۲۸ فروردین ۱۳۹۵، ۱۳:۵۳

«سرای امید سبز» پناهگاه کودکان کار می‌شود

کودکان فراموش شده شهر بار سنگین زندگی به دوش می‌کشند

کودکان فراموش شده شهر بار سنگین زندگی به دوش می‌کشند

بیرجند- رفع پدیده کودکان کار و خیابانی در خراسان جنوبی مانند سایر شهرها نیازمند توجه خیران و آن دسته از مسئولانی است که عدالت را سرفصل برنامه هاشان گذاشته‌اند.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها، رقیه رحمتی راد: نگاهشان که می‌کنی از چشمانشان سراسر حسرت می‌بارد و سختی ... دوست دارند مانند دیگر فرزندان این سرزمین مزه کودک بودنشان را حس کنند، یعنی همان توپ بازی‌ها و زمین خوردن‌ها... اما افسوس هرکدامشان نه به اختیار خود، نان آور خانواده ای هستند که گویی بیچارگی بر جبین اینان سایه افکنده است.

طاقت دیدن اشک مادر و درد پدر را ندارند، قید تمام شیطنت‌ها را می‌زنند و در عین کم سن و سالی دوش به دوش بزرگان پا به میدان کار می‌گذارند و اینگونه مخاطب انگشت اشاره دیگر آدمیان می‌شوند فارغ از آنکه متوجه سنگینی درد روی دلشان شوند.

از نگاه تاسف بار دیگران برچسب هایی بر پیشانیشان می‌خورد.کودک کار، کودک بد سرپرست، کودک خیابانی و ...! اما این قصه به همین جا ختم نمی‌شود چرا که این فراموش شدگان نمی‌توانند به آینده‌شان نیز هویت بخشند، نمی‌توانند متوجه کودکی فرزندانشان شوند و یا حتی مزه بازی کودکانه را درک کنند.

همین کودکان بی‌آلایش به مرور که با زندگی پر از فقر و نداری کلنجار می‌روند، در کنار همه بی‌توجهی‌های ما آدم‌ها به بزهکاری روی می‌آورند که خدا می‌داند همان کودکانی که با معصومیت پا به این دنیا گذاشته‌اند اما از بد حادثه میان نداری بزرگ شدند چه آینده نامیمونی در انتظارشان است.

شاید نتوانیم به تنهایی برای همه آنها کاری کنیم اما می‌توانیم گاهی دلشان را شاد کنیم با هدیه‌ای کوچک و یا با گرفتن جشنی که ساعاتی کودکان نیز به دور از همه افکار و اندیشه‌های نگران و غمگین طعم خوشی و شادی را بچشند، تنها کمی اراده می‌خواهد آن هم از جنس مهربانی ….

امروز به ابتکار موسسه نوید رویش کویر جشن نیکوکاری ویژه کودکان کار و خیابانی در اردوگاه یادگاران امام خمینی(ره) بیرجند برگزار شد جشنی که افق دیگری را پیش چشم می‌گشاید و امید دیگری ر ا در دل می‌پروراند و آن گسترش فرهنگ نوع دوستی و کم کردن معضلاتی که در پس بی توجهی به این کودکان متوجه آنها است را دنبال می‌کند.

درختان از دیوار کوتاه باغ بهلگرد سر بر آسمان برده و آخرین لحظات از غروب پنج شنبه را وداع می‌گویند. صدای خنده کودکان از داخل به گوش می‌رسد. آواز دسته جمعی گنجشک‌ها بریده نمی‌شود، گویی آنان هم برای محفل آرایی کودکان کار و خیابان بی تابی می‌کنند.

فضای بیرونی باغ را پشت سر گذاشته و قدم در سالنی مزین از وجود کودکان قد و نیم قد می‌گذارم تا در قسمت کردن شادی‌شان سهیم شوم.

وقتی اعتیاد پدر ترک تحصیل فرزند را می‌آفریند

هرچند یک بار به عقب بر می‌گردد و به چشمانم  خیره می‌شود. چشمانش را موجی از ناامیدی فراگرفته، نگاه معصومانه‌اش مرا به سمتش می‌کشاند. بر صندلی کنار دستی‌اش می‌نشینم. با دمپایی آبی رنگش مرتب به صندلی جلویی ضربه می‌زند. در مقابلم سکوت اختیار کرده با وی گشاده رویی می‌کنم تا اندکی با من به گفت و گو بپردازد.

بالاخره بغض سکوتش را شکسته و با صدایی لرزان به خبرنگار مهر، می‌گوید: دوست دارم مثل تو دفتر و مدادی داشته و به مدرسه بروم.

محمد.الف دستان کوچکش را به چشمان درشتش می‌کشاند و می‌افزاید: پدرم معتاد است و من مجبورم برای هزینه های زندگی به کارگری بپردازم.

وی ادامه می‌دهد: درس خواندن یکی از بزرگ‌ترین آرزوهایم است چرا که می‌خواهم مانند بقیه بر صندلی های مدرسه بنشینم و شب‌ها نیز مشق هایم را بنویسم.

اشک در چشمانم حلقه می‌زند. به سختی به صورتش می‌نگرم. نگاهم را به پاهای ترک خورده‌اش می‌دوزم و از چگونگی کسب درآمدش برای خانواده می‌پرسم. خودش را اندکی جابجا می‌کند و می‌گوید: کارگری می‌کنم، نان خشک می‌خرم و گاهی اوقات هم به فروش دعا و آدامس می‌پردازم.

گل می‌فروشم تا مادرم گدایی نکند

صدای موسیقی فضای دلربایی را در سالن ایجاد کرده است. هیاهوی بچه‌ها، غم های دلت را می‌زداید اما به دستان کوچک و پرتوانشان که می‌نگری دلت دردمند می‌شود. در اندیشه هایم غرق می‌شوم. مگر تفاوت این بچه‌ها با دیگران چیست که این گونه در چنگال سختی های روزگار دست و پنجه نرم می‌کنند.

گرمی دستی را بر انگشت اشاره ام احساس می‌کنم؛ نگاهم را بر می‌گردانم. قامت کوچک دختر بچه ای در قاب نگاهم جانمایی شده است. در حالی که لبخند شیرینی را بر چهره دارد، خودکار مشکی رنگم را روی دفترچه ام می‌گذارد.

بر صورتش بوسه ای می‌زنم و او را به صندلی کنار دستی ام  دعوت می‌کنم. فاطمه خود را دخترک گل فروشی معرفی می‌کند و با لحن کودکانه‌اش می‌گوید: گل های زیبایی را در خیابان به مردم می‌فروشم تا زندگی‌شان بهاری شود.

با کلامش هم آهنگ شده و از پدر و مادرش می‌پرسم. نفس عمیقی می‌کشد و به خبرنگار مهر می‌گوید: مادرم گدایی می‌کند و من این کارش را دوست ندارم.

در حالی که با لباس صورتی رنگش بازی می‌کند، می‌افزاید: من هم در خیابان گل می‌فروشم تا مادرم گدایی نکند.

فاطمه. خ در بیان آرزوهای کودکانه‌اش می‌گوید: می‌خواهم مغازه ای گل فروشی باز کنم تا گل هایم را برای فروش به خیابان‌ها نبرم.

خستگی از کار کردن در خیابان‌ها

رضا. م یکی دیگر از بچه های کار و خیابان است که در گفت و گو با خبرنگار مهر، می‌گوید: به خاطر شرایط مالی خانواده، مجبور به کارگری شده ام.

وی با بیان اینکه از کار کردن در کوچه و خیابان‌ها خسته شده ام، بیان کرد: چند مدتی است که با حمایت موسسه نوید رویش کویر اندکی از مشکلاتم کاهش یافته است.

رضا با لبخند شیرین می‌گوید: برای اولین بار است که با دوستانی از جنس خودم به اردویی چند روزه می‌آیم و این از بهترین خاطرات زندگی ام خواهد بود.

وی ادامه می‌دهد: من نیز در آینده مرد بزرگی خواهم شد و همانند این خیران نیز به کمک بچه هایی می‌روم که نه جایی برای ماندن و نه نانی برای خوردن دارند.

حمایت از کودکان کار و خیابان از وظایف بهزیستی است

معاون امور اجتماعی بهزیستی خراسان جنوبی در جمع کودکان کار و خیابان، اظها کرد: سازمان بهزیستی حمایت از کودکان کار و خیابان را از جمله وظایف خود می‌داند.

علیرضا موهبتی با بیان اینکه سازمان های دولتی توان اینکه تمام کارها را در راستای حمایت این کودکان انجام دهند را ندارند، افزود: بنابراین بخشی از وظایف خود را به نهادهای خصوصی واگذار می‌کنند.

وی ادامه داد: این سازمان‌ها در راستای حمایت از کودکان کار و خیابان دستشان باز بوده و می‌توانند خدمات بهتر و بیشتری را در اختیار آن‌ها قرار دهند.

موهبتی اظهار کرد: امید است این کودکان نیز با استفاده از تسهیلات اعتباری بتوانند به بایدهای زندگی خود مانند درس، کار و بازی در محیطی امن بپردازند.

معاون امور اجتماعی بهزیستی خراسان جنوبی با اشاره به موسسه نوید رویش کویر، بیان کرد: این موسسه قریب به دوسال است که تشکیل شده و تاکنون اقدامات زیاد و مطلوبی را در جهت حمایت از این کودکان انجام داده است.

تشکیل جمعیت «سرای امید سبز» برای پناه کودکان

مدیر موسسه نوید رویش کویر هم با اشاره به اقدامات انجام شده در راستای حمایت از کودکان کار و خیابان، بیان کرد: این موسسه از دوسال گذشته فعالیت خویش را آغاز کرده و اقدامات زیادی را نیز انجام داده است.

حسن مطهریان کشف معضلات اجتماعی را از نخستین گام‌ها در فعالیت این موسسه دانست و افزود: اعتیاد کودکان یکی از سیاه‌ترین معضلات اجتماعی شناخته شده که مورد توجه ما قرار دارد.

وی از تشکیل خانه جمعیت با عنوان «سرای امید سبز» خبر داد و گفت: این جمعیت برای پناه آن دسته از بچه هایی که صدایشان به جایی نمی‌رسد، تشکیل شده است.

مطهریان در توضیح عملکرد موسسه نوید رویش کویر، اظهار کرد: این موسسه مرکزی حمایتی و آموزشی بوده که از خانواده‌ها و کودکان کار و خیابان حمایت می‌کند.

وی برگزاری اردوی سه روزه باغ بهلگرد را از جمله اقدامات انجام شده دانست و گفت: در این اردو، گارگاه های اموزشی نقاشی، سفال گری، شاهنامه خوانی و اموزش حقوق شهروندی برای کودکان برگزار شده است.

مدیر موسسه نوید رویش کویر با اشاره به اهداف برگزاری این اردو، اظهار کرد: پررنگ کردن معضل کار کودکان در جامعه و ایجاد دغدغه با هدف لغو کار آن‌ها نیز از جمله اهداف ما بوده است.

وی با بیان اینکه این کودکان مانند سایر شهروندان نیاز به تحصیل دارند، افزود: باید آموزش رایگان و اجباری برای آن‌ها نهادینه شود.

به راستی که چه دشوار است که پدر باشی و مشکلات روزگار تو را فرسوده کند تا جایی که نتوانی خانواده‌ات را حمایت کنی و دشوارتر از آن، این است که فرزندان قد و نیم قد خود را از  آغاز کودکی به خیابان‌ها بفرستی تا با کارگری، گدایی و یا فروش گل به زندگی‌ات طعم خوشبختی بچشانند. بی شک این کودکان نیازمند حمایت مسئولان هستند، باشد که کمک خیران، مردم و مسئولان  نردبانی سنگی شود برای رسیدن به آرزوهایشان....!

کد خبر 3599641

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha