محمود فاضلي بيرجندي در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، ضمن بيان اين مطلب افزود: روز 28 امرداد ماه 1332 در خاطره جمعي ما به عنوان پايان تنها مورد از حاكميت ملي ثبت است كه بايد آن را درست ترين نمونه در تاريخ مان به شمار آورد. هگل گفته است : آنچه تجربه و تاريخ به ما مي آموزد اين است كه ملت ها و دولت ها هرگز چيزي از تاريخ ياد نگرفته اند و يا هرگز طبق اصولي كه شايد از آن استنباط كرده باشند رفتار نكرده اند.
وي تصريح كرد : گمانم براي ما ايرانيان زمان آن رسيده باشد كه از تاريخ ياد بگيريم چرا كه تا ياد نگيريم در كار آن خواهيم بود كه بر گذشته حسرت بخوريم. پس از اين توضيح بايد بگويم كه رويدادي مثل سرنگوني حاكميت ملي با پيامدهاي تلخي از قبيل افزايش بي سابقه حبس، قتل، اعدام، تعطيل مجاري و نهادهاي فعاليت اجتماعي، توقيف گسترده نشريات و تقويت دستگاه سانسور (به قول اورول قتل عام كتاب ها و نشريات) واقعيت زندگي ملي ما را دگرگون كرد.
اين روزنامه نگار و محقق ادبي به تشكيل ساواك در سال 1335 و تشديد فضاي اختناق در عرصه فرهنگي اشاره كرد و افزود: تنها به يك مورد كلي بسنده مي كنم كه همانا تعداد فراوان نشرياتي است كه پيش از كودتا منتشر مي شد و نشان از شكوفايي فكر و فرهنگ مي داد و نشانه استقرار حاكميتي متعالي و دانا بود.
فاضلي بيرجندي ادامه داد : دكتر مصدق گفته بود (نقل به معني) كه هيچ كس و هيچ نشريه اي به اين علت كه سخني عليه وي گفته يا نوشته است نبايد مورد تعقيب يا آزار قرار گيرد. همين نگاه والا كافي است تا عمق و عقبه اي در فرهنگ باز كند و كار توليد فكر را در اجتماع رونق بي سابقه اي بخشد.
وي ضمن قياس اين شرايط با عصر پس از كودتا خاطرنشان كرد : آنچه بعد از كودتا مشاهده مي شود معدودي نشريات است كه دعاگو و ثناخوان حاكميت وقت و وابسته به آن هستند. همين كافي است تا به افسردگي روح جمعي و عاري شدن آن از سرزندگي و فعاليت پي ببريم؛ البته در آن جو افسرده هم فرهنگ يكسره تعطيل نمي شود. ايران با وجود آن كه با سركوب و اختناق بسيار بيش از آزادي آشنا بوده و به سر بردن در فضاي بسته را قرن ها تجربه كرده، سنت غني و پرباري از فرهنگ و ادبيات خاص خود را دارد.
مترجم " گفتگو با خورخه لوئيز بورخس " به تغيير نحوه بيان نويسندگان بعد از دوران كودتا اشاره و تصريح كرد : نياكان ما از موفق ترين سخن سرايان و قصه گويان جهان بوده اند كه با قرن ها زندگي در بدترين استبدادها، باز هم سخن سرايي كرده اند؛ تا جايي كه ميراث ادب و فرهنگ ايران يكي از غني ترين گنجينه هاي بشري است.
وي با تاكيد بر اين كه توليد فكر در ايران با وجود حاكميت اختناق تعطيل بردار نبوده است اضافه كرد : اين فضا موجب مي شود نويسندگان به راه هاي غيرمستقيم رفته و آرايه ها و سخن سرايي ها در قوالب مجازي رونق بگيرد.
فاضلي بيرجندي افزود : اگر در دوره هاي آزادي و فضاي باز همگان در جامعه حرف سياسي مي زنند در دوره اختناق هم همان افراد در كار ابراز سخن هستند و تنها نحوه بيان تفاوت كرده است. سخن پيچيده مي شود و ادبيات مصنوع و پرتكلفي شكل مي گيرد كه اگر ارايه ها و صنايع سخن را از آن جدا كنيم به همان حرف هاي اوليه مي رسيم. به ديگر سخن، در پيشگاه پادشاه خونريز و ستم كاره است كه شهرزاد قصه گو پديد مي آيد و از سندباد و از عبدالله بحري و بري و از شهر ماهيان سخن مي گويد اما در پيشگاه دكتر مصدق چه نيازي است كه شهرزاد قصه گو حتي از خانه پدري گامي بيرون نهد.
اين محقق تاريخ و ادبيات اضافه كرد : آيا بايد به استبداد گردن نهاد تا شهرزادي از خانه بيرون آيد و قصه بگويد؟ تا اخوان ثالثي زمستان را بسرايد كه زيباترين زمستان هاست؟ پاسخ روشن است. آزادي و آزاد زيستن مطلوب آدمي و غايت راه زندگي اوست؛ آن گاه كه از آزادي محروم گردد و اختناق و سركوب چون سال هاي بعد از 28 امرداد شدت گيرد بازهم با بهره گيري از تخيل و قوه ناطقه خود به نبرد برمي خيزد تا ولو براي دمي در خيال هم كه شده، شاهد آزادي را در آغوش كشد.
محمود فاضلي بيرجندي به نقل قول نيما يوشيج كه گفته بود " طوري مي نويسم كه آژان ها نفهمند " اشاره كرد و گفت : اين مصداقي از تغيير بيان ادبي و عمق نارضايتي او از فضاي آژان زده است. آنچه در سال هاي پس از 28 امرداد داريم بي آن كه بخواهيم يكايك را به تفصيل برشمريم از همين دست است.
نظر شما