به گزارش خبرنگار مهر سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است درباره نمادهای خانواده خوشبخت نوشت: یکی از پرسشهایی که اغلب از سوی خانوادهها طرح میشود شاخصها و ملاکهای «خانواده خوشبخت» است. آنان از من، به عنوان کسی که به سبب نوع تحصیلات و نیز حرفهام ارتباط و تعامل زیادی با خانوادههای مختلف دارم، میخواهند تا ملاکهایی را ارائه دهم که با برخوردار شدن از آنها بتوانند خانوادهای خوشبخت و توأم با آرامش داشته باشند.
در پاسخ به درخواست آن خانوادههای مکرم، اغلب تاکید میورزم که شاخصهای خوشبختی پرشمارند، لیکن آنگونه که من فهم کردهام، از آن میان شماری شاخص از اهمیت فزونتری برخوردارند و لاجرم همه ما برای برخودار شدن از آنها باید جهد و جد مستمر داشته باشیم. حال در آستانه روز خانواده قرار داریم و به ویژه شاهد انتشار «سیاستهای کلی خانواده» از سوی رهبر معظم انقلاب هستیم؛ برخی از مهمترین شاخصهای خانواده خوشبخت و تعالییافته را یادآور میشوم.
از بین شاخصهای خانواده خوشبخت دو شاخص در صدر قرار میگیرند. آن دو شاخص یکی «مادر مهربان» است و دیگری «پدر خردمند» شاهد این مدعا انبوهی یافته پژوهشی و تجربه بالینی درمانگران و مشاوران است که آشکار میسازد این دو شاخص، یعنی مهربانی مادر و خردمندی پدر، از یکسو تعامل و ارتباط درون خانواده را سرشار از رضایت و تعالیجویی میسازد، و از دیگر سو از ورود اعضای خانواده در باتلاق انواع کژرویها «پیشگیری» میکند. افزون بر آن، بین دو ویژگی مذکور و موفقیت تحصیلی و شغلی فرزندان و شکوفایی و درخشندگی آنان پیوند و همبستگی معناداری وجود دارد.
مادر مهربان چگونه مادری است و پدر خردمند چه نوع پدری است؟ این پرسشیاست که ممکن است ذهن هر یک از ما را مشغول خود سازد. چه، هر مادری دوست دارد بداند که آیا در شمار مادران مهربان جای میگیرد و هر پدری علاقهمند است دریابد که آیا میتوان او را خردمند نام نهاد. شاید پرسیده شود این دو ویژگی(یعنی مهربانی و خردمندی) چگونه خانواده را در مسیر تعالی و خوشبختی قرار میدهند. پاسخ این است که مادر مهربان فضای خانه و خانواده را مملو از گرمی و صمیمت و هیجان خوشایند میسازد و نیاز اعضای خانواده به عاطفه، مهر، وابستگی و دلبستگی خاطر را برآورده میسازد. او با ویتامین عاطفه بیکران خود، ظرفیت و استعداد عاطفی تمام اعضای خانواده را پرورش میدهد و آنان را به انسانهای مهربان و نوعدوست و خونگرم تبدیل میکند. پدر نیز با خردمندی خود برای یکایک اعضای خانواده آسایش و رفاه و ایمنی و سلامت به ارمغان میآورد. افزون بر آن، او با شکیبایی و تابآوری و جدیت و سختکوشی خود، مقاومتورزی و سختورزی را به اعضای خانواده میآموزد. خلاصه آنکه، مادر، نیمی از تکلیف رشدی را که همانا برآوردن و پرورش نیاز عاطفی است، به سامان میرساند و پدر آن نیم دیگر را، که همانا پرورش عقلانیت و صلابت و تابآوری است.
به عنوان نکته آخر به یاد داشته باشیم که خوشبختی و تعالی درون خانواده زمانی حداکثری خواهد شد که هریک از زوجین خود را بینیاز از ویژگیهای دیگری نبیند. به تعبیر روشنتر، گرچه تکلیف و شاخص نخست مادر مهربانی و مهرورزی است، اما اساساً او نیز بینیاز از خردمندی نیست. پدر نیز گرچه باید خردمند باشد اما او نیز نباید مهربانی و محبت و صمیمیت را فروگذارد. بنابراین در یک کلام چنین میتوان گفت که خانواده خوشبخت خانوادهای است که پدر، «خردمند مهربان» است و مادر، «مهربان خردمند».
نظر شما