خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام به عنوان نخستین فرزند امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) مورد توجه جدی شاعران آئینی هم روزگار ما قرار دارد؛ بویژه آنکه این عید بزرگ، در ماه مبارک رمضان واقع شده است.
از جمله شاعرانی که در این باره شعری سروده است، میتوان به حبیب الله چایچیان متخلص به حسان اشاره کرد:
ای نور قدیم کردگاری
ای تازه تر از گل بهاری
گل با همه ی حُسن، پیش رویت
خاری بود؛ از جمال، عاری
زان دیده ی مست، نرگس آموخت
خود، شیوه ی مستی و خماری
در شام فراق عاشقان را
گیسوی تو رمز بی قراری
ماه رمضان ز روی ماهت
شد چشمهی مهر کردگاری
او در پایان این شعر میآورد:
عید است شها! گدای خود را
از بارگهت مران به خواری
خاموش «حسان» که خود، شه دین
داند ره و رسم بنده داری
و اما علی اکبر لطیفیان نیز این مناسبت فرخنده را چنین به تصویر میکشد:
کریمهای دو عالم به نام زاده شدند
زبانزد همه ی خاص و عام زاده شدند
اگر که ظرف نباشد توقع مِی نیست
شرابها همه از فیض جام زاده شدند
چقدر خام شدم تا مرا کمی بپزند
پیاله ها همه از خشت خام زاده شدند
تو امر کردی و تکوینا استجابت شد
و عاشقان تو با یک کلام زاده شدند
جواب دادن تو اشتیاق می آرد
سلامها ز علیک السلام زاده شدند
حسن، حسین و یقینا حسین هم حسن است
نشسته ام که ببینم کدام زاده شدند
همین دو تا پسر فاطمه همان اول
امامزاده شدند و امام، زاده شدند
چقدر دور و بر تو فرشته ریخته است
بزرگها همه با احترام زاده شدند
بساط نوکری ما کنار تو پهن است
از اول ایل و تبارم غلام، زاده شدند
عجیب نیست به دنبال گنبدت هستیم
کبوتران همه بالای بام زاده شدند
چه بهتر است که نشینی و سکوت کنی
که از قعود تو صدها قیام زاده شدند
و اما در بخشی از شعر امیرحسین الفت درباره این مناسبت مبارک می خوانیم:
شعر و غزل برای تو گفتن عنایت است
از بس که لطف حضرتتان بی نهایت است
اینجا سیاه کردن دفتر عبادت است
اصلاً به افتخار تو ماه ضیافت است
ابر کرم ببار که هنگام رحمت است
از گوشه های لعل لبت می چکد عسل
دیوانه تو بوده و هستیم از ازل
آقا بگیر دست مرا نیز لااقل
ای قهرمان عرصه پیکار در جمل
وقتی قیام می کنی اصلا قیامت است
خاکی تر از تمامی شاهان عالمی
زیباترین سروده ی دیوان عالمی
در امتداد دست تو چشمان عالمی
قربان خال هاشمی ات جان عالمی
آن نقطه ای که نقطه آغاز خلقت است
مهدی صفی یاری اما با استفاده از عبارت «کریم ابن کریم»، در بخشی از شعر خود می سراید:
نیمه ماه رسید و قمری میآید
خبر آمد که مبارک سحری میآید
ماه در لاک خودش رفت و نیامد بیرون
تا شنید از خود او ماه تری میآید
رفت خورشید پی کار خودش تا گفتند:
صبح، خورشید ز سمت دگری میآید
حاتم از فرط نداری به گدایی افتاد
تا شنید از همه بخشندهتری میآید
ای کرم زاده، کرم پیشه، کریم بن کریم
ای علی زاده ی از ریشه کریم بن کریم
ای حسن نام و حسن خُلق و حسن جلوه، حسن
کرده الطاف تو یک عمر به من جلوه، حسن
صابر خراسانی هم در تنها دو بیت، این عید بزرگ را به جشن نشسته است:
نا امیدی نرود، دست تهی از در او
ای فقیران دلتان شاد، کریم آمده است
نکند فرق به وقت کرمش دشمن و دوست
خانه هاتان همه آباد، کریم آمده است
امیر حسین محمودپور نیز امام حسن را «ابتدای سوره کوثر» و «اولین حسین پیامبر» میخواند:
تو آمدی و حضرت حیدر پدر شده ست
دوران مادرانه ی زهرا شروع شده ست
ای ابتدای سوره ی کوثر خوش آمدی
ای اولین حسین پیمبر خوش آمدی
تو آمدی و شاخه ی طوبی ثمر گرفت
آخر دعای سبز پیمبر اثر گرفت
ای بانمک ترین پسرهای فاطمه
تو آمدی و بوسه ز رویت پدر گرفت
ای قوت همیشه ی بازوی مرتضی
فتح الفتوح کردی و لشکر جگر گرفت
وقتی که می زنی به دل لشکر جمل
دیگر نمی شود دم تیغت سپر گرفت
از دست نعره های بلندت به معرکه
دشمن فرار کرده و راه مفر گرفت
بالا بزن نقاب خودت را یل جمل
معنا بده به جمله احلی من العسل
روزه گرفته ایم که باران بیاورید
از سفره ی کریم کمی نان بیاورید
عمری است روزی ام ز سر سفره ی شماست
از این به بعد نان فراوان بیاورید
ما را غبار کوی شما زنده می کند
بر این دل سیاه کمی جان بیاورید
یا ایّها الکریم، «تَصَدَّق»، ... گدا رسید
بر این گدا رحمت و احسان بیاورید.
این مرور را با بخشی از شعر محسن عرب خالقی به پایان می بریم؛ شاعری که در شعر خود، میلاد امام مجتبی(ع) را در ماه مبارک رمضان، بسان نمک خواستن حضرت حق برای سفره مهمانی خود میداند:
صدای شر شر باران شعر می آید
کسی دوباره به ایوان شعر می آید
غزل، قصیده، نمی دانم، این که در راه است
چقدر ساده به دیوان شعر می آید
زبان روزه، پیاده نزول فرموده
خبر دهید که مهمان شعر می آید
همیشه در وسط قحطی از دل دریا
به یاری ام به بیابان شعر می آید
غزل به وزن دو ابروی او اگر گویم
دو وزن تازه به اوزان شعر می آید
کمیت لنگ غزل می شود چو شعر کمیت
اگر نظر بنماید کریم اهل البیت
خبر رسیده که امشب کریم می آید
به خاک، صاحب روحی عظیم می آید
کسی که نفحه باغ بهشت، نفحه اوست
چقدر ساده، سوار نسیم می آید
کسی که بودن او تا همیشه خواهد بود
کسی که زمزمه اش از قدیم می آید
کسی که پشت سر خشم او بدون شک
هزار دسته عذاب الیم می آید
ز فیض چشم کریمش، رحیم خواهد شد
دلی که مثل شیاطین رجیم می آید
اذان مغرب افطار پای سفره ی او
چقدر اسیر و فقیر و یتیم می آید
اگر رسیده در این مه، برای خاطر ماست
خدا برای سر سفره اش، نمک می خواست
نظر شما