خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: سالروز میلاد حضرت اباالحسن الهادی(ع)، فرصت مغتنمی برای شعرای آئینی است تا با سروده های خود، این مناسبت مبارک را به همگان تهنیت گویند.
سید رضا موید یکی از همین شاعران است که در سروده خود چنین میآورد:
امشب فزوده اند صفای مدینه را
نور خدا گرفته فضای مدینه را
با جلوههای "أشرقت الارض"، قدسیان
بستند چلچراغ سمای مدینه را
روح الامین به یاد بهار نزول وحی
گلبوسه می زند سر و پای مدینه را
بیت النبی و گنبد خضرا و مسجدش
بخشیده لطف صحن و سرای مدینه را
در وادی قبا به تماشا نشاندهاند
آن نخلهای سبز قبای مدینه را
آن گونه خرم است که گویی گشودهاند
بر هشت خلد پنجرههای مدینه را
عطر و گلاب لاله بدین گونه دلپذیر
تغییر داده حال و هوای مدینه را
نور جمال حضرت هادی است که اینچنین
روشن چو روز کرده فضای مدینه را
ماهی دگر به محور خورشید عشق تافت
تا روشنی دهد همه جای مدینه را
آنسان که بود هجرت والای احمدی
تاریخ ساز شهر و بنای مدینه را
این وارث رسول هم از راز هجرتش
تا سامرا رساند صفای مدینه را
لبانگ شادی است به گوش فرشتگان
فریاد مکه را و ندای مدینه را
کاین ماه جلوهای ز جمال محمد است
ابن الرضای دوم آل محمد است
و اما شعر دیگر، از آن رضا فلاح، متخلص به «امین» است با مصراع اول و آخر یکسان:
طلوعِ مِهرِ دل آرا خجسته باد ای دوست
ظهورِ نورِ تولا خجسته باد ای دوست
نشسته پرتوِ لطفش به چهره خورشید
جمال شمسه زیبا خجسته باد ای دوست
کجاست موسی عمران که طور او بیند
قرین صحنه سینا خجسته باد ای دوست
بسی ستاره بریزد به پای این خورشید
زِ عرشِ گنبد مینا خجسته باد ای دوست
بلور اشک سُرور از دو چشم ما ریزد
به شوق حضرت مولا خجسته باد ای دوست
شمیم عطر وجودش به عالمی پیچد
شکفته غنچه طاها خجسته باد ای دوست
جهان پیر و کُهَن در ولادتش خرّم
زِ خرّمی شده بُرنا خجسته باد ای دوست
کسی که نام علی را نهاده حق بر او
قدم نهاده به دنیا خجسته باد ای دوست
به کنیه بوالحسن آمد امام حق هادی
ولای او به دلِ ما خجسته باد ای دوست
دهم امام همامی که مظهر حُسن است
به رویِ او شده شیدا خجسته باد ای دوست
«امینِ» لطف الهی به مدح او گفتا
طلوعِ مِهرِ دل آرا خجسته باد ای دوست
استاد حبیب الله چایچیان (حِسان) هم در این مناسبت فرخنده چنین به تماشا نشستهاند:
گشت نورانی از امام دهم
ماه ذیحجه روز پانزدهم
چشم زهرا، از این عطا روشن
شادمان، زین پسر، امام نهم
هر کسی عاشقانه پیرو اوست
نشود هیچگاه، سردرگم
آسمانی مقام او، والا
فضل او بی شمار چون انجُم
هادی امت است و میداند
حالِ درماندگان عصر اتم
ایشان در ادامه این شعر، به عید غدیر هم اشاره دارند و در بیت پایانی چنین می فرمایند:
کاش بودی «حسان» در این ایام
زائر قبر حجّت هشتم
و اما مسعود یوسف پور نیز در بخشی از شعر خود درباره میلاد امام علی النقی(ع) چنین سروده است:
خورشید پر تلالو هفت آسمان شدی
ذی الحجه، شهیر زمین و زمان شدی
با «إهدنا الصراط» تو شد راه، مستقیم
وقتی که حمد خواندی و تفسیر آن شدی
تکثیر گشته آیهی «ایّاک نعبدُ»
از آن زمان که هادی اهل جهان شدی
ابن الجواد! تا که گدایت شدیم ما
مثل پدر کریم شدی، مهربان شدی
تا سفره های دست کریم تو پهن شد
ما میهمان شدیم، تو هم میزبان شدی
امروز بر دریچه قلبم نزول کن
لطفی کن و مرا به غلامی قبول کن
هر وقت شیعه سائل و محتاج می شود
دریای لطف و جود تو موّاج میشود
امروز آمدیم که عیدی به ما دهید
یک گوشه، یک کنار به ما نیز جا دهید
چشمان ما به دست شما خیره گشتهاند
تا که مجوّز سفر سامرا دهید
امروز بر دریچه قلبم نزول کن
لطفی کن و مرا به غلامی قبول کن
علی اکبر لطیفیان نیز از شاعرانی است که این میلاد مسعود را پاس داشته که بخشی از شعر بلند او را به اختصار می آوریم:
هر کسی تو را سلام کند
به مقام تو احترام کند
کاش در صحن سامرات، خدا
تا قیامت مرا غلام کند
پر و بال کبوترانه ی من
در حریم تو میل دام کند
هر که بی توست واجب است به خود
خواب احرام را حرام کند
بر دلم واجب است بعد طواف
عرض دین محضر امام کند
نیمه ی ماه حج که شد باید
شیعه در محضر شما آید
ای مسیحای سامرا، هادی
آفتاب مسیر ما هادی
علی ابن محمد ابن علی
نوه ی اول رضا، هادی
نیست جز دامن کرامت تو
پرده خانه خدا، هادی
ذکر هر چهارشنبه ام این است
یا رضا یا جواد یا هادی
به ملک هم نمی دهم هرگز
گریه زائر تو را هادی
او در ادامه این شعر می سراید:
شب میلاد تو به ذی الحجه
مطلع شوکت غدیر بود
ریشه ناب اعتقاد علی
پسر حضرت جواد علی
دوست دارم گدای تو باشم
سائل دستهای تو باشم
مثل بال و پر کبوترها
دائما در هوای تو باشم
دوست دارم که از زمان ازل
تا ابد خاک پای تو باشم
نیمه شبهای ماه ذی الحجه
زائر سامرای تو باشم
یا دعای قنوت من باشی
یا قنوت دعای تو باشم
ما فقیریم سفره ای وا کن
سامرایی حواله ی ما کن
با تو این عقلها بزرگ شدند
اعتقادات ما بزرگ شدند
با نگاه تو با محبت تو
«اِبن سکّیت»ها بزرگ شدند
خوب شد بچه های خانه ما
پای درس شما بزرگ شدند
بچههای قبیله ما با
کربلا کربلا بزرگ شدند
بی تو دل های ما بهار نداشت
مثل یک شاخه ای که بار نداشت
و اما شعر طایی شمیرانی درباره میلاد امام هادی (ع) چنین است:
آفتاب عزّت از عرش جلال آمد پدید
روز عید شادمانی را هلال آمد پدید
آفتابِ فضل، تابان گشت از کوه شکوه
ظلمت شبهای هجران را وصال آمد پدید
روز، روزِ شادی و وقت نشاط آمد از آنک
بهترین روزهای ماه و سال آمد پدید
اختری گردید از برج ولایت جلوه گر
کز جمالش آیتی فرخنده فال آمد پدید
آسمان علم را تابنده ماه آمد عیان
بوستان شرع را خرم نهال آمد پدید
در سپهر عزّ و شوکت آفتاب آمد فراز
بر همای دین و دانش پر و بال آمد پدید
دشمنان را مایه درد و اَلَم شد آشکار
دوستان را دافع رنج و ملال آمد پدید
ای مسلمان دیده ات روشن که از لطف خدا
هادی الامّه شه احمد خصال آمد پدید
عشق و دل را موجبات اتّحاد آمد عیان
جان و تن را موجبات اتّصال آمد پدید
رکن دین، بحر سخا، غیث کرم، غوث امم
نور حق، شمس الضحی، فضل الکمال آمد پدید
شوکت و جاه و سعادت را محیط، آمد عیان
حکمت و علم و فضیلت را جمال آمد پدید
جلوه دیگر به خود بگرفت عالم بهر آنک
بر رخ زیبای خلقت خط و خال آمد پدید
هر چه خواهی از خدا «طایی» بخواه امروز چون
بهر حاجت خواستن نیکو محال آمد پدید
اشارهای به نام مادر گرامی حضرت علی النقی(ع)، یعنی حضرت سمانه(س)، نکتهای است که در شعر حبیب الله موحد دیده میشود:
امشب از جام ولایت سر خوشم
از دل و جان باده را سر میکشم
میکده دارد هوای دیگری
در طرب آورده می را ساغری
هر طرف آید ندای نوش نوش
میرسد از عالم بالا سروش
از «سمانه» شد عیان روی نگار
کز رخش آمد به دنیا نوبهار
مه خجل از طلعت زیبای او
جمع مستان واله مینای او
در سرای فاطمه گل باز شد
گوئیا بار دیگر اعجاز شد
دیده بگشوده به عالم نوگلی
که بُوَد نور دو چشمان علی
تهنیت آید ز سوی کبریا
در حریم خانه ی ابن الرضا
او بُود چشم و چراغ فاطمه
دردها سازد به گردون خاتمه
زینت عرش است و ارکان وجود
مهره زیبای خلاق وَدود
باز یاران، وا گل شادی شده
سالروز مولد هادی شده
عاشقان احساس مستی می کنند
خاک پایش کل هستی می کنند
می زند خنده به مستان، روزگار
می سراید نغمه از شادی، هَزار
نوبهاران با دلی افروخته
بر تن گل جامه گل دوخته
در جنان زهرای اطهر لب گشاد
کآمده دنیا گل باغ جواد
بهجت قلب علی مرتضاست
نور چشمان علی موسی الرضاست
و اما نباید از یاد بُرد که زیارت گرانسنگ جامعه کبیره به عنوان یکی از مُتقن ترین متون دینی، از زبان این امام همام نقل شده است؛ نکتهای که در شعر ولی الله کلامی زنجانی نمود دارد و این شاعر آئینی خطاب به امام علی النقی(ع) میسراید:
بر لشکر کفر چیرهات باید خواند
خورشید به شام تیرهات باید خواند
درس ادب و ولایت و تقوا را
در جامعه کبیره ات باید خواند
نظر شما