پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۶ مرداد ۱۳۸۵، ۱۰:۰۹

انقلاب مشروطه و جدال قديم و جديد (5)

ميراز ملكم خان ناظم الدوله و پرسشهاي مشروطيت

ميراز ملكم خان ناظم الدوله و پرسشهاي مشروطيت

خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه : در باب نقش و جايگاه انديشه هاي ميزا ملكم خان در انقلاب مشروطيت اختلاف نظر بسيار است. با تكيه بر اين نكته مقال حاضر در صدد است تلقيهاي گوناگوني را كه در قبال اين اين رجال مشروطه وجود دارند پررنگ كند.

به گزارش خبرنگار مهر ، ميرزا ملكم خان ناظم الدوله فرزند ميرزا يعقوب اصفهاني ، در سال 1249 ه ق، بدنيا آمد. ميرزا يعقوب ارمني بود و در محله جلفاي اصفهان زندگي مي كرد بنابر رواياتي وي مسلمان شده بود. ملكم يكي از سرشناس ترين رجال سياسي دوران قاجار است .

ملكم خان به عنوان يك نو انديش غربگرا از آگاهي و دانش وسيعي درباره انديشه هاي ليبراليستي برخوردار بود. وي از سن ده سالگي در پاريس به تحصيل در رشته علوم سياسي مشغول شد و در سال 1268 به تهران بازگشت و از استادان مدرسه دارالفنون گرديد.

ديدگاهها در مورد ميرزا ملكم دو نوع است : عده اي وي را غربگرايي كامل مي دانستند كه دركارخود هدف سياسي داشت و بر آن بود  كه همان گونه كه بسياري از مظاهر مادي تمدن غربي مثل ماشين، تلگراف و عكاسي را به عينه اخذ مي كنيم، بايد شيوه حكومت و نظم دولت و شيوه قانونگذاري را هم به عينه و بدون تصرف اخذ كنيم. دراين ديدگاه ملكم، فردي است كه بدنبال مدنيت جديد غربي است و به غير از دموكراسي و حكومت ملي  از نوع غربي،هدف ديگري نداشته است و جز « امساك و پول دوستي» ايرادي اساسي بر شخصيت و اعمال او وارد نمي آورند.

اما ديدگاه دوم ملكم را روشنفكري دورو ، فرصت طلب، خودخواه و ريا كار مي دانند كه از بينشي عميق در مورد آنچه از آزادي خواهي و قانونگرايي مي گفته است برخودار نبوده است، اين گروه ملكم را روشنفكري سطحي قلمداد مي كنند كه به جز به منافع شخصي و خودخواهي فكر نمي كرده است. آنها وطن پرستي  ملكم را پوششي براي اغراض شخصي وي مي دانند.

 ملكم از فلسفه تحقيقي اگوست كنت متاثر بوده و با انديشه هاي جان استوارت ميل نيز آشنا بود. ملكم داراي آثار متنوعي همچون  "نداي عدالت"،"توفيق امانت"، "حجت" ،"مفتاح"، و "صراط المستيقم" است. وي در"قانون"  از حقوق مدني، آزادي و مبارزه عليه استبداد و ظلم سخن مي گويد. واژه هايي مانند قانون، اصلاحات، ملت، ملي، مجلس، شورا و حقوق ملت براي اولين در رساله «كتابچه غيبي يا دفترچه تنظيمات» وي آمده است. وي در اين رساله و رساله هايي چون" دستگاه" ، "ديوان" و" رفيق و وزير" اولين توصيف نظام مند را در خصوص نظام مشروطه  در ايران ارايه مي دهد و از اصلاح اساس حكومت و طرح قوانين جديد و اخذ تمدن غربي وقانون سخن مي گويد. ملكم در مورد اخذ شيوه حكمراني غربي تصريح مي كند كه در اصول اخذ شده نبايد تصرف كرد .

 بنا بر يكسري اسناد و روايات ملكم دو دوره فكري متفاوت را پشت سر گذاشته است. وي در دوران جواني به تقليد صرف از انديشه و نوع حكومت زندگي غربي اعتقاد داشت و بر آن بود كه همه چيز بايد حتي در نوع حكومت و قانون به عينه از غرب اخذ گردد، اما ملكم با گذشت زمان دچار تغيير و تحول فكري شد و از تفكرات قبلي خود عدول كرد و آن شيوه تفكر را" جهالت" ناميد و راه نجات را در اسلام خلاصه كرد. اين نوع انديشه ملكم، در روزنامه "قانون" نمود بيشتري يافته است و با يك خيزش انقلابي پيشنهاد داد :" كه حداقل يكصد تن، شامل مجتهدين بزرگ، مردان فرهيخته شهر و فضلاي ايران مي بايست در يك نشست مشورتي ملي گرد هم آيند. آنها بايد عهده دار مسووليت و حاكميت تمام و كمال بوده و در وهله اول به استقرار قانون و اعلان رسمي قوانين و اصولي كه براي سامان مجدد ايران ضروري است بپردازند و در  مرحله دوم بر اساس ترتيبات واضعه مجلس شوراي ملي بايد خود را حافظ، ناظر و عامل اجراي قانون بدانند".

در جايي ديگر ميراز ملكم در روزنامه قانون چنين مي نويسد :" در دنيا هيچ نظم و حكومتي نمي بينم كه مبادي آن يا در قرآن يا در اقوال ائمه يا  در آن درياي معرفت اسلامي كه ما احاديث مي گوييم و حدود و وسعت آن خارج از تصور شماست به طور صريح معين نشده باشد. اصول جميع تنظيمات را در نهايت سهولت از خود اسلامي استخراج نماييم .اين صراط مستقيم و اين طرح تازه جميع خبطها و ضررهاي گذشته ما را بلاشك بهتر از انتظار هر كس تلافي خواهد كرد".

با اين همه، آنچه به عنوان سخن نهايي در مورد ملكم لازم به ياد آوري است اين است كه در دوران مشرطيت ، افكار و نوشته هاي ملكم خان تاثيرگذار بوده و انديشه هاي وي در طول سالياني كه مقدمات فكري مشروطه خواهي در حال شكل گرفتن بود بسيار مطرح بوده است. ملكم خان سخن از تغيير اوضاع ايران در ارتباط با حكومت، سياست، دولت، اقتصاد و دين مي گفت . به ملكم بايد از زوايا و منظرهاي مختلف توجه شود و انديشه وي درباره دين و آموزه هاي ديني و تقليد صرف از غرب، قابل بررسي وتامل بيشتري است. به خصوص اينكه نگاه ملكم به دين از دريچه علوم غربي است و دين را به عنوان يك نهاد با كاركردهاي خاص قلمداد مي كند كه اين نگاه وي از تجربه علمي غربگرايانه نشات مي گيرد. 

کد خبر 363213

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha