درباره مجموعه شعر جديدتان " مشكوك به دايره اي كه جهان بود " توضيح بدهيد ؟
اين كتاب ، شامل شعرهاي كوتاه 83 تا 81 است كه در قطع جيبي چاپ شده است . البته اين را هم بگويم كه من بيشتر شعر بلند مي گويم ، اما د ر سال 84 نگاهي به شعرهاي كوتاهي كه گفته بودم كردم و ديدم كه از فضا و عناصر مشتركي برخوردارند ؛ به همين علت آنها را جمع كردم و به ناشر سپردم .
" شعر كوتاه " با شعر بلند از لحاظ فرم و فضا چقدر تفاوت دارد ؟
شعر كوتاه ، تاريخچه اي دور و دراز در كشورمان دارد ، ما در ايران باستان ، گونه اي شعر داشتيم با عنوان " خسرواني " ؛ اين نوع شعر معمولا در سه سطر و با تاكيد بر سيستم هجايي گفته مي شد و به لحاظ موضوعي ، به پندها و اندرزهاي اخلاقي ، موضوعات مذهبي و گاه نگره هاي فلسفي و عاشقانه مي پرداخت . رباعي ، قالب ديگر شعر كوتاه بود كه در دوره هاي مختلف به تناوب حضور كمرنگ و پررنگ پيدا مي كرد . در رباعي شاعران بيشتر به بيان انديشه ايشان مي پرداختند .يعني اغلب به دورنمايه هاي فلسفي و عرفاني در قالب اين نوع شعر مي پرداختند ؛ مي توان اين طور عنوان كرد كه اگر شعر خيام تا به حال مانده و مردم در دوره هاي مختلف شعرش را دوست داشتند ، به خاطر زبان آوري ، لحن و وزن شعرهايش ، بلكه براي موضوعات مختلفي كه مطرح مي كرده و انديشه نهان در شعرهايش ، شعر و نام و آوازه اشت تا حالا مانده است .
در دهه چهل و با رواج شعر سپيد ، گرايش به سمت شعر كوتاه زياد شد و عده اي از شاعران به طور پيوسته و جدي به گفتن شعر كوتاه پرداختند . در همين دوره هم اگر خوب به تحليل شعر كوتاه سپيد بپردازيم ؛ باز هم عنصر برجسته و قابل اهميت آن " انديشه گي " و نوعي نگره فلسفي و شناخت شناسنامه به هستي و حيات است . در واقع شعر كوتاه خواستگاه و زادگاهش ، انديشه و نوعي خرد ورزي است و محصول مكاشفات فكري شاعر، در اين نوع شعر پياده مي شود مي خواهم اين طور نتيجه بگيرم كه شعر كوتاه شعر انديشه است و فرايند آگاهي و حضور آگاهانه من شاعر در آن ، به نوعي شعر كوتاه را از شعر بلند منفك مي كند ؛ به ويژه آن كه شعر بلند ، بيشترمحصول نوعي كشف و شهود و رفتار حسي با زبان است و از اين منظر شعر كوتاه خلاف آمد آن است ! .
مي خواهيد بگوئيد " شعر بلند " از عنصر انديشه گي كم بهره است و شعر كوتاه از تفكر و فلسفيدن شكل مي گيرد ؟
من نگفتم كه شعر بلند از انديشه تهي است ! . اصلا نوشته اي در اين جهان خاكي وجود ندارد كه انديشه در آن وجود نداشته باشد ! حتي وقتي يك صفحه سفيد را با خط هاي كج و كوله خط خطي مي كنيد در همين هم يك خود آگاهي و انديشه وجود دارد . تاكيد من بر اين بود كه شعر كوتاه از انديشه و نگاه فلسفي { شناخت - شناسنامه } شاعر به هستي ، شكل مي گيرد . يعني زادگاه و خواستگاه آن ، تعمق و تفكر است و ازنوعي " شك - باوري " فيلسوفانه بهره مي برد .
شما سالهاست كه نقد مي نويسيد ، گاهي شنيده مي شود كه مي گويند در كشورمان منتقد نداريم و نقد جدي در ايران وجود ندارد ، نظر شما در اين زمينه چيست ؟
شما اين حكايت را شنيده ايد ؟ مرد چوپاني به يك مرد شهري گفت : ببين چه گوسفندان قشنگي دارم . مرد شهري گفت : بعضي هايشان قشنگ است ، بعد مرد چوپان ، مرد شهري را متهم به نشناختن زيبايي و حماقت كرد !.
رضا قنبري : نمي دانم چرا اكثر ما ايراني ها دچار خود كم بيني هستيم و همواره فكر مي كنيم در همه حال و هر شرايطي از غربي ها عقب تر هستيم ؟! |
و اما سوال آخر ؛ در حوزه نقد و پژوهش چه آثار مطرحي در ده سال اخير داشته ايم ؟
" صد سال داستان نويسي " اثر حسن ميرعابديني است كه منبع مهم و خوبي در حوزه ادبيات داستاني است . هزار و يك شعر محمد علي سپانلو هم در حوزه شعر اثر مهم و ماندگاري محسوب مي شود ، اينها شاخص اند ، و در كنار اين ها آثار خوب ديگري هم در اين چند سال داشته ايم .
نظر شما