خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: «درگذشت تأسف بار هنرمند و نویسنده متعهّد و مجاهد آقای امیر حسین فردی رحمهالله را به همه اصحاب ادبیات و هنر انقلاب و به خانواده و بازماندگان و یاران همراه ایشان تسلیت عرض میکنم. این هنرمند مؤمن و سخت کوش، از پیشکسوتان در عرصه فعالیتهای ادبی دوران انقلاب و از بنیانگذاران هستههای جوانان هنرمند انقلابی و در شمار برجستگانی بود که نهال پرطراوت هنر انقلاب را در برابر دشمنان عنود و همراهان سست عنصر، با انگیزه و ایمان راسخ خویش پاسداری کردند و به شکوفائی و باروری امروز رساندند. رحمت خدا بر او و بر تلاش صادقانهاش. سید علی خامنهای.۷ اردیبهشت ۱۳۹۲»
و شاید بتوان گفت که همه چیز، در همین عبارت پایانی پیام تسلیت حضرت آقا خلاصه میشود: «تلاش صادقانه».
و همین «تلاش صادقانه» بود که نام او را در فرهنگ و ادبیات ایران زمین بهعنوان «پدر داستان انقلاب اسلامی» و «امیر ادبیات انقلاب» ماندگار کرد.
دست نوشتهای از او در رسیدن به سنّ شصت سالگی نشان میدهد که با همه تلاش و کوشش خستگی ناپذیرش، باز هم به این فکر میکند که چه چیزی از دستش بر می آید تا انجام دهد و البته در این راه، تنها به عنایت حق تعالی نظر دارد و بس: «امروز وارد شصتمین سال زندگی ام شدم. پس از این نظر باید روز مهمی باشد. بازنشستگی، شصت سالگی و... خوب احساس میکنم که سبکتر هستم. نمیدانم چه باید بگویم؛ چه باید بکنم. اصلا چه چیزی از دستم بر میآید؟ جز این که در این واپسین روزها و شبهای ماه رمضان، از صاحب لیله القدر استغاثه کنم که این سالهای باقیمانده عُمرم، از آن هدیهای که در لیله القدر نازل کرده است، نصیبم کند و من را با رویی سفید و خیالی آسوده به پیشگاهش بَرَد که دیگر وقت چندانی نمانده است.»
اگر عناوینی مانند «نویسنده»، «داستان»، «حوزه اندیشه و هنر اسلامی»، «سوره بچههای مسجد»، «کیهان بچهها»، «مسجد» و «جشنواره کتاب سال شهید حبیب غنیپور» را کنار هم بگذاریم و با هم جمع کنیم، حاصل، چیزی جز نام یک فرد و تنها یک فرد نخواهد بود: امیرحسین فردی.
البته بر این باوریم که در میان این واژگان، واژه «مسجد»، هویت مستقلی است که مرحوم فردی همه دغدغه ها و فعالیت های ادبی و هنری اش را بر محور همین واژه بنیان نهاد و به پیش بُرد و البته همین هم، باعث جاودانگی و صداقت تلاش او شد.
او را باید نویسنده ای «مسجدمحور» دانست که مسجد را نه به شعار، بلکه در «اقدام و عمل»، محور و مبنای کار خود قرار داد که «جلسات داستان نویسی مسجد جواد الائمه» یا «سوره بچههای مسجد»، نشانههایی از آن است.
این رمزِ ماندگاریِ امیرحسین فردی، نیاز به تحلیل، تبیین و تفسیر بیشتر دارد و البته بیش از این تحلیل و تبیین، نیازمند دقتِ نظرِ هنرمندانِ انقلاب است؛ هنرمندانی که از سست عنصری دوری کنند و البته ایمان و انگیزه را، سرلوحه زندگی قرار دهند.
نباید فراموش کرد که الگویِ راهبردی فردی یعنی مسجدمحوری، الگویی قابل تکرار است؛ الگویی که حداقل، شاگردان امیر حسین فردی می توانند در اقدامی مسجدمحور، آن را بازشناسند و در تعمیم و گسترش بیش از پیشش بکوشند.
و امروز که هنر انقلاب، به عنوان اصطلاحی تثبیت شده و دارای هستههای متعدد، موردِ نظر بسیاری از صاحبنظران، نویسندگان و پژوهشگران است، لازم مینماید تا نسبت هنر انقلاب با مسائل مکانی و زمانی و از جمله «مسجد» هم مورد توجه جدی قرار گیرد؛ چراکه قطعا نسبتی بین این دو برقرار است؛ نسبتی که اگر بتوان آن را کشف کرد و تعمیم داد، نقش بسیار پُررنگی در بسط و تعمیق فرهنگ و هنر انقلاب خواهد داشت.
و امروز، یادآور ۶۴ سال حیات با عزّتِ فردی است؛ آنکه «یک دنیا پروانه» را از خود به یادگار گذاشت و «آشیانه در مه» را ترسیم کرد؛ «اسماعیل» را به میدان ادبیات انقلاب آورد؛ اسماعیل وار زیست و اسماعیل گونه خداحافظی کرد و «مهمان ملائک» شد. رحمت خدا بر او و بر تلاش صادقانه اش.
نظر شما