به گزارش خبرگزاری مهر، سید مهدی موسوی مقاله ای با عنوان «جستاری در کتابشناسی و الگوی تولید علوم انسانی اسلامی شهید سید محمدباقر صدر» به نگارش درآورده که در فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا چاپ و منتشر شده است، متن این مقاله در ادامه می آید:
مقدمه
شهید آیتالله سید محمدباقر صدر(۱۳۱۳ – ۱۳۵۸ش) از نوابغ و اندیشمندان نظریهپرداز علوم اسلامی است که در راه تحقق عینی اسلام، تلاشهای گسترده علمی و عملی کرد. شهید صدر با تأکید بر بازسازی اندیشه اسلامی، حفظ اصالت و تناسب با نیازهای زمان، راهحلهایی مناسب برای حل مشکلات اجتماعی پیشنهاد داد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، «بیشک او یک نابغه و یک ستاره درخشان بود. جنبه علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی را یکجا دارا بود. در اصول، فقه، فلسفه و در هرآنچه با این دانشها ارتباط مییابد، در زمره بنیانگذاران و صاحبان مکتب محسوب میشد».[۱]
شهید صدر نمادی از روشنفکر حوزوی و متفکر بیدار است که تفکر نظاممند و هدفمند اسلامی داشت و ضمن وفاداری به مبانی محکم و اصول اساسی میراث فکر اسلامی، در جستوجوی راهکارهای نوین و راهحلهای کارآمد، برای غلبه بر چالشهای پیش روی انسان معاصر و عبور از بحرانهای جهان جدید بود. [۲] او تلاش زیادی کرد تا نظامی کامل و جامع برای حیات فردی و اجتماعی طراحی کند. در این راستا با استخدام روشمند و اجتهادی علوم اسلامی، اعم از فقه، اصول فقه، فلسفه، منطق و تفسیر قرآن کریم و آشنایی با مباحث جدید معرفتشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد و بانک، آثار پربرکتی تولید کرد که هریک از این آثار، جزئی از بنای رفیع و طرح جامع و کلان او محسوب می شود. آیتالله سید محمود شاهرودی، شاگرد بنام ایشان مینویسد: «مکتب شهید صدر دارای ابعاد و جوانب گوناگونی است و به تمام رشتههای معارف اسلامی و انسانی میپردازد و تنها به علومی مانند فقه و اصول اکتفا نکرده است؛ اگرچه عرصه فقه و اصول، عرصه اصلی و گسترده موفقیتها و ابتکارات علمی ایشان محسوب میشود. از جمله رشتههایی که این مکتب به تحقیق و پژوهش در آنها پرداخته، عبارت است از: فقه، اصول، منطق، فلسفه، عقاید، علوم قرآن، اقتصاد، تاریخ، حقوق، سیاستهای پولی و بانکی، نظام تعلیم و تربیت در حوزه، روشهای عمل سیاسی و نظامهای حکومت اسلامی و دیگر رشته های معرفت انسانی و اسلامی».[۳]
آثار شهید صدر
از شهید صدر دهها اثر فقهی، اصولی، فلسفی، قرآنی، تاریخی، اجتماعی و اقتصادی باقی مانده است که حقیقتاً دریایی از معارف اسلامی و سرشار از نوآوری های علمی و روشی است. فهرست برخی از آنها از این قرار است:
فدک فی التاریخ؛
غایه الفکر فی علم الاصول؛
فلسفتنا؛
اقتصادنا؛
رسالتنا؛
علوم القرآن؛
مقالات القرآنیه (العمل الصالح فی القرآن، دروس من القرآن الکریم، الحرّیه فی القرآن)؛
التفسیر الموضوعی للقرآن الکریم (السّنن التاریخیه فی القرآن الکریم)؛
الاسلام یقود الحیاه (لمحه فقیّه تمهیدیه عن مشروع دستور الجمهوریه الاسلامیه فی ایران، صوره عن اقتصاد المجتمع الاسلامی، خطوط تفصیلیه عن الاقتصاد المجتمع الاسلامی، خلافه الانسان و شهاده الانبیاء، منابع القدره فی الدوله الاسلامیه، الاسس العامه للبنک فی المجتمع الاسلامی)؛
المدرسیه الاسلامیه (الانسان المعاصر و قدرته علی حلّ المشکله الاجتماعیه، الدیمقراطیه الراسمالیّه، الاشتراکیه و الشیوعیه، الاسلام و المشکله الاجتماعیه، موقف الاسلام من الحریه و الضمان)؛
ماذا تعرف عن الاقتصاد الاسلامی؛
البنک الاربوی فی الاسلام؛
دور الائمه فی الحیاه الاسلامیه؛
الاسس المنطقیه لاستقراء؛
بحوث فی شرح العروه الوثقی؛
الفتاوی الواضحه (رساله عملیه)؛
منهاج الصالحین و التعلیقه علیه؛
دروس فی علم الاصول (حلقات)؛
مباحث الدلیل اللفظی؛
تعارض الادله الشرعیه؛
بحث حول الولایه؛
بحث حول المهدی؛
المرسل و الرسول و الرساله؛
احکام الحج؛
نظره عامه فی العبادات؛
نظام العبادت فی الاسلام؛
و مضات (مجموعهای تقریرات، یاداشتها و مقالات در حوزه تربیت، اخلاق، فکر و فرهنگ، اقتصاد، سیاست و اجتماع، حوزه و مرجعیت).
دورنمایی از کتابشناسی و تلاشهای علمی شهید صدر
شهید صدر با تألیف کتاب فلسفتنا از مرزهای عقیدتی اسلام و توحید در برابر مادهگرایی و شکاکیت حفاظت کرد. این کتاب همان نقش را در کشورهای عربی و عراق داشت که کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی و شهید مطهری در ایران داشت. وی بنا داشت با تألیف مجتمعنا اندیشههای اسلام را درباره زندگی اجتماعی انسان و شیوههای تحلیل و تفسیر جامعه تبیین کند؛ [۴] اما به علت نیاز جامعه و زندگی مردم، به نگارش اقتصادنا روی آورد و نظام اقتصادی اسلام و اندیشههای بنیادین آن را در ارتباط شبکهای با کل اسلام تبیین کرد. همچنین شهید صدر که دارای ذهن ریاضی و مهندسی بود، در کتاب الاسس المنطقیهًْ الاستقراء در پی طرحی نوین برای حل معضل استقرا و عرضه بنیادی منطقی برای استقرا بود که در نتیجه آن، مشکل علم تجربی حل گردد و کیفیت تولید علم تبیین شود. او تلاش کرد از همین طریق، مباحث کلامی و اعتقادی را بازسازی کند. لذا در رساله «المرسل و الرسول و الرساله» که در مقدمه فتاوی الواضحه منتشر شده است، سیر مباحث اعتقادی را بر اثبات صانع از طریق مباحث علمی استوار کرده است.
هدف او از نگارش این آثار، تبیین اسلام در قالب نظامی کامل و تمامعیار برای زندگی و شیوهای برای تربیت انسان بود. به نظر صدر، آموزههای اسلام را باید همچون نظامی هماهنگ، همبسته و جامع مبتنی بر بنیانهای محکم با پشتوانه منطقی عرضه کرد که با نیازمندیهای زمانه هماهنگ و متناسب باشد. صدر با تأکید بر استقلال فکری اسلام از سایر نظامهای فکری، در مقابل روشهای انفعالی خودباختگان و شیفتگان مقلدوار تمدن و فرهنگ غربی ایستاد و جریان فکری گستردهای را در میان جوانان عراق و برخی طلاب حوزه علمیه نجف به وجود آورد که بر ژرفانگری برخاسته از دیدگاه کلی و کامل اسلام درباره هستی، زندگی، اجتماع، سیاست و اقتصاد تأکید داشت. اثر ارزشمند المدرسیه الاسلامیه و به ویژه مقاله «الانسان المعاصر و قدرته علی حلّ المشکله الاجتماعیه» نمونه کاملی از این دغدغه متعالی اوست. او نهفقط در مقام نظر، بلکه در مقام عمل نیز جریانی فعال در راه تقویت بنیانهای فکری و ایمنسازی فکری در میان روشنفکران متعهد و جوانان مسلمان در برابر هجوم اندیشههای غربی به وجود آورد. «جماعه العلما» و «حزب الدعوه» از ثمرات فکری و تلاشهای عملی اوست. رسالتنا و منشورات جماعه العلما، نشاندهنده روحیه اجتماعی و تلاشهای اصلاحگرانه او در جامعه است.
شهید صدر در زمینه دانش اصول فقه نیز شخصیتی بنام و متفکر و دارای اندیشههای اصولی، تجزیه و تحلیلهای دقیق، نوآوری در اصطلاحات، و نگاه ساختاری نسبتاً نو به علم اصول بود که طرحی نو در علم اصول مطرح کرد و از همه تجارب اصولی زمان خود بهره گرفت. ازاینرو سبکی جدید در طبقهبندی مباحث اصول، و روشی نو در آموزش علم اصول فقه عرضه کرد؛ نمونه این سبک جدید، دروس فی علم الاصول است که در سه مرحله میتواند جایگزین کتب پیش از خود باشد. آیتالله شاهرودی معتقد است: «در خصوص ترتیب ابواب علم اصول باید گفت که ایشان با هدف قادر ساختن طلاب، جهت فراگیری خوب و مرحلهای این ماده درسی، اصلاحات فراوانی انجام داد. فراگیری علم اصول بدین شکل که شهید ارائه داده، ثمراتش در درس خارج ظاهر میشود».[۵]
شهید صدر همچنین در روش استنباط، امتیازهایی دارد که در شرح تفسیری ایشان بر عروهالوثقی تبلور یافته است. ویژگی مهم او توجه به روح اجتماعی و نظامساز احکام شرعی بود. او بر اساس فهم اجتماعی از نصوص شرعی و با آگاهی از اشکالهای رسالههای عملیه معاصرش، به نگارش رساله عملیه نوینی پرداخت و الفتاوی الواضحه را نوشت و در آن، سعی کرد ضمن رفع کاستیهای رسالههای عملیه، روح اجتماعی احکام شرعی را نمایان سازد و فاصله رسالههای عملیه از احکام اجتماعی و سیاسی اسلام را بکاهد. همچنین به تقسیمبندی نوینی از فقه اقدام کرد که شامل بسیاری از مسائل اجتماعی و حقوقی جدید میشود.
شهید صدر معتقد بود میتوان اسلام را در عرصه اجتماعی و تمدنی اجرا کرد؛ لذا آن را «یقود الحیاه» و راهبر زندگی معرفی میکرد و به همین دلیل بود که همراه شاگردانش در حوزه علمیه نجف آن زمان، از امام خمینی و انقلاب اسلامی حمایت کرد و آثار متعددی در تبیین مبانی اسلامی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نگاشت؛ مانند لمحه فقیّه تمهیدیه عن مشروع دستور الجمهوریه الاسلامیه فی ایران، که در باب قانون اسلامی جمهوری اسلامی ایران است. سرانجام نیز در راه همین آرمان به شهادت رسید.
او در دور الائمه فی الحیاه الاسلامیه با نگاهی کلی و مجموعهای، نه جزئینگر، به تاریخ زندگانی هریک از امامان معصوم پرداخته است؛ یعنی ائمه(ع) را مجموعهای مرتبط با هم در نظر گرفته و تمام این مجموعه را به صورت یک کل، بررسی کرده و از این طریق، سیمای کلی و اهداف مشترک و درونمایه اصیل این مجموعه را کشف کرده و پیوستگی اجزای آن و در نتیجه نقش واحد همه ائمه در رشد حیات اسلامی را فهمیده است. [۶]
شهید صدر از نخستین نظریهپردازان حوزه علوم انسانی اسلامی بود و با طرح مباحث روششناختی دقیق، الگویی عملیاتی برای تولید علوم انسانی اسلامی تعریف کرد. ویژگی مهم شهید صدر در بین بسیاری از نظریهپردازان این حوزه، در این است که ایشان فقط به الگوسازی اکتفا نکرد، بلکه در برخی زمینههای انسانی، به ویژه اقتصاد، آن را اجرایی ساخت و آثار متعددی را در همان راستا تولید کرد که این تولیدات پس از گذشت نیمقرن هنوز زنده و محکم هستند. همچنین ایشان در اواخر عمر شریفش، الگوی خود را در زمینه اجتماع و شناخت جامعه و سیاست عملیاتی کرد. او در ماههای پایانی عمر در مباحث «تفسیر موضوعی قرآن کریم» روششناسی کشف علوم انسانی را از آموزههای اسلامی طرح کرد. ایشان دراینباره گفته است: این روش به ما این امکان را میدهد که دیدگاه نظری قرآن کریم و به دنبال آن، دیدگاه نظری رسالت اسلامی را درباره هر موضوعی از موضوعات حیات و هستی، تعریف و تعیین کنیم. لذا تنها با این روش است که پایانناپذیری قرآن محقق می شود. [۱] هدف از اجرای این روش، رسیدن به نظریه قرآنی در نظامهای اجتماعی، تربیتی، اقتصادی و علمی قرآن کریم و معارف اسلامی است. او خود برای نمونه از «السنن التاریخیه فی القرآن الکریم» آغاز کرد که نتایج بسیار در خور توجهی در علمالاجتماع اسلامی و سیاست اسلامی به همراه داشته است.
شهید آیتالله سید محمدباقر صدر از طریق طرح دیدگاههای عمیق فقهی، اصولی و فلسفی در ایجاد و بازسازی علوم انسانی با رویکرد دینی، الگویی کارآمد، منطقی و پذیرفتنی را عرضه کرده است. مفاهیم «مکتب»، «منطقهًْ الفراغ»، «روش کشفی» و «توالد ذاتی» چهار کلیدواژه اصلی در روششناسی شهید صدر در علوم انسانی اسلامی است.
استخراج نظامهای اجتماعی اسلامی
به اعتقاد شهید صدر هر مکتبی برای آنکه بتواند مدیریت جامعه را در دست بگیرد، ناگزیر از عرضه یک سلسله نظامهای اجتماعی است که معضلات اجتماعی را بررسی و حل، و معیارها و مقیاسهای کلی روند جامعه را تعیین کنند. روشن است که همه این نظامها در سیطره مکتب کلی و ایدئال بزرگی که همه جوانب زندگانی را در بر دارد، شکل میگیرد. برای مثال، «اقتصاد سرمایهداری جزئی از دموکراسی سرمایهداری است که با سیستم خود همه اجتماع را شامل میشود؛ کمااینکه اقتصاد مارکسیستی جزئی از مارکسیسم است که سراسر حیات اجتماعی را در کادر خاص خود قرار میدهد».[۷]
شهید صدر اسلام را یک مکتب نیرومند، عالی و مترقی معرفی میکند که بار مسئولیت رهبریِ اعتقادی و جهت دادن امت اسلامی به سوی عالیترین هدفها و الگوها را به دوش میکشد. [۸] شهید ازآنرو اسلام را مکتب میداند که معتقد است موضوع محوری در اسلام، هدایت انسانها و نشان دادن راه و رسم درست زندگی در پرتو توحید و بندگی خدا و دستیابی به حیات طیبه و سعادت حقیقی است. [۹] ازاینرو رسالت اسلام کشف واقعیات جزئی موجود یا صرف برانگیختن عواطف [۱۰] نیست؛ بلکه به دگرگونیهای عمیق ریشهدار در عمق جان و ادراک آدمی و جامعه انسانی توجه دارد. اسلام صرفاً یک سلسله آموزههای متفرقه و گزارهای برای انسان نیست که فقط به بعدی از ابعاد انسان و اجتماع توجه کند؛ بلکه اسلام چون مکتب است، به صورت منظومهای و سیستمی بر تمامی حوزههای فردی و اجتماعی سایه افکنده است. به این جهت، حرف کسانی که معتقدند اسلام تنها برای تنظیم روابط فردی برنامه دارد و برای روابط اجتماعی و کلان جامعه طرح و برنامهای ندارد، کاملاً باطل و ناشی از نشناختن اسلام است. مفهوم مرکزی و ایدئال بزرگ مکتب اسلام، همان ایدئال مطلق است که جز خدا کسی نمیتواند باشد [۱۱] و بر پایه این مفهوم مرکزی همه نظامهای اجتماعی و تربیتی اسلام شکل میگیرد. [۱۲]
ضعف نظامهای غربی و برتری مکتب اسلام
در نظر صدر، مفهوم مرکزی توحید و جهانبینی توحیدی، زیرساخت اصلی دین اسلام و تمامی نظامهای انسانی و اجتماعی آن است و مبنایی برای ساختن جامعه و علم اسلامی است. این نگرش، در مقابل جهانبینی و مکاتب حاکم بر غرب است که بر پایه جهانبینی مادی و نگرشهای پوزیتیویستی و ماتریالیستی شکل گرفته است و به همین دلیل نتوانستهاند راهحل مناسبی برای رفع مشکلات بشریت و ایجاد زندگی سعادتمند و جامع او باشند. شهید صدر با نقد رویکرد پوزیتیویستی و ماتریالیستی به نقش علم در حل معضلات تربیتی، اجتماعی و اقتصادی انسان معاصر، معتقد است دین اسلام میتواند به عنوان یک مکتب راهگشا و مفید برای عمل و زندگی، در جامعه امروز حضوری فعال، پویا و تعیینکننده داشته باشد [۱۳] و جامعه اسلامی را با همه نیازها و خواستههای موجودش پذیرا شود و آن را رهبری کند: «إنّ الاسلام قادر علی قیاده الحیاه و تنظیمها ضمن أُطُره الحیه دائماً؛ [۱۴] اسلام توان رهبری زندگی و تنظیم شئون آن را در طرحها و قالبهای زنده برای همیشه دارد». به همین دلیل رسالت اسلام در زندگی مردم، عملی و تحققپذیر است و تنها به ساختن امت اسلامی بسنده نکرده، بلکه درصدد تربیت نیروی پرتکاپو از مسلمانان است که جهان را بسازند. [۱۵] بدین ترتیب، شکلگیری مکتب و نظامهای اسلامی در سایه توحید اولین قدم برای شکلگیری جامعه و علم اسلامی است.
ساخت نظامهای اجتماعی در پرتو مکتب اسلام
شهید صدر معتقد بود که نباید شریعت اسلام را به حوزه فردی تقلیل داد و از اجتماع غفلت کرد. ازاینرو ایشان رویکردی انتقادی به وضعیت اجتهاد در حوزههای علمیه داشت. [۱۶] اما به نظر او این ظرفیت و توانایی در آموزههای اسلامی وجود دارد که به اجتماع توجه جدی داشته باشد. از سوی دیگر، این توجه را امری اختیاری نمیدانست؛ بلکه معتقد بود اگر اسلام به عنوان یک مکتب تأثیرگذار بخواهد در مناسبات اجتماعی نقش ایفا کند، ناگزیر از توجه به اجتماع و مناسبات اجتماعی است. او مینویسد: «و کان لابدّ للاسلام أن یقول کلمته فی معترک هذا الصراع المریر، و کان لابدّ أن یکون الکلمه قویه عمیقه، صریحه واضحه، کامله شامله، للکون، و الحیاه، و الإنسان، و المجتمع، و الدوله و النّظام، لیتاح للأمّه أن تعلن کلمه الله فی المعترک…؛ [۱۷]اسلام ناگزیر است که در برابر میدانداری مکتبها، سخن خود را بگوید و به حتم باید سخن اسلام ژرف، استوار، صریح، روشن و کامل باشد و موضوعِ انسان و زندگی و اجتماع و حکومت را فرا بگیرد تا در این میدانداری، مسلمانان توان یابند سخن خدا را به مردمان برسانند». بنابراین برای تحقق عینی و عملی اسلام در حیات فردی و اجتماعی انسان، ضروری است تا انوع و اقسام نظامهای فکری به صورت نظاممند از اسلام استخراج شود.
شهید صدر معتقد بود در جامعه اسلامی باید همه نظامهای اجتماعی اسلام مبتنی بر کل اسلام شکل گیرد و مکتب کلی اسلام، روح حاکم بر همه نظامهای اجتماعی باشد. بنابراین همه نظامها به همه مرتبطاند و در مجموع، یک سلسله نظامهای مستند به اسلام هستند که نظام کلان اسلامی را تشکیل میدهند. شهید صدر مینویسد: «صحیح نیست که مجموع اقتصاد اسلامی را به عنوان یک موضوع جداگانه و سیستمی مستقل از سایر اصول نظام اسلامی که عبارتاند از امور اجتماعی و سیاسی و غیره و جدای از طبیعت روابطی که بین آن اصول برقرار میباشد، بررسی کنیم؛ بلکه لازم است شناخت ما درباره اقتصاد اسلامی در چارچوب شکل عام اسلامی باشد؛ شکلی که جوانب مختلف زندگی را در جامعه، نظم و ترتیب میدهد».[۱۸] شهید صدر مبانی اصلی و اصول مشترک همه «نظامهای اجتماعی» مکتب اسلام را که باید قبل از هر پایهریزی نظام اجتماعی از مکتب اسلام کشف شود، عناصر سهگانه ذیل میداند: ۱. عقیده: قاعدهای اساسی در تفکر اسلامی است که دیدگاه اصلی مسلمان را درباره خدا و جهان هستی مشخص میکند؛ ۲. مفاهیم: دیدگاه اسلام را درباره تفسیر اشیا منعکس میکند و این انعکاس در پرتو نوع عقیده اسلامی صورت میپذیرد؛ ۳. عواطف و احساسات: زاییده مفاهیم اسلامی هستند؛ زیرا مفهوم، یک ایده و نظریه درباره واقعیتی معیّن است که هم در روح انسان، فهم و شعور خاصی را نمایان میسازد و هم جنبههای عاطفی انسان را در برابر آن واقعیت، مشخص میکند. [۱۹]
تولید علوم انسانیاسلامی، فرع بر تحقق جامعه اسلامی
شهید صدر معتقد بود فعالیت علمی و مطالعه اکتشافی، فرع نظامهای اجتماعی است. به نظر شهید صدر، پس از آنکه جامعهای مبتنی بر نظام اجتماعی خاصی ساخته شد و روابط اجتماعی شکل گرفت، نوبت به مطالعه اکتشافی و تحقیقات علمی میرسد که متناسب با نظام اجتماعی، به مطالعه امور واقع و تبیین روابط میان آنها بپردازد. به عبارت دیگر، هنگامی که جامعهای بر اساس مکتب اسلام و نظامهای اجتماعی آن تحقق یافت، دانشمندان و عالمان با کمک علوم مرتبط، به مشاهده، شناسایی و تبیین کیفیت و کمیت پدیدهها و روابط و تأثیر و تأثر آنها میپردازند و بر اساس آن، علم مبتنی بر مکتب اسلام و نظامهای اسلامی را کشف، طراحی و تدوین میکنند. بنابراین علم اقتصاد اسلامی آنگاه تولد واقعی مییابد که مکتب اقتصادی اسلامی با تمامی عناصر و اصول خود در جامعه اجرا گردد و رفتارها بر آن تطبیق داده شود.
در چنین جامعهای میتوان پدیدههای اقتصادی برآمده از این مکتب را تحلیل علمی کرد، و علم اقتصاد واقعبینانه را که به بررسی و تحلیل علمی رفتارها و پیامدهای اقتصادی نشئتگرفته از آن مکتب میپردازد، تدوین کرد. ایشان در اقتصادنا مینویسد: «نقش علم اقتصاد در اقتصاد اسلامی وقتی فرا میرسد که آن صورت [کامل حیات اقتصادی طبق قوانین اسلامی] پدید آمده باشد تا از این رهگذر مسیر حیات واقعی و قوانین آن را در چارچوب جامعهای که نظام اسلامی به طور کامل در آن اجرا و تطبیق میشود، کشف کند. ازاینرو محقق علم اقتصاد، نظام اقتصادی اسلامی را اصول ثابت حیات اجتماع فرض میکند و در چنین جامعهای میکوشد که جامعه را تفسیر کند و پدیدهها و رویدادهای آن را با یکدیگر مرتبط سازد».[۲۰] همچنین ایشان در باب ضرورت مطالعه و بررسی علمی در اطراف اقتصاد اسلامی مینویسد: «امکان ندارد اقتصاد اسلامی به طور حقیقی و با چهره اصلیاش نمودار شود، مگر اینکه این اقتصاد در متن زندگی اجرا شود و همه فراز و نشیبهای آن را در بر بگیرد و همه رویدادها و آزمونهای اقتصادی که از آن میگذرند، به طور منظم مطالعه و بررسی شوند».[۲۱] بنابراین اینگونه نیست که شهید صدر هیچ توجهی به علوم انسانی اسلامی، از جمله علم اقتصاد مبتنی بر مکتب اسلام نداشته باشد؛ بلکه ایشان پس از مکتبسازی اقتصادی و تحقق آن در جامعه اسلامی، مطالعه و بررسی علمی فراز و نشیبهای مکتب اقتصادی اسلام را در عینیت جامعه ضروری میداند.
روش استنباط و تنظیم نظامهای اجتماعی اسلام
به نظر شهید صدر وظیفه اصلی محقق در نظامهای اجتماعی اسلام، کشف از منابع دینی است. ازاینرو «روش اکتشافی» بر اساس «اجتهاد» فرا روی محقق اسلامی است. در نگاه شهید صدر استنباط یک مکتب و نظام فکری منسجم از آموزههای دین اسلام، تنها با گردآوری آیات و روایات و احکام فقهی به دست نمی آید، بلکه نیازمند عملیاتی دشوار و پیچیده به نام اجتهاد است. در اندیشه صدر، اجتهاد را نباید به حالات فرد و عبادتهای شخصی محدود کرد، بلکه باید آن را در نظام اجتماعی مسلمانان به کار گرفت و به فقه اجتماع رسید. ایشان اجتهاد را تنها روشی در مسائل فقهی نمیداند، بلکه معتقد است اجتهاد و تلاش قانونمندِ فهمِ دین، برای نوفهمی و بازفهمی نظام عقیدتی اسلام و نظامهای اجتماعی مورد نیاز جامعه اسلامی نیز باید استفاده شود.
اجتهاد و نوگرایی در چارچوب تفکر اصیل اسلام و گسترش تفسیر درست و زنده آن همراه با شناخت عمیق از اندیشه مکتبها و آرای جدید و نگریستن نقادانه به آنها، روش اساسی در تبیین و عرضه نظامهای فکری و اجتماعی اسلام است. شهید صدر معتقد بود سرمایههای فکری بسیاری در متون و نصوص دینی وجود دارد، ولی این سرمایهها تا در قالبها و نظامهای معین و مشخص فهم و کشف نشوند، نمیتوانند راهبری و راهگشایی داشته باشند؛ چراکه با مفاهیم کلی و تفسیرنشده دین نمیتوان در جامعههای امروز بشری نقش داشت و دگرگونیها را رهبری کرد. به عقیده شهید صدر حرکت اجتهاد، حرکتی است که میخواهد اسلام را به صورت یک کل و مجموعه واحد و هماهنگ عرضه کند و رسالت آن، توجیه مردم به ضرورت تطبیق خود در همه جولانگاه زندگی خویش بر اسلام است. ازاینرو اجتهاد با وسعت بخشیدن به هدف خود و تعمیق رسالتش و روی آوردن به همه جولان گاههای زندگی مسلمانان و آرزوها و دردهای ایشان، محکمترین روش در پاسخ به نیازهای بشریت است. [۲۲] شهید صدر هدف اجتهاد و خط اصلی که فلسفه وجودی اجتهاد را تشکیل میدهد را ایجاد توانایی برای مسلمانان تا خود را با نظریه اسلام درباره زندگی منطبق گردانند؛ زیرا این انطباق نمیتواند تحقق یابد، مگر حرکت اجتهاد، نشانههای راهنمای این نظریه و جزئیات آن را مشخص کند.
از منظر صدر، اجتهاد دو بُعد فردی و اجتماعی دارد. بُعد فردی آن، این است که مجتهد در لابهلای فعالیت برای استنباط احکام، در ذهن خود چهره فرد مسلمانی را مجسم می کند که می خواهد روش و رفتار خود را درباره زندگی بر نظریه اسلام منطبق کند؛ یعنی زندگی و روابط خود را بر بنیاد اسلام پرورش دهد. بُعد اجتماعی اجتهاد نیز این است که چهره جامعه مسلمانی را مجسم کند و با ترسیم صحنه اجتماعی و برپا داشتن زندگی جامعه بشری بر بنیاد اسلام، روابط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی انسانها را تنظیم کند. شهید صدر معتقد بود تبیین کامل سبک و سلوک فردی انسان نیز بدون داشتن نگاه و نگرش اجتماعی ناممکن است. ازاینرو اگر دین بخواهد روش و رفتار فردی انسانها را به خوبی تنظیم کند، ناگزیر است به جنبه اجتماعی زندگی آنان نیز بپردازد و در اجتهاد باید به هر دو بخش حیات انسان توجه کرد.
شهید صدر معتقد بود اجتهاد و استنباط احکام، صرفاً جمعآوری نصوص مربوط و در کنار هم قرار دادن آنها نیست؛ بلکه عملیات استنباط، ابتدا نیازمند دقت در مدلول نص، شناخت نوع مدلول آن در عرف عام با توجه به قراین و امارات داخلی و خارجی نص، و سپس دست یافتن به نظری جامع و نظاممند است. ازاینرو دست یافتن به این مرحله از اجتهاد، با دشواریهایی مواجه است. راه پیشنهادی ایشان، شیوهای است که آن را «فهم موضوعی» یا «اکتشاف مکتب» مینامد. به باور وی، وقتی نصوص دینی به صورت تجزیهای بررسی و فهم میشوند، مفسر بدون هیچگونه طرح یا نقشه پیشین میکوشد مدلول و معنای نص را در پرتو معانی الفاظ و به کمک نشانهها به دست آورد. در این روش محقق به اجتهادهایی پراکنده و حتی گاه ناهمگون دست مییابد. به جای این روش، میتوان شیوه «فهم موضوعی» را برگزید تا در پرتو آن به نظریهای کامل و منسجم و اجتهادی که یک وحدت را مینمایاند و فلسفه واحدِ معینی را در یک موضوع روشن میکند، دست یافت. [۲۳] با توجه به سخنان صدر میتوان گفت فهم موضوعی دین وقتی صورت میگیرد که یکی از موضوعهای زندگی یا اعتقادی و یا اجتماعی را برگزینیم و بخواهیم دیدگاه اسلام و نظر نصوص دینی را درباره آن استنباط کنیم.
برای این منظور، عالم دینشناس ابتدا درباره آن موضوع به اندازه کافی دقت و مطالعه میکند و تا آنجا که این اندیشهها بتوانند راهگشایی داشته باشند، از تجربهها و اندیشههای دیگران مطالبی میاندوزد و از راهحلهایی که اندیشه بشری مطرح کرده، چیزهایی فرا میگیرد و با خلأ موجود آشنا میشود؛ سپس نصوص دینی درباره آن موضوع را گرد میآورد و به شرح لفظی و لغوی و مفهومی آنها میپردازد؛ آنگاه معانی و مفاهیم و احکام بهدستآمده از نصوص را با همدیگر مقایسه، و از مجموعِ آنها نتیجهها و اصولی ژرف، فراگیر و هماهنگ کشف میکند؛ به گونهای که بنیانهای یک نظام و نظریه منسجم و مشخص را در موضوع مورد پژوهش به دست دهد. بنابراین اکتشافِ نظریهها و مسلکهای فکری دین، نیازمند دو گام اساسی هستند:
گام اول، فهم تجزیهای نصوص و استنباط احکام به روش اجتهاد دینی است. در این مرحله، عناصر و مفرداتِ نخستین یک نظریه، از نصوص استخراج و جمعآوری میشود. برای این کار هرگز نباید دقتها و موشکافیهای کارشناسانه درباره نصوص و فهمِ درست آنها نادیده گرفته شود؛
در گام دوم، میان مفردات و مدلولهای جداگانه نصوص، وحدت و پیوند نظری ایجاد میشود و به هریک از آنها به عنوان جزئی از کل که بخشی از نظریه را تفسیر میکند، نگریسته میشود و سرانجام برای دستیابی به یک تفسیر کلی و نظاممند، با یکدیگر ترکیب میشوند.
دانشمند وقتی نصوص دینی را با این هدفگیری بررسی میکند، دیگر شنوندهای جامد و گزارشگری بینقش نیست؛ بلکه برای طرح مسئله در برابر قرآن و سنت، به عنوان موضوعی که با اندیشهها و مطالعات گسترده بشری سروکار دارد، گفتوگوی خود را با متنِ نص آغاز میکند؛ او میپرسد و نص پاسخ میدهد. شهید صدر به کلامی از امام علی(ع) استناد میکند که درباره قرآن میفرماید: «ذلک القرآن فاستنطقوه، و لن ینطق، و لکن أخبرکم عنه؛ [۲۴] آن قرآن [است]؛ از آن بخواهید تا سخن گوید و هرگز سخن نگوید؛ اما من شما را از آن خبر میدهم». استنطاق، محاوره و گفتوگو و پرسیدن و پاسخ گرفتن است، نه شنیدن و گوش فرا دادن. به شیوه استنطاق به سراغ نص دین رفتن، استنباطی فعال و زنده صورت میگیرد؛ زیرا مفسر دین با توشهای از افکار عصر خویش و نیازمندیها و انتظارهایی که از دین دارد، در برابر نصوص مینشیند و آنها را به سخن و پاسخ وامیدارد. ایشان باور دارد که از این راه میتوان در برابر تجربههای زمینی، در هر موضوع، نظر دین و موقعیت آسمانی را دانست و چون در این روش، واقعیتها و زندگی بر دین عرضه میشود و فهم دین با واقعیت انسان به هم میپیوندد، تفسیرهای دینی تکامل و رشد را بازمییابند و سرانجام به کمک نتیجهها و رهیافتهایی که از این فرایند اجتهادی و اکتشافی به دست میآید، میتوان زندگی را بر پایه نظریههای دینی رهبری کرد: «و من ضمّ تلک التجربه البشریه الی التأمل القرانی فیها، یولد فهم اسلامی قرآنی صحیح، و تصاغ المفاهیم الربانیه السلیمه لهذا المجتمع البشری، کی تکون معالم فی الطریق نحو قیام المجتمع العابد فی الارض؛ [۲۵] وقتی بررسیهای قرآنی با تجربههای بشر و واقع زندگی همراه شود، فهم راستین از اسلام و قرآن پدید میآید و نظریههای سالم الهی درباره جامعه بشری شکل میگیرد و برای برپایی جامعهای دینی بر روی زمین نشانههای راه هویدا میشود».
..............................
[۱] همو، سنتهای تاریخ در قرآن، ص۳۵.
[۱]. پیام مقام معظم رهبری به کنگره شهید آیتالله سید محمدباقر صدر، ۲۷/۱۰/۱۳۷۹.
[۲]. ر. ک: موسوی، سید مهدی و علی سرلک، «مشکلات انسان معاصر و ضرورت بازخوانی اسلام در اندیشه اسلامی با تأکید بر آرای شهید صدر»، فصلنامه علمی – پژوهشی مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، ش۶۳، سال ۱۳۸۴.
[۳]. هاشمی، سید محمود، «ویژگیهای مکتب فکری و علمی شهید صدر»، مجله فقه اهلبیت، شماره ۲۴.
[۴] صدر، سید محمدباقر، فلسفتنا(موسوعهًْ الشهید الصدر، ج۱). قم. مرکز الأبحاث و الدراسات التخصّصیهًْ للشهید الصدر ۱۴۲۴ق، ص ۴۳۶.
.[۵] هاشمی، سید محمود، «ویژگیهای مکتب فکری و علمی شهید صدر»، مجله فقه اهلبیت، شماره ۲۴.
.[۶] همان.
[۷]. صدر، اقتصاد ما. ج ۱. ترجمه ع، اسپهبدی. تهران. انتشارات اسلامی، (بی تا)، ص۴۰۲.
[۸] همو، رسالت ما، ترجمه محمدتقی رهبر، تهران: روزبه، (بی تا)، ص۱۸.
[۹]. همو، المدرسهًْ السلامیهًْ(تراث الشهید الصدر، ج۵). قم. مرکز الابحاث و الدراسات للشهید الصدر، ۱۴۲۹ق، ص ۸۲–۷۶.
[۱۰]. همو، اقتصاد ما، ج۱، ص ۳۶۶.
[۱۱] همو، سنتهای تاریخ در قرآن. ترجمه سید جمال الدین موسوی. تهران. تفاهم، ۱۳۸۱، ص۱۸۳.
[۱۲] ر. ک: موسوی، سید مهدی و علی سرلک، «فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی از منظر شهید سید محمدباقر صدر»، فصلنامه علمی – پژوهشی مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، ش۵۹، سال ۱۳۹۳.
.[۱۳] صدر، اقتصاد ما، ج۱، ص۴۰۱–۳۹۲.
[۱۴]. صدر، الاسلام یقود الحیاهًْ، (تراث الشهید الصدر، ج۵). قم. مرکز الابحاث و الدراسات للشهید الصدر، ۱۴۲۹، ص۴۳.
[۱۵] همو، الفتاوی الواضحه، المجموعه الکامله لمؤلفات السید محمد باقر الصدر، ج۱۶. بیروت. دارالتعارف للمطبوعات، ۱۳۹۱ق، ص۷۷-۸۱.
[۱۶]همو، «روند آینده اجتهاد»، فصلنامه تخصص فقه اهلبیت (فارسی)، ش۱، سال اول، بهار ۱۳۷۴، ص۳۳؛ همو، «فهم اجتماعی از نصوص در فقه امام صادق(ع)»، فصلنامه فقه اهلبیت، ش۸، زمستان ۱۳۷۵، ص ۹۶–۱۰۱؛ همو، همراه با تحول اجتهاد، ترجمه علی اکبر ثبوت. تهران. نشر روزبه، ۱۳۷۰، ص۲۵.
[۱۷]. همو، فلسفتنا، ص۶.
[۱۸]. همو، اقتصاد ما، ج۱، ص۳۷۰.
[۱۹]. همان، ص۳۷۲.
[۲۰] صدر، محمدباقر، اقتصاد ما، ج۱، ص۴۰۴.
[۲۱] همان، ص۴۰۸.
[۲۲]. صدر، «روند آینده اجتهاد»، فقه اهلبیت(فارسی). سال اول. ش۱. بهار. ۱۳۷۴، ص۳۱.
[۲۳]. ر. ک: صدر، محمدباقر، اقتصاد ما، ج۲، ترجمه محمد کاظم موسوی. تهران. مؤسسۀ انتشارات اسلامی، ص ۱۵–۵۷؛ همو، سنتهای تاریخ در قرآن، ص۴۶-۱۹.
[۲۴] نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.
[۲۵] صدر، محمدباقر، المدرسهًْ القرآنیهًْ، (تراث الشهید الصدر، ج۱۹). قم. مرکز الابحاث و الدراسات للشهید الصدر، ۱۴۲۹ق، ص؛ ۳۵. همو، سنتهای تاریخ در قرآن، ص۳۲.
نظر شما