پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۱۷ شهریور ۱۳۸۵، ۱۱:۱۳

/ متن كامل سخنراني خاتمي در كليساي ملي واشنگتن /

انسان ملتقاي مشرق جان و مغرب عقل است

انسان ملتقاي مشرق جان و مغرب عقل است

سيد محمد خاتمي رئيس موسسه گفتگوي فرهنگها و تمدنها روز گذشته در كليساي ملي واشنگتن با اشاره به اين نكته كه انسان ملتقاي مشرق جان و مغرب عقل است گفت : قصه هاي شرقي جانب شرقي وجود و جوهر انسان و قصه هاي غربي جانب غربي وجود را توضيح مي دهد .

به گزارش خبرگزاري مهر خاتمي در ابتداي سخنراني خود گفت :  داستان پر جاذبه انسان شناسي و ماجراي « معرفت نفس» از مهمترين مباحث فلسفي در سراسر تاريخ فلسفه بوده است. بخشي از اين داستان در شرق و بخش ديگر آن در غرب سروده شده است . اما نكته مهم اين است كه قصه هاي شرقي جانب شرقي وجود و جوهر انسان را توضيح مي دهد و قصه هاي غربي جانب غربي وجود را. انسان ملتقاي مشرق جان و مغرب عقل است. انكار هر بخش از وجود انسان، فهم ما را از معناي وجود او ناقص و نارسا مي كند.

وي افزود :  بزرگترين و بلكه تنها داعيه اديان بزرگ نيز هدايت انسان و شخصيت بخشيدن به او در عرصه بي انتهاي هستي بوده است. قرآن كريم آنگاه كه از آفرينش انسان سخن مي گويد خداوند را با صفت كريم توصيف مي كند و آنگاه كه از علم و معرفت آدمي سخن به ميان مي آورد، به خداوند صفت « اكرم» مي دهد. همچنانكه در يكجا و فقط يكجا خداوند به خود آفرين مي گويد و آن هنگامي است كه خلقت آدمي تمام مي شود و خداوند از روح خود در آن مي دمد. و به خود به عنوان برترين آفريننده، آفرين مي گويد « فتبارك الله احسن الخالقين».

خاتمي اضافه كرد : وحي الهي كه به نظر ما پيروان اديان، بر قلب مبارك پيامبران فرود آمده است نيز درباره انسان و براي انسان است. همچنانكه مخاطب كلام خدا انسانها هستند و در قرآن كريم و كتاب مقدس و بسياري از متون معتبر ديني خطاب «اي انسان» را مكرر مي بينيم. به نظر من با اين خطاب « فرد» آدمي به « شخص» تعالي مي يابد. در نظريه خطاب ديني البته وقتي كه انسان مورد خطابات عام شامل كلام الهي واقع مي شود، نه آن هنگام كه حكمي شرعي و قانوني و اجتماعي به او تعليم مي شود هيچ صورت و حيثيتي از صور رواني، اجتماعي و تاريخي وي مورد خطاب نيست. آنچه مخاطب است عبارت است از جوهر حقيقي، غير تاريخي و واحد انسان و به خاطر اين است كه اديان الهي در گوهر و ذات خود اختلاف ندارند و اختلافات در شرايع و احكام و مقرراتي است كه ناظر به زندگي اجتماعي و حقوقي انسانهاست.

وي ادامه داد : بخش متغير اديان نيز با تغيير صور رواني، تاريخي و اجتماعي زندگي ايشان، همين بخش شرايع است كه البته با اجتهادِ سازگار با زمان و مكان مي توان آن را پويا و متناسب با شرايط و احوال و مصالح تنظيم كرد و مع الاسف، گاه صورت پرستي، ظاهر بيني و عادت زدگي در جوامع ديني سبب جمود و انجمادي مي شود كه به خاطر آن حقيقت دين كه متعلق و متوجه جوهر آدمي است مورد غفلت قرار مي گيرد و صورت پرستي به جاي حقيقت دين عرصه را بر زندگي پوياي آدمي تنگ مي كند و چه جنگ ها و ستيز ها و كشتار هايي كه ناشي از چنين انحرافي در دين موجود است.

خاتمي گفت : باري بايد پرسيد اين «شخص» كه مورد خطاب واقع مي شود كيست؟ مي دانيم كه بخش بزرگي از كوشش فيلسوفان از آغاز تا كنون صرف پاسخ گفتن به اين پرسش شده است. در فهم معناي شخص نبايد در دام اصالت فرد (Individualism) يا اصالت جمع (collectivism) فرو غلطيم. البته همه گفته اندكه در جامعه مدرن فردِ انسان ملاك و محور همة نهادها، قوانين و مناسبات اجتماعي قرار مي گيرد و حقوق مدني و حقوق بشر در واقع حقوق همين «فرد» است. از طرف ديگر، جمع گرايي كه در مقابل فرد گرايي مطرح شده است، در حقيقت از تكثير همين فرد حاصل شده است و از اين رو مبناي فلسفي هردو يكي است و اگر عميق نگاه كنيم تعارض ميان ليبراليسم فرد گرايانه با سوسياليسم جمع گرايانه را سطحي و عارضي مي بينيم.

وي تصريح كرد : اما نظريه شخص در حكمت معنوي ما و با بيان عارفان بزرگ به خوبي قابل تفسير و توجيه است. عارفان مسلمان انسان را يك «عالم» مي دانند. اصالت انسان نه به دليل فرديت اوست و نه به دليل جمعيت او. بلكه به خاطر اين است كه او و فقط اوست كه مخاطب صداي قدسي است. با اين خطاب است كه جان آدمي تعالي مي يابد و با تعالي جان او جهان او نيز جهاني زيبا، با معني، عادلانه و انساني مي گردد.

رئيس موسسه گفتگوي فرهنگها و تمدنها  گفت : هر كس تأملي ولو كوتاه در سير فلسفه از آغاز تا كنون داشته باشد، به وضوح حركت متفكران را از قطب افراط به قطب تفريط در شناخت و معرفي انسان مشاهده مي كند و آخرين حلقه از اين حلقه ها « مدرنيته» است. اين كلمه شامل مفاهيم متعدد فلسفي، هنري، علمي، تاريخي و اخلاقي است، ولي وجه جامع اين مفاهيم عبارت است از زلزله اي كه در اركان وجود متفكران در اواخر قرون وسطي اتفاق افتاد و مدار حركت انسان و جهان را عوض كرد. اين مدار مدرن كه ما آنرا رنسانس مي ناميم، كه علاوه بر اينكه خواستار تجديد حيات فرهنگ غرب در يونان و رم بود، مقصد اصلي آن عبارت بود از مطرح كردن دين با زباني تازه و فكري جديد.

خاتمي افزود : رنسانس، انسان را به شكلي تعريف مي كرد كه به جاي عزلت گزيدن در جهان و تحقير و سركوب آن، به آن روي آورد. وجود انسان، ديني مورد قبول رنسانس بر جهان گشوده است، چنانچه جهان نيز آغوش خود را بر او مي گشايد و اين گشايش و گشودگي متقابل جهان و انسان اصلي ترين نكته رنسانس است كه بالذّات حادثه اي ديني و براي اصلاح و اشاعة دين، نه حذفيت و مخالفت با آن است. اما اين حادثه در ادامه مسير تاريخي خود سرنوشتي كاملاً مغاير با نيت اوليه خود پيدا كرد. گشايش جهان تبديل به قهر و غلبه و سلطه بر آن شد. قهر و غلبه اي كه محدود به طبيعت نماند و آتش آن دامن جوامع انساني را نيز گرفت. آنچه در تاريخ اجتماعي و سياسي اروپا استعمار نام گرفت نتيجه تسرّي نسبت سلطه جويانه انسان از طبيعت و علوم طبيعي به انسان و علوم انساني است. تفريط قرون وسطي در مورد انسان و نفي انديشه و آزادي آن در برابر مرجعيت بي چون و چراي كليسا و برابر قرار دادن عقل و ايمان و تحقير عقل آدمي به افراط دوران مدرن انجاميد كه در آن عقل ابزاري خود را در برابر وحي ديد و همه توان عقلي خود را در جهت سلطه بر طبيعت و از آنجا سلطه قدرتمندان بر انسانها و جوامع انساني به كار گرفت.

وي اضافه كرد : بعد از استقرار تمدن غرب، شاهد ديدگاهي هستيم كه معتقد به برتري مطلق اين تمدن و لزوم ادغام و حل ديگر تمدن هاي موجود يا بقاياي تمدن هاي ديگر در تمدن واحد غرب است. چنين ديدگاهي را به وضوح در آثار بزرگاني چون آرنولد توين بي، تاريخ نگار شهير انگليسي مي بينيم، آنجا كه مي گويد: «ما فرزندان تمدن غربي، امروز تنها به پيش مي رويم و هيچ چيز جز تمدنهاي فرو ريخته در اطرافمان نيست و ...» ، چنانكه متفكران بزرگ غربي از ولتر تا ماركس از پيدايش تمدن علمي و صنعتي بزرگ و واحدي سخن گفته اند.

خاتمي گفت : در اين بينش همچنانكه از لحاظ مادي تمدن هاي كشاورزي جاي خود را به تمدن صنعتي و فراصنعتي داده اند، از لحاظ معنوي نيز تمدن هاي سابقه دار، بايد جاي خود را به تمدن هاي عقل پايه و علم پايه بدهند. اما اين خوش باوري امروز اندك اندك از ميان بر مي خيزد و جاي خود را به ترديد جدّي، حتي در ميان خودِ غربيان مي دهد و علي رغم تلاش براي خلاصه كردن همه تمدن غرب به ليبرال دموكراسي و دفاع همه جانبه از آن و در سرپروراندن خيال پايان تاريخ، بحران عقلانيت مدرن و تجدد از يك سو و مقاومت برخي ملت هاي صاحب تمدن ديگر با خرده تمدن هاي دين پايه، و حتي پيدايش جنبشهاي سنتگراي تجدد ستيز در قرن بيستم موجب شده است انديشه غلبه نهايي تمدن عقلي مدرن مورد ترديد قرار گيرد.

وي افزود : اين نكته را نيز ناگفته نگذارم كه انتقاد از مدرنيته از موضع و زاويه اي كه من مطرح مي كنم، عميقاً با آنچه منتقدان معروف آن در غرب، مخصوصاً در حوزه فلسفه مطرح كرده اند تفاوت دارد. ايشان با نفي هرگونه حجّيت عقل آن را به سِلاحي تبديل مي كنند كه همه چيز، از جمله خودش را در هم مي شكند و يا آن را به سِلاحي زنگ زده و فرسوده تبديل مي كند كه فقط مي تواند ارزش موزه اي داشته باشد. بدون حجيت عقل و البته بدون شناخت حدود آن نمي توان از عقل به مثابه سلاحي انتقادي استفاده كرد. بدون حجيت عقل (كه البته بايد در جا و وقت مناسب در باب آن و مخصوصاً در باب نسبت آن با سلطه و اقتدار بحث كرد) نمي توان از حياتي ترين مسائل نظير حقوق بشر، صلح، عدالت و آزادي تصور و تصويري درست داشته باشيم و در راه استقرار آن بكوشيم.

خاتمي گفت : اين سخن به معني دعوت به عقل گرايي (Rationalism) و Logocenterism اروپايي قبل از پست مدرنيسم نيست. غرب كه خود بزرگترين قرباني تكية بي انتها بر عقلانيت است، امروز به دست متفكران و فيلسوفان خود مشغول سلب هر نوع اعتبار و حيثيت از عقلانيت خويش است. شرق (Orient) كه از حيث ريشة لفظ به معني جهت دادن و نظم بخشيدن است، مي تواند در يك گفتگو و مفاهمه تاريخي، اروپا و آمريكا را به تعادل و آرامش فراخواند. اكنون زمان آن رسيده است كه غرب يك گام به جلو بردارد و خود را از چشم ديگري ببيند. اين البته به معني چشم پوشي از ميراث عظيم فرهنگ و تمدن اروپايي و غربي و نيز دعوت به نوعي تاريك انديشي (Obscurantism) نيست، بلكه تشويق به كسب تجربه هاي تازه و شناخت دقيق تر جغرافياي فرهنگي جهان است.

وي تصريح كرد : اما از سوي ديگر،  شرق و بخصوص شرق اسلامي مي تواند با تكيه بر ميراث معنوي و حكمت انسي خود خلاء بزرگ معنويت و غفلت از حقيقت هستي كه بشر امروز دچار آن شده را پر كند و اديان بزرگ، بخصوص اسلام و مسيحيت و يهوديت يا بازگشت به سرچشمه هاي جوشان و يگانه و هميشه جاري خود مي توانند به بشر براي رفع مشكل جهان امروز كمك كنند، به شرط آنكه ظاهرپرستي را حقيقت آيين خود نداند. او بايد از ياد نبرد كه با مددگيري از عقل و تدبير غربي براي اداره زندگي اين جهاني بايد نوسازي بزرگي را در سنت به عمل آورند. امروز راهي جز تن دادن به حق مسلم بشر براي حاكميت بر سرنوشت خود و تجلي اين حق در نظامهاي دموكراتيك كه البته نبايد در صورت ليبرال دموكراسي خلاصه شود و نيز بهره وري از علم و تكنيك وجود ندارد و اين شرق است كه بايد حكمت معنوي خود را به گونه اي بفهمد تا بتواند به درستي از آنچه غرب براي بخشي از هستي آدمي به ارمغان آورده بهره بگيرد، بي آنكه بخش ديگر و مهمتر وجود آدمي كه در حكمت معنوي شرق همواره مورد توجه بوده است مورد غفلت قرار گيرد.

خاتمي افزود : تجربه تاريخ به ما نشان مي دهد كه شرق و غرب، هنگامي كه به يك وجه از وجود تكيه افراطي كرده و وجه ديگر را ناديده گرفته اند، براي خود و ديگران مصيبت هاي بزرگي را به ارمغان آورده اند. زمان آن رسيده است كه در هنگامه هياهوي جنگ و خشونت و ترور و نا امني از يكسو، و فقرو جهل و عقب ماندگي از سوي ديگر، به آينده اي بنگريم كه در آن صلح و معنويت و اخلاق و پيشرفت، براي همه بشر وجود داشته باشد.

وي در پايان سخنراني خود گفت : طرح گفتگوي فرهنگ ها و تمدن ها در اين فضا مطرح مي شود : براي تحقق گفت و گوي واقعي ميان تمدن ها لازم است شرق به جاي آنكه موضوع شناخت (Object) باشد - چنانكه در شرق شناسي رخ داد - به شريك بحث و طرفِ گفتگو و مكالمه تبديل شود و شرق نيز در عين پاي بندي به ميراث گرانسنگ معنوي خود، با تفكيك ميان وجه سياسي تمدن غرب، كه به صورت استعمار به او نمايانده شده است، با وجه عقلاني آن زمينه رواني اين گفت و گو را فراهم آورد و هر دو طرف قضيه با نقد منصفانة مدرنيته و سنت، راه را به سوي آينده اي بهتر بگشايند و ميدان زندگي را از چنگِ خشونت آفرينان و ظاهرپرستان بيرون آورند و چنين باد! 

کد خبر 377547

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha