پیام‌نما

وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * * * شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. * * * بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است / شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است

۲۰ آبان ۱۳۸۲، ۱۲:۵۶

استدلال ها ابزارهاي مورد استفاده ما در قانع سازي عقلاني مخاطب هستند

استدلال ها ابزارهاي مورد استفاده ما در قانع سازي عقلاني مخاطب هستند

خبرگزاري "مهر"- گروه دين و انديشه : تفكر منطقي در مواجهه با پديده هاي مختلف در جامعه ما چندان مورد توجه نيست. در اين جستار ابتدا مفهوم "استدلال" تعريف شده ، سپس چگونگي شناسايي يك استدلال مورد تبيين قرار گرفته است . برخي از واژگان مورد بحث در استدلال ها نيز در اين نوشتار تعريف شده است.

ما اززبان براي مقاصد مختلفي همچون : بيان واقعيات، پرسيدن پرسشها، گفتن بعضي چيزها به برخي از افراد، توهين، ارزيابي، خواندن شعر، سوگند خوردن، گفتن داستان، آوازخواندن، پاسخ دادن به پرسشها، و ...  استفاده مي كنيم . اين جستار  به يكي ازاين افعال گفتاري (speech acts) ، يعني استدلال (reasoning) اختصاص دارد . استدلالها ابزارهاي مورد استفاده ما در قانع سازي عقلاني مخاطب هستند . هنگامي كه مي خواهيم فردي را به بررسي دقيق ، يا اصلاح مدعاي مورد نظر خود متقاعد كنيم، از استدلال براي جلب توجه او استفاده مي كنيم . ما همچنين از استدلالها براي بيان دلايل خود ، حتي هنگامي كه ارتباطي  به متقاعد ساختن مخاطب ندارد استفاده مي كنيم . ناگفته نماند كه براي اقناع مخاطب ازروش ها و شيوه هاي مختلفي همچون فريب دادن، خطابه، توسل به شهرت، تهديد، تطميع ، روان گرداني و ...  نيزاستفاده مي شود ، اما اين جستار فقط به يكي از روشهاي اقناع سازي مخاطب، يعني استدلال ( اقناع سازي عقلاني) ، و از ميان كارهاي متفاوتي كه مي توان بر روي استدلالها انجام داد ، يعني تحليل(analysis)،  بازسازي (reconstruction) ، و نقد وارزيابي (evaluating) استدلال ،  فقط به شناسايي استدلال مي پردازد .

(1) استدلال چيست ؟

ازاستدلال تعاريف مختلفي وجود دارد : « استدلال، مجموعه اي از گزاره ها (propositions) است كه يكي از آنها نتيجه ( conclusion) و به بقيه آنها كه به حمايت از نتيجه مي پردازند مقدمه (premise) گفته مي شود » . « استدلال، يعني ساختن يك ادعا( claim) و نشان دادن ديگر ادعاها به عنوان دليل براي پذيرش آن ادعاي اوليه . بنابراين ، استدلال،  مجموعه اي از ادعاها است كه يكي از آنها توسط ديگر ادعاها حمايت مي شود » . نتيجه، يعني ادعايي كه توسط دلايل نشان داده شده در استدلال حمايت شده اند .  مقدمه نيز ادعايي است كه پيش از نتيجه ، به عنوان دليل براي  نتيجه به كار مي رود .  با استفاده از اين واژگان ( مقدمه، نتيجه) ما مي توانيم بگوييم كه استدلال مجموعه اي از ادعاها است كه مي تواند به  نتيجه، و يك يا چند  مقدمه  تقسيم بشود . به بيان ديگر، استدلال = نتيجه + مقدمه يا مقدمات . حركت ازمقدمه يا مقدمات به سوي نتيجه نيز استنتاج (inference)  ناميده مي شود .

(2) سه نكته عمومي

 (1-2)   طول استدلال . تعريفي كه ازاستدلال ارئه شد به استدلالهاي كوتاه اختصاص داشت، يعني استدلالي كه داراي يك يا چند مقدمه و يك  نتيجه نهايي (final conclusion ) است ، اما استدلال ممكن است طولاني و پيچيده (complex) نيزباشد . در استدلالهاي طولاني و پيچيده ، استدلال داراي نتايج مياني (intermediate conclution) نيز است ، يعني ممكن است پس ازيك يا چند مقدمه نتيجه اي از آن گرفته شود و سپس آن نتيجه ، خود به عنوان مقدمه اي در نظر گرفته شود ؛ اما، تمامي مقدمات و نتيجه / نتايج مياني بايد به نتيجه نهايي كه در پايان استدلال آورده مي شود منجر شوند . در برخي از كتابها توجه بيشتري به ارائه جزئيات استدلال براي ( يك) نتيجه نشان داده مي شود . استدلالها ممكن است در هر متني وجود داشته باشند و شامل هر موضوعي بشوند . استدلالها در رساله هاي رياضي ، سرمقاله  روزنامه ها، مجلات  جامعه شناسي، فلسفي ، يا ادبي ، گفت و گوهاي خانوادگي درباره  استفاده ازدرآمد و هزينه كردن آن ، و ديگر وضعيت هاي روزمره  يافت مي شوند . موضوع هايي كه براي آنها استدلال انجام مي شود مي توانند كم اهميت ، يا بسيار مهم باشند . 

 (2-2)  استدلالها و مشاجرات . استدلال در معناي مورد نظر ما با جدل و مشاجره تفاوت دارد .  مشاجرات (disputes) ممكن است به عنوان استدلال و سعي و تلاش براي جلب موافقت و قانع سازي مخاطب به كار برود ، اما با استدلال تفاوت دارد .

 (3-2) استدلالها و استدلالهاي بد . استدلال ممكن است با هر تعدادي از دلايل مواجه شود . مقدمات آن ممكن است كاذب، يا نامربوط باشند ، و  يا حمايت نامناسب و ناكافي اي از نتيجه داشته باشند .  ما در اين جستار تنها بر اين نكته تاكيد كنيم :  هر وقت كه مجموعه اي از ادعاها ارائه شدند ويكي از آنها توسط ديگر ادعاها حمايت شد استدلال ارائه شده است . اگر ادعاها نشان دادند كه حمايت كاذب است يا حمايت لازم و مورد نظر از نتيجه صورت نگرفته است آن استدلال، بد ناميده مي شود .

 (3) شناسايي استدلال . در اين بخش ابتدا برخي از روشهاي سودمند براي تشخيص  مقدمات و  نتايج  را بررسي مي كنيم .  اين روشها در شناسايي، تحليل ، و نقد و ارزيابي استدلالها به ما كمك مي كنند . حالت عادي در هر استدلالي اين است كه ابتدا مقدمه/ مقدمات و سپس نتيجه استدلال ذكر شود . در زبانهاي  گوناگون واژگاني وجود دارند كه معرف مقدمه و نتيجه هستند . براي مثال در زبان انگليسي واژه هاي " so ، thus، therfor، hence، we may conclu ، consequently " براي  نتيجه ، و واژه هاي " since ، because، for وthereason is that " براي  مقدمه به كار مي روند .  در زبان فارسي نيز الفاظي مانند : بنابراين، لذا، پس، نتيجه مي شود كه ، و ... در ابتداي نتيجه استدلال بيان مي گردد . اما، گاهي نتيجه استدلال قبل از مقدمات آن ذكر مي گردد ، در اين حالت ، الفاظي مانند : زيرا، براي اين كه، چون، و ... بيانگر و نشانه مقدمات استدلال هستند .  

                              " او مرد ثروتمندي است ، چون با اتومبيل گرانقيمتي رفت و آمد مي كند " .   

در مثال فوق ، جزء دوم اين عبارت ، يعني : " چون با اتومبيل گران قيمتي رفت و آمد مي كند "  مقدمه استدلال ، و قسمت اول آن ، يعني : " او مرد ثروتمندي است " ،  نتيجه استدلال است .  

در برخي از حالات ممكن است هيچ حرف يا لفظي دال بر نتيجه گيري استدلال وجود نداشته باشد . در اين موارد بايد با دقت فراوان ، و با ذوجه به معناي الفاظ و مفاهيم به كار رفته ، مقدمات را از نتيجه استدلال باز شناخت .

نكته قابل توجه در شناسايي استدلال اين است كه گاهي اوقات ممكن است مقدمه/ مقدمات يا نتيجه / نتايج  استدلال به صورت آشكار و مصرح ذكر نشده باشد . در اين حالت بايد جزء مضمر و نامصرح به استدلال اضافه شود تا از وجود خطا و مغالطه جلوگيري شود .  استدلالي كه مقدمات يا نتايج آن مضمر باشد برهان موجز، يا، قياس ضمني (enthymeme) ناميده مي شود .

   منابع

1. critical thinking ، نوشته : تريسي بويل ، گري كمپ ، انتشارات راتلج 2002 .

2. the element of reasoning ، نوشته : ديويد كانوي ، رونالد مانسون، انتشارات ود ورث2000 .

3. تفكر نقدي، علي اصغر خندان، انتشارات طه و سمت 1379.

کد خبر 36695

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha