به گزارش خبرنگار مهر، متناسب با ساير حوزه هاي معرفتي و عملي علم جامعه شناسي علي رغم سالها تدريس در دانشگاه ها نتوانسته جايگاه خود را بيابد . به همين خاطر تلاش هايي كه در جهت بسط عقلانيت و زنده كردن سنت فلسفي و عقلاني قرون 4 و 5 هجري قابل تقدير است .
كتاب "درآمدي بر جامعه شناسي عقلانيت" رحيم محمدي منتشر شده توسط مركز باز شناسي اسلام و ايران شايد تلاشي هر چند كوچك در اين زمينه است.
كتاب در يك مقدمه و شش فصل تنظيم شده است. آن طور كه مؤلف در مقدمه مي آورد مسئله اصلي اين پژوهش بررسي چيستي و ماهيت عقلانيت در شرايط فكري و فرهنگي جديد جامعه ايراني است وضعيتي كه ناشي از آن چيزي است كه انحطاط تمدن اسلامي ناميده مي شود.
درهمين راستا فصول اول و دوم نسخ شناسي و تحول عقلانيت در شرق اسلامي و غرب جديد است. در فصل اول هشت نسخه از گونه هاي عقلانيت بيان شده كه كليه بحث هاي قديم و جديد را در بر مي گيرد. اين هشت نسخه در يك طبقه بندي جديد در سه سطح نظري كنشي و ساختاري طبقه بندي شده اند.
فصول سوم و چهارم شامل جامعه شناسي عقلانيت است اين دو فصل شامل مباحث خاص جامعه شناسي عقلانيت است كه طي آن نظريه جامعه شناسان كلاسيك و معاصر طرح و بررسي شده است. توجه اصلي جامعه شناسي عقلانيت به ظهور و بروز عقل در اعمال و كنش هاي كنشگران اجتماعي است.
فصول پنجم و ششم حاوي بررسي حوزه هاي رقيت عقلانيت است. به رغم جامعه شناسان رفتار معقول و حسابگرانه انسان مدرن همواره از سوي موانع دروني و بيروني مورد تهديد بوده و بيم آن مي رود كه اعمال معقول انسان در رقابت با عوامل غير عقلاني بازنده شود.
لذا آفت شناسي رفتارهاي معقول مستقيما ما را به سوي بحث ايدئولوژي و دين سوق مي دهد، ظاهرا ايدئولوژي رقيب اصلي عقلانيت است.
از آنجا كه نو ايدئولوژي اصولگرايي اسلامي و ليبراليسم كه در جامعه ما فعال هستند در اين فصل بررسي وسعي شده تا روابط اين ايدئولوژي ها با عقلانيت مورد ارزيابي قرار گيرند.
سرانجام فصل ششم به مبحث دين وعقلانيت اختصاص يافته است طي اين فصل باز قوسي شدن جهان به ويژه جنبش احياء اسلام مورد توجه و بررسي است و تلاش مي شود تا خصلت هاي جامعه شناختي اين جنبش توضيح داده شود.
نظر شما