خبرگزاری مهر، گروه جامعه - مجتبی نوروزی: حدود چهار دهه متوالی است که افغانستان درگیر مسائل و مشکلات فراوانی از تجاوز خارجی تا جنگ های داخلی و امتداد آن به صورت مشکلات اقتصادی و مسائل امنیتی شده است. به صورت طبیعی یکی از نخستین تبعات این پدیده مهاجرت گسترده اتباع این کشور بوده است که در این بین دو کشور همسایه پاکستان و ایران به عنوان نخستین مقصد و در دسترس ترین گزینه مطرح بوده اند. به طوری که آمار مهاجرین افغانستانی در این دو کشور در مقاطعی به هشت میلیون نفر رسیده است و هیچ گاه از پنج میلیون نفر کمتر نبوده است. به این ترتیب اگر شاخص نفر-روز را در مهاجرت محسوب کنیم دو کشور ایران و پاکستان مهاجرپذیرترین کشورهای جهان از زمان شکل گیری مرزهای مدرن بوده اند. جالب اینجاست که در زمینه دریافت کمک های بین المللی طراحی شده در قالب کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان پاکستان در صدر دریافت کنندگان کمک قرار دارد در حالی که جمهوری اسلامی ایران به نسبت تعداد مهاجرین از کمترین کمک برخوردار بوده است. موضوعی که دلایل آن نیازمند مجالی دیگر خواهد بود.
در طول این سال ها یکی از ویژگی های خاص مهاجرپذیری در ایران پذیرش ایشان در بطن جامعه میزبان بوده است. موضوعی که در بسیاری از نقاط دنیا اساسا معنا ندارد و کشورهای میزبان تلاش می کنند با راه اندازی کمپ های ویژه مهاجرین دسترسی ایشان به بطن جامعه را محدود و همراه با تاخیر و پس از گذر از فیلترهای متعدد و متنوع همراه سازند. این نگاه همراه با نبودن مرز زبانی بین دو گروه و پیشینه روابط فامیلی به ویژه در استان های مرزی ایران موجب شد این جریان گسترده مهاجرین به سرعت در متن و بطن جامعه ایران پذیرفته شده و زندگی خود را آغاز نمایند. در طول این چند دهه سه موج اصلی مهاجرت به سمت ایران وجود داشته است. موج اول، در اواخر دهه 1350 شمسی و اوایل دهه 1360 شمسی که همزمان با هجوم نیروهای ارتش سرخ شوروی و اشغال افغانستان بوده است. موج دوم، در اواسط دهه 1370 شمسی همزمان با تسلط طالبان بر افغانستان و موج سوم که در طول دهه 1380 شمسی در سایه ناامیدی از بهبود اوضاع امنیتی و اقتصادی به دست غربی ها جریان داشته است. جالب اینجاست که هر سه موج با وضعیت خاص اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایران همراه بوده است. موج اول همزمان با حمله رژیم بعث عراق و تحمیل جنگی نابرابر به یک کشور تازه انقلاب کرده، موج دوم در زمان بازسازی اقتصادی که بار سنگینی را از جهات مختلف بر یک کشور وارد می سازد و موج سوم در زمان تحمیل تحریم های ظالمانه بین المللی بر ایران بوده است.
با این وجود نگاه عموم مردم و مسئولین عالیرتبه ایرانی به مهاجرین افغانستانی یک نگاه نوع دوستانه و انسانی بوده است. در بسیاری از نظرسنجی ها اکثریت مردم ایران خاطره ای که از مهاجرین در ذهن دارند به سختکوشی، با استعداد بودن، پاکدستی و پاکدامنی ایشان بر می گردد. در نگاه بالاترین مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران در طول این 4 دهه یعنی حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری نیز همواره از مردم و مهاجرین افغانستان به نیکی و بزرگی یاد شده است. این تاکید و نگاه آنقدر مشهود و پرشمار بوده است که تنها در یک مورد کتاب سفیر روشنگری به بیان دیدگاه های مقام معظم رهبری در مورد مردم افغانستان پرداخته است. شاید به جرات بتوان گفت در مورد هیچ ملتی رهبران عالیرتبه ایران به این میزان تاکید و پیام مثبت و مهرآمیز نداشته اند. البته در مقاطعی به ویژه در دهه 1370شمسی غلبه نگاه منفعت محور بر نگاه انسانی در لایه هایی از مدیران میانی کشور مشاهده می شود که با دامن زدن رسانه ها به بخشی از بدنه اجتماعی هم سرایت می کند. نگاهی که به اشتباه تلاش می کند علت بسیاری از مشکلات کشور را به گردن مهاجرین بیندازد و با برخوردهای غلط مهاجرین را با خاطره ای بد از کشور برانند.
در این بین یکی از مسائلی که باید به آن توجه و پرداخته شود و به ویژه برای مردمی که در داخل افغانستان تحت سنگین ترین هجمه های تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران قرار دارند، روشن شود میزان و نوع خدماتی است که ایران طی این چهار دهه به این خیل کثیر مردم افغانستان ارائه داده است. شاید بتوان مهم ترین بخش های این خدمات را اشتغال، بهداشت و تحصیل دانست. اما بی شک خدمت ماندگار جمهوری اسلامی ایران به مهاجرین افغانستانی خیل عظیم تحصیل کردگانی است که در سطوح مختلف به فراگیری علم و دانش پرداختند. به طوری که این گروه تاثیر مهمی در تغییر شاخص باسوادی در افغانستان داشته اند. دانش آموزان، دانشجویان و طلاب افغانستانی که در ایران به فراگیری علم و دانش پرداخته اند از نظر تعداد، تنوع رشته های تحصیلی و کیفیت آموزش در بالاترین سطح نسبت به مهاجرین افغانستانی در سایر کشورها قرار دارند. در این بین شاید بتوان شاخص کیفیت دانش را مهم ترین شاخص دانست. شاخصی که همگان در افغانستان بر آن گواهی می دهند که فارغ التحصیلان مراکز آموزشی ایران در کل قابل مقایسه با سایرین نمی باشند. در ارتباط با چرایی این موضوع علاوه بر بالا بودن سطح علمی مراکز آموزشی ایران و استعداد و انگیزه بالای اتباع افغانستان باید به یکی بودن زبان که مهم ترین عامل در فهم درس استاد می باشد اشاره کرد. بر این اساس می توان گفت که یادگار ماندگار جمهوری اسلامی ایران برای مردم کشور دوست و همسایه عزیز خود علم و دانش می باشد.
اما در ماه های اخیر اتفاقی ماندگار و ویژه در این عرصه رخ داده است. با همه دستاوردهای مثبتی که طی این چهار دهه در زمینه آموزش مهاجرین وجود داشته است ولی همواره مشکلات و موانع به ویژه از جانب برخی مدیران میانی آموزش و پرورش و مدیران مدارس ایجاد می شد که طعم شیرین این یادگار ماندگار را تلخ می کرد. به طوری که سامان دادن به این امر و پرهیز از چنین برخوردهایی به مرور تبدیل به یک خواست جمعی در بین جوامع میهمان و میزبان شده بود. در پاسخ به این خواست عمومی و در راستای نگاه انسان دوستانه و مهربانانه مقام معظم رهبری به مردم و مهاجرین افغانستانی عالی ترین مقام در نظام جمهوری اسلامی ایران بالاترین پیام را در این زمینه صادر کرد. پیامی که در آن بر فراهم آوردن شرایط تحصیل بی قید و شرط و رایگان برای همه مهاجرین تاکید ویژه می نماید و ضمن حل معضلات پیش گفته فضایی از مهر و عطوفت را در بین دو ملت ایجاد می نماید. امید است این پیام و فضای پرمهر متعاقب آن بتواند به رشد، توسعه و امنیت همسایه همزبان ما منجر شود.
نظر شما