پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۹

گزارشی از کتاب «آزادی حیوانات»، نوشته پیتر سینگر

گزارشی از کتاب «آزادی حیوانات»، نوشته پیتر سینگر

بعد از ۱۹۷۰ حمایت از حیوانات به صورت جنبش ­های همه جانبه و بی نظیر اجتماعی درآمد. انتشار کتاب «آزادی حیوانات» توسط پیتر سینگر (۱۹۴۶) را می ­توان نقطه عطفی در زمینه اخلاق حیوانات دانست.

به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از خانه اخلاق پژوهان جوان، عامل جنایت در خیابان نظام آباد تهران که ۱۱ نفر را با ضربات چاقو نقش بر زمین کرد، چند ماهی در کشتارگاه مشغول به کار بود. روزانه صدها هزار حیوان از انواع گوناگون، جهت مصرف انسان قربانی می­ شوند.

ظاهرا خبر اول دغدغه بیشتری را در ما ایجاد می­کند و ما به راحتی از کنار خبر دوم می ­گذریم. خبر اول شاید عده ای را به این فکر فرو ببرد که کشتارگاه­ها و به تبع کشتار حیوانات را متوقف کنند اما نه به این دلیل که حیوانات هنگام سلاخی رنج و درد می­ کشند، بلکه به این دلیل که کشتار حیوانات به ضرر انسان است و باعث افزایش خشونت در سطح جامعه می­ شود. علت اینکه از کنار خبر دوم به سادگی می­ گذریم دیدگاهی است که در ذهن ما نقش بسته است: حیوانات درکی از زندگی و رنج ندارند، آنان فقط ابزاری در دست انسان هستند. اما آیا این دیدگاه ما درست است؟ اگر نه ریشۀ چنین فهم خطایی کجاست؟

لین وایت نخستین بار در سال ۱۹۶۷ در مقاله ای پنج صفحه ای تحت عنوان «ریشه های تاریخی بحران زیست-محیطی ما» رفتار ما با محیط زیست و حیوانات را به نقد کشید و دین را یکی از عوامل مؤثر در تخریب محیط زیست دانست. مانکریف  درسال ۱۹۷۰ در جوابیه‌ای پاسخ وایت را داد. از نظر او آموزه های دینی حداکثر، تأثیر غیرمستقیم بر طرز تلقی و رفتار ما نسبت به طبیعت داشته­ و نباید یگانه عامل این بحران‌ها را دین بدانیم. اما پتریک دوبل با طرح اخلاق خلافت، نه تنها دین را مخرب محیط زیست معرفی نکرد، بلکه معتقد بود که زمین، امانتی است که خدا به انسان سپرده و انسان باید آن را برای نسل­های بعدی حفظ کند.

اما متفکرین بعدی سه گانه وایت، مانکریفت و دوبل را رها کرده و به جای بحث درباره ریشۀ بحران‌های زیست‌محیطی، توجه خود را به این نکته معطوف کردند که اکنون چگونه باید با محیط زیست رفتار کنیم؟

در میانِ بحث‌های زیست محیطی، حیوانات جایگاه ویژه­ای دارند. زندگی انسان­ها و حیوانات در کنار یکدیگر و بهره­بری­های فراوان انسان از آنها، شناخت روش برخورد صحیح با حیوانات را ضروری می­کند. بعد از ۱۹۷۰ حمایت از حیوانات به صورت جنبش­های همه جانبه و بی نظیر اجتماعی درآمد. در این میان انتشار کتاب «آزادی حیوانات» توسط پیتر سینگر (-۱۹۴۶ ) را می­توان نقطه عطفی در زمینه اخلاق حیوانات دانست.

دیدگاه پیتر سینگر

تمام حرف سینگر در کتاب آزادی حیوانات این است: همه حیوانات با هم برابرند...

از نظر او برابری حیوانات، به هوش، ظرفیت اخلاقی، قدرت فیزیکی و یا موارد مشابه بستگی ندارد. برابری یک ایده اخلاقی است نه تبیین یک واقعیت. هیچ دلیل قانع کننده­ای وجود ندارد تا ثابت کند تفاوت در توانایی دو نفر، نقش تعیین کننده­ای در میزان توجه ما به نیازها و منافعشان دارد. اصل برابری به معنای تساوی واقعی همه حیوانات نیست، بلکه تنها نحوه رفتار با حیوانات را به ما نشان می­دهد. اگرچه به وضوح تفاوت­های مهمی میان انسان و حیوان وجود دارد که منجر به حقوقی متفاوت می شود، اما این واقعیت نمی­تواند مانعی در برابر تعمیم اصل بنیادین تساوی، به حیوانات شود؛ چراکه تفاوت های آشکاری نیز میان زنان و مردان وجود دارد.

آزردن حیوانات غیر اخلاقی است

او معتقد است هر گونه رفتاری که باعث آزردن حیوانات و ایجاد درد برای آنان شود، بد و غیر اخلاقی است؛ چرا که حیوانات از درد گریزان­اند و میلی به آن ندارند. در نگاه سینگر از آنجا که حیوانات نیز به اندازه انسان لذت و درد را حس می­کنند لازم است شأن اخلاقی آنان نیز رعایت شود. با تکیه بر همین اصل رنج و لذت است که سینگر معتقد است: موجودات حساس، اعم از انسان و غیر انسان، از آنجا که توان درک درد و لذت را دارا هستند، شأن اخلاقیِ برابر و مساوی با دیگران دارند. او با تکیه بر سودگرایی معتقد است رفتار ما با حیوانات زمانی اخلاقی است که در کنار منافع خود، به منافع حیوانات نیز توجه کنیم.

اگر چه سینگر با هر گونه بهره­وری از حیوانات مخالف بوده و وجود باغ وحش، سیرک و مسابقات اسب سواری و... را محکوم می کند، اما رنجی که حیوانات در آزمایشگاه­ها و دامداری­ها، متحمل می­شوند، برای او از همه اینها دردناک­تر و ظالمانه­تر است. نقد جدی سینگر به ۱) دامداری های صنعتی است که به منظور تولید گوشت و کسب درآمد بیشتر، مرتکب ظالمانه­ترین و دردناک­ترین رفتارها بر روی حیوانات می­شوند و نیز ۲) آزمایشگاه ها است که با استفاده از ابزار آلاتی همچون قفس باطری، سکوی تعادل سنجی، و... باعث تحمیل رنج و مرگ حیوانات زیادی می­شوند.

سینگر رفتار کسانی را که علی‌رغم علم به رنج‌ حیوانات، همچنان از گوشت استفاه می‌کنند را نوع‌پرستانه دانسته و می­گوید: همچنان‌که یک نژادپرست خود را برتر می­داند و منافع نژاد خود را بر نژادهای دیگر مقدم می‌کند، انسانها نیز خود را  مقدم بر سایر حیوانات دانسته و منافع خود را در نظر می‌گیرند. او معتقد است اگر ما با حیوانات به گونه‌ای رفتار کنیم که هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهیم با کودکان‌مان آن‌گونه رفتار شود، ما دچار نژادپرستی شده­ایم.

از مجموع آنچه سینگر گفته است می­توان چنین قیاسی را استنباط کرد:

  • (آزمایش، پرورش، ذبح و ...) باعث آزردن حیوان است؛
  • آزردن حیوان ظلم و غیر اخلاقی است؛
  • (آزمایش، پرورش، ذبح و ...)، ظلم و غیر اخلاقی است.

سینگر در تأثیر شوک‌­های الکتریکی که پیش از ذبح بر حیوان وارد می­شود تا از درد و رنج او جلوگیری کند، تردید کرده و مطمئن نیست که اولا در تمام نقاط دنیا، دامپروران زیر بار هزینه­های سنگین اجرای شوک‌ الکتریکی رفته و ثانیاً فاصله زمانی به گونه‌ای رعایت شود که هنگام ذبح، حیوان همچنان بی حس بوده و اثر شوک از بین نرفته باشد.

او با انتقاد از ادیان ابراهیمی به خاطر فجایعی که به نام دین بر روی حیوانات رقم می‌زنند، دینداران را این‌گونه نصیحت می‌کند که بیاندیشند:  آیا رفتار آنان با حیوانات با روح حاکم بر ادیان سازگار است یا خیر؟

چند نکته در نقد این کتاب:

انتشار کتاب سینگر با نقدهای متعددی مواجه شد که جدی ترین آنها توسط ریگانصورت پذیرفت. یکی از اشکالات را فاکس مطرح کرده و می­گوید: اگر بخواهیم ذبح را ممنوع کنیم لازم است درکی از کیفیت و کمیت رنج حیوانات داشته تا با تکیه بر سودگرایی، به­درستی سود و زیان را بسنجیم؛ از آنجا که نمی­توانیم رنج حیوانات را از نظر کیفی و کمی به دست آوریم، مجاز به قیاس و همانندی رنج حیوان با انسان نیستیم.

سینگر همیشه رنج حیوان در هنگام ذبح را در یک کفه ترازو و لذت فرد از گوشت خواری را در کفۀ دیگر می­نهد و چون کفۀ رنج بردن حیوانات سنگین­تر است با قاطعیت حکم می­کند که هرگونه آزار حیوانات، ذبح آنان و به تبع گوشت‌خواری ممنوع است. اما باید توجه کرد که اگرچه در یک طرف رنج حیوان قرار دارد، اما منظر دینداران جانب دیگر را نباید تنها لذت گوشت خواری دانست، بلکه صلاح و رستگاری، رضایت الهی و نوعی بیمه شدن نیز مطرح است. بنابراین در اینکه استدلال سینگر بتواند دینداران را مجاب به ترک گوشت خواری کند می­توان تردید کرد.

کد خبر 3683559

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha