دكتر ابوالقاسم رادفر در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، ضمن بيان اين مطلب افزود : حتي در زمان اقدام هاي ضد اسلامي و ضد فارسي انگليسي ها در هند ، اين هندوها (هندومذهب ها) بودند كه امور مربوط به زبان فارسي اعم از فرهنگ نويسي، دستورنويسي، انشانويسي، تذكره نويسي و ... را انجام دادند. كتابي با نام " سهم هندوان در زبان و ادبيات فارسي " موجود است كه به فارسي هم ترجمه شده و اين افراد را معرفي كرده است.
وي ادامه داد : حجم اين افراد البته بسيار بيش از آن چيزي است كه در اين كتاب آمده اما آنچه بايد به آن توجه كرد اين است كه اين هندوان چنان شوقي به مصاديق اسلامي و شيعي ما داشتند كه كساني مثل " سركشن پرشاد " كه در زمان خود صدراعظم بوده كتاب هاي زيادي به زبان فارسي مي نويسد.
رئيس پژوهشكده ادبيات پژوهشگاه علوم انساني اضافه كرد : يكي از آنها كتابي است به نام مثنوي آينه وحدت كه مرثيه اي زيبا، عجيب و احساس برانگيز درباره شهداي كربلاست. اين كتاب نشان دهنده اعتقاد يك هندو به نمادهاي اسلامي است. كتاب متعلق به سده هاي اخير است و نشان مي دهد علي رغم جديت انگليسي ها براي نابودي تاثيرات فرهنگي ايران در هند، باز هم آنان چنين اثري را پديد آورده اند. شايد بتوانيم بيش از پانصد نفر را بيابيم كه تنها در زمينه شعر فارسي در شبه قاره كار كرده اند كه اين ميزان در زمينه هاي علمي و تاريخي و ... بسيار بيشتر است.
دكتر رادفر با تاكيد بر اين كه زبان فارسي نزديك به هزار سال زبان علمي و فرهنگي و ادبي و سياسي و ديني شبه قاره بوده و شعراي آن منطقه نيز احساس و عواطف خود را از طريق اين زبان بروز مي داده اند، تصريح كرد : به همين جهت است كه اگر امروز اسلام در شبه قاره وجود دارد مرهون زبان فارسي و بويژه سلطان محمود غزنوي است. مسلمانان هند هنوز از او به عنوان غازي يا جنگجو كه فرهنگ ايراني را به شبه قاره برد ياد مي كنند و او را يكي از بزرگ ترين فاتحان اسلام مي دانند.
اين نويسنده و محقق ادبي افزود : ممكن است عزيمت او را به خاطر غنايم و مسائل مادي ديگر قلمداد كنيم ولي به هر حال اثري كه او بر فرهنگ شبه قاره و زبان فارسي گذاشته قابل انكار نيست و به همين دليل همواره قابل احترام و تقديس بوده است. اين در حالي است كه نادرشاه نزد هندي ها منفور است.
وي با تاكيد بر اين كه گسترش اسلام در هند منوط به ورود زبان فارسي بوده است ادامه داد : مي توان گفت شعر و تصوف دو عنصر حاضر و پايدار در هند بوده اند كه از طريق جنگ ها گسترش يافته اند و شايد امروز هيچ نقطه اي را نتوانيم پيدا كنيم كه از لحاظ تصوف و عرفان مثل هند غني و پربار باشد.
رادفر اضافه كرد : بسياري از موسسان سلسله هاي تصوف در هند ايراني بوده اند مثل معين الدين چشتي كه اهل سيستان بوده و يا سيدعلي همداني كه در منطقه كشمير تاثيرات زيادي برجا گذاشته است.
نويسنده " مناقب علوي در شعر پارسي گويان شبه قاره " به تاثير هنر ايراني بر فرهنگ شبه قاره اشاره كرد و گفت : تاج محل بزرگ ترين و عجيب ترين صنعت معماري هند است كه ايرانيان در بناي آن و نيز ساير بناهايي كه در كتاب هاي مختلف از آنها ياد شده، نقش و تاثيرگذاري داشته اند. حتي ساختمان هاي اداري و دولتي امروز هند، تذهيب، مينياتور، خوشنويسي و ... همه متاثر از هنر ايراني بوده كه با هنر هندي تلفيق شده و هنري خاص را پديد آورده است.
وي به وجود حدود 850 زبان و لهجه در شبه قاره اشاره و تصريح كرد : به جرات مي توان گفت تاثير زبان فارسي در همه اينها وجود دارد و اين امر نشان دهنده نفوذ عميق زبان فارسي از رهگذر حكومت مسلماناني است كه در سده هاي گذشته بر شبه قاره فروانروايي كردند كه يا ايراني بودند و يا ايراني ها در حكمراني آنان نقش داشته اند.
اين استاد ادبيات فارسي اضافه كرد : اينان حاميان زبان و شعر فارسي بوده اند به گونه اي كه موجب شدند بزرگ ترين تذكره ها و فرهنگ هاي لغت و دستور زبان هاي ما در هند نوشته شود. اين اتفاق به اين خاطر روي داد كه آنان نياز به اين زبان داشتند و آن را به كار مي بستند.
دكتر ابوالقاسم رادفر گفت : اينها كساني بودند كه با ايرانيان حاضر در هند كه بعضا صاحب مقام هم بوده اند معاشرت زيادي داشته اند؛ حتي شاعري مثل كليم كاشاني وقتي قصيده اي مي گويد، شاه جهان هم وزن آن طلا به او هديه مي دهد. اين امر نشان دهنده ارزش ، مقام، نفوذ و اهميت آنهاست.
نظر شما