به گزارش مهر ، مولف طي حدود 960 صفحه ، ثمره سالهاي طولاني بحث و تدقيق و تدريس در زمينه خاقاني شناسي را با گشاده دستي در اختيار خواننده قرار مي دهد .
گذشته از فضل و دانش و نگاه منتقدانه ، ذوق سرشار و قريحة خدادادي نيز مولف را در فهم و شرح سخن خاقاني ياري كرده است ؛ چرا كه سخن استوار و شگفت انگيز اين شاعر جادو سخن را نمي توان با نگاه اديبانه و مدرسه اي صرف شناخت . مولف گرامي به كمك دانش و تبحر و ذوق سليم ، در صفحات فراواني از كتاب ، خواننده را با دريافت هاي دقيق و نكته سنجي هاي لطيف خويش شگفت زده و مجذوب مي كند و او را با خود به دنياهاي همچنان نامكشوف اين شاعر تا هنوز دير آشنا مي برد .
در سرآغاز كتاب مي خوانيم : « اين كتاب مكمل ديوان خاقاني ، ويراستة همين مولف است كه در سال 1375 و به وسيله نشر مركز منتشر شد ، اما جداگانه و مستقل از ديوان هم مي توان از آن بهره جست . در متن ديوان ياد شده بيت هاي پيچيده و دشوار يا بيت هايي كه نكته اي مهم در آنها نهفته است ، با ستاره اي در كنارشان مشخص شده اند و اينك در اين كتاب همان بيت ها توضيح و گره گشايي مي شوند ... . »
البته بايد توجه داشت كه دشوار يا آسان بودن يك بيت امري نسبي است ؛ ممكن است يك بيت به نظر كسي پيچيده و غامض و در نظر ديگري بدون پيچش و ساده بيايد . ابيات فراواني نيز هست ـ مثل بسياري از سخنان خواجة شيراز ـ كه در نگاه بدوي ساده و آسان مي نمايد ، اما وقتي به شرح آنها مي پردازيم درمي يابيم كه از سر جهل مركب ، آنها را ساده پنداشته ايم و حكايت آنها حكايت عشق است كه « آسان نمود اول ، ولي افتاد مشكل ها » !
رابطة ابياتي كه در اين كتاب شرح و تفسير و مشكل گشايي شده اند ، با مشكلات ديوان خاقاني از لحاظ منطقي عام و خاص من وجه است ؛ يعني ابيات مشكلي هست كه در اين كتاب مورد تفسير قرار نگرفته اند و از ديگر سو ، در همين كتاب گاه ابياتي را مي توان يافت كه چندان مشكل نمي نمايد؛ اما شك نبايد كرد كه حجم قابل توجهي از دشواري هاي خاقاني دراين كتاب با دقت لازم بررسي شده و مولف در شرح تعبيرهاي پيچيده و واژه شناسي و نكته هاي ادبي و هنري آنها ، به ويژه در شرح انواع استعاره و تشبيه و كنايه از عهده برآمده است .
مولف در مقدمة كتاب ، با شرح صدري كه شيوة اهل دانش و فضل است ، آورده اند : " مي تواند بود كه گزارنده را در گزارش ديواني چنين ، لغزش هايي پيش آمده باشد . اگر لغزشي رفته باشد ، گزارنده را نيك مايه سپاس و شادماني خواهد بود كه سخن سنجان آشنا با ديوان خاقاني او را بياگاهانند . نكتة انگشت نهاده و ياد كردة آنان ، به نام خودشان ، در افزونه اي به چاپ هاي سپسين كتاب افزوده خواهد شد ."
نويسنده اين مقاله ، بي آنكه خود را از « سخن شناسان آشنا » بداند ، برخي از نكات را كه در هنگام مطالعة كتاب ، يادداشت كرده ، به شرح باز مي نمايد ؛ چرا كه عقيده دارد ، بهترين شيوة معرفي يك كتاب سودمند ، نقد بدون ملاحظة آن است ، بي گمان ارزشهاي يك اثر جدي هنگامي به خوبي آشكارمي شود كه به دور از تعارفات متعارف يا خرده گيريهاي غير منصفانه مورد بررسي قرار بگيرد .
پس از اين مقدمه ، در دو بخش ، به ذكر ملاحظات كلي و موردي در نقد اثرمزبور مي پردازيم .
الف ) ملاحظات كلي
1 . شارح ، معمولاً ابيات خاقاني را منتزع و جدا از ابيات قبل و بعد در نظر گرفته اند . اگر ابيات ، در زمينه كلي اثر ، بويژه با اشاره به شرايط و بستر تاريخي و شأن نزول خود مورد بررسي قرار بگيرند ، بسياري از اشكالات و ابهامات مجال بروز نمي يابند يا با اندك تأملي مرتفع مي شوند .
2 . هدف كتاب ، چنان كه از نام آن پيداست ، گزارش دشواري هاي ديوان خاقاني از رهگذر بيان « بيت ها و تعبيرهاي پيچيده ، واژه شناسي و نكات ادبي و هنري » است . خوشبختانه مولف گرامي غالبا در رسيدن به اين هدف كامياب بوده اند ، اما در مواردي نيز احساس مي شود كه شرح نكات ادبي و انواع استعاره و ... به تنهايي چاره ساز نيست و خواننده ، حتي پس از درك نكات ياد شده ، در فهم مراد كلي شاعر و تأويل شعر فرومي ماند .
3 . نحوه استفاده از علائم سجاوندي در اشعار متن نيازمند بازبيني است . علائم ياد شده اولا و بالذّات براي عبارات منثور وضع شده اند ، چرا كه وزن و قرائن لفظي و معنوي غالباً براي درست خواندن اشعار كافي است . كاربرد اين نشانه ها ، بويژه به صورت افراطي ، نه تنها كمك زيادي به خواننده نمي كند ، بلكه غالبا دست و پاگير نيزهست و قرائت خاصي را بر ذهن خواننده تحميل مي كند .
اگر يك ويراستار آزموده بسياري ازاين نشانه هاي زائد ـ بويژه نقطه ويرگولها ـ را از متن شعرها بزدايد ، غلط هاي مطبعي متن را كه بحمدالله فراوان نيست ، اصلاح كند و مطالب مكرر آن را ، به حداقل برساند ، خدمت قابل توجهي به مولف و خواننده كرده است .
4 . فهرستي كه در پايان كتاب آمده سودمند است ، اما همة واژه ها و اصطلاحات گزارش شده در متن را در بر نمي گيرد . تكميل اين فهرست نيز از وظايف ويراستاراست .
5 . مولف محترم ، به گواهي فهرست منابع و مآخذ كتاب ، به شروح قديمي خاقاني كمتر اعتنا كرده اند ، يا شايد نيازي به اين كار نديده اند . در بخش هايي از كتاب اگر به شروح كهن ارجاعي صورت گرفته ، از رهگذر حواشي مرحوم سجادي است .
6 . قصايد و اشعار عربي خاقاني كه در پايان ديوانها آمده ، شرح و ترجمه نشده و گويا جزو بخش هاي ساده و پيش پا افتاده به شمار آمده است .
7 . برابر نهادن تعبيرات تازه ، به جاي اصطلاحات قديمي و جا افتادة بديع و فنون بلاغت ، نشانة تسلط چشمگيرمولف بر واژگان فارسي است . البته اين گونه سخن گفتن ، از باب تفنن ، به ويژه در متون ذوقي بسيار پسنديده است ، و مي تواند نغز و دلنشين انگاشته شود ، اما در كتابي كه داراي ارزش آموزشي است و مي بايد به ساده ترين شيوه مفاهيم خود را منتقل كند ، مطلوب نيست و چه بسا ممكن است باعث خستگي ذهن خواننده بشود .
كاربرد اصطلاحاتي چون « بهانگي نيكو » ، « سربني » و « بن سري » و ... به جاي اصطلاحات جا افتاده بديعي و ... بيشتر مناسب حال كساني است كه به اصطلاحات جناب استاد عادت كرده اند ، يا به رمزگشايي از عبارات و ورزشهاي خاص ذهني علاقه نشان مي دهند ، بر اين اساس معلوم نيست درك پاره اي از عبارات اين شرح و كتاب ديگر مولف به نام سراچه آوا و رنگ ، خاقاني شناسي كه از سوي انتشارات سمت به عنوان يك متن آموزشي منتشر شده از فهم سخنان خاقاني آسانتر باشد .
نظر شما