستان موسیقی ملی، رهبر ارکستر صبا، رهبری ارکستر مضرابی، چهره ماندگار موسیقی در سال ۸۲ و صدها عناوین و القاب دیگر فقط بخشی از خدمات استاد نازنین موسیقی است. اما حیف و صد حیف که آب رفته به جوی باز نمی گردد، بگذریم...
حسین دهلوی به یقین مرد فراموش نشدنی تاریخ موسیقی ایران خواهد شد. او در این روزها خیلی ها را فراموش کرده، شاید دلش خواسته که فراموش کند. شاید دلش رنجیده از کسانی که دیگر به دیدارش نمی آیند. او این روزها فقط همسرش را می شناسد، فقط سوسن اصلانی را که ایثارگرانه در کنارش حضور دارد و با تمام رنج و مشقت هایی که می توانیم برای یک فرد سالخورده متصور شویم، نمی گذارد که مردم دهلوی را فراموش کنند. او خوب می داند که حافظه تاریخی چیست. او خوب می داند که ما نمی دانیم.
راستی یادمان بیاید که استاد نازنین دیگری هم این روزها جنگجویانه مشغول مبارزه است. یادمان بیاید که نوای سنتور فضل الله توکل چگونه مخاطب به دریایی از آرامش و تفکر می برد. او همانی است که مردم از موسیقی اصیل ایرانی می خواستند. او هنرمندی است که با سبک دلنشین و به روز نوازندگی خود به قدری با قدرت حرکت کرد که اگر اغراقی در کار نباشد، خیلی ها با نوای سنتور او به موسیقی سازی ایران علاقه مند شدند. او در آثارش همواره حال و هوای این روزگار را بیان می کند، اما صد افسوس که این روزگار، حال او را بیان نمی کند.
توکل برای نسل ما و نسل قبل ما عاشقانه های زیادی خلق کرده، او همانی است که باید بیشتر از اینها دوستش بداریم، او نباید در تخت بیمارستان که در این ماه ها بارها و بارها آن را تجربه کرده شکایت از این کند که چرا خیلیها جایشان خالی است. او این روزها فقط و فقط در انتظار لبخندهایی به رنگ بهار زیبای ماست که باید گرامی اش بداریم.
قطع یقین پیشکسوتانی چون حسین خواجه امیری و پروین بهمنی هم که هر یک به تناسب کارهایی که در موسیقی انجام دادند فارغ از دلسوزی های تبلیغاتی و رایج فضای مجازی که این روزها به شکل عجیبی گسترش یافته اند نیازمند یک حمایت معنوی هستند. مگر نه اینکه بهنام صفوی به لطف دعای خیر و پشتیبانی معنوی مردم قدرتمندانه در حال مبارزه با بیماری است؟ مگر نه اینکه در همین نسبت های فامیلی خودمان تا می شنویم کسی بیمار می شود، به دیدارش می رویم و از او دلجویی می کنیم. پس باور و اعتقاد داشته باشیم که این بزرگان هم همچون نزدیکان ما هستند. اگر نامشان برای عوام شهرتی در بر ندارد اما روحشان و کارشان وسعتی دارد به پهنای فرهنگ و هنر این سرزمین.
در این میان جا دارد یادی هم از پیشکسوتان موسیقی بومی در اقصی نقاط کشورمان داشته باشیم که تعدادی از آنها در شرایط سخت مالی زندگی می کنند و سرمایههای معنوی که نزد آنها است در حوزه موسیقی بومی کشورمان با رفتن آنها از یادها میرود.
پس بیاییم و نگذاریم که دل هنرمندان این سرزمین نوای تنهایی را زمزمه کند.
و نگذاریم اینگونه شود که:
این همه گنجشک بر یک درخت
این همه آواز با یک نُت
این همه چتر در یک باران
این همه تنهایی در یک شهر...(محمدعلی بهمنی)
علیرضا سعیدی
نظر شما