به گزارش خبرنگار سياسي "مهر"، سابقه ايجاد ارتش منظم در مفهوم "مدرن" آن در ايران به دوره صفويه يعني حدود 200 سال قبل بازمي گردد، در اين دوران بود كه ارتش ايران با سازماندهي نظامي انگليسي ها شكل گرفت، مقابله پيروزمندانه ارتش ايران در دوران صفوي با استعمارگران پرتغالي و هلندي در پهنه آبهاي خليج فارس و اخراج آنها از جزاير جنوبي كشورمان، يكي از نقاط "اوج" در تاريخ نظامي كشورمان محسوب مي شود.
بي شك گستردگي پهنه حاكميتي صفويه بر ايران و پيوند محكم "مذهب و حكومت" در اين دوران به خصوص "حاكميت مذهب تشيع به عنوان مذهب رسمي كشور" زمينه و بستر مناسبي براي بسط و نهادينه شدن مفهوم "ارتش ملي" ايجاد كرده بود اما دريغ كه اين دوران دوام نيافت و فساد دربار صفوي و اضمحلال تدريجي صفويه را به فراموشخانه تاريخ سپرد.
با انقراض صفويه و حمله افغانها به كشورمان، مفهوم نوپاي "ارتش ملي" در ايران دچار آسيب ها و لطمات زيادي شد، چون بعد از صفويه مجددا حاكميت ايلي بر ايران تجديد شد و درگيري هاي داخلي ميان طوائف و اقوام مختلف ايراني اين نهاد را به محاق فراموشي فرو برد.
با اضمحلال افشاريه و روي كارآمدن "قاجار"اين ضعف تاريخي در ارتش ايران باقي ماند، چرا كه "ارتش ملي" نه تنها بسط نيافت و مفهومي فراگير پيدا نكرد بلكه عملا در خدمت طائفه وايل حاكم بر كشور -قاجار- درآمد |
به گزارش مهر، شايد بتوان گفت تا دوران "نادرشاه افشار" ( فتوحات نادر در شرق) اين سير نزولي ادامه يافت ولي مجددا با اضمحلال افشاريه و روي كارآمدن "قاجار" اين ضعف تاريخي در ارتش ايران باقي ماند، چرا كه "ارتش ملي" نه تنها بسط نيافت و مفهومي فراگير پيدا نكرد بلكه عملا در خدمت طائفه وايل حاكم بر كشور -قاجار- درآمد. آخرين تلاش ها در خصوص ارتش ملي در هنگام جنگهاي اول ايران و روس، با همت وليعهد ناكام "عباس ميرزا" - كه از حمايت علماء نيز برخوردار بود- انجام شد ولي به دليل فقدان عزم و اراده از سوي حكومت قاجار و توطئه بيگانگان كه ايران قدرتمند و ارتش ملي براي ايرانيان را نمي پسنديدند اين تلاشها نيز ره به جايي نبرد.
البته نبايد از نظر دور داشت چون حكومتهاي استبدادي همواره از ارتش و قواي قهريه براي سركوب مردم استفاده مي كردند، اين مساله خود نيز باعث تشديد فاصله تاريخي بين مردم و ارتش در طول دوران مختلف مي شد.
در دوران پهلوي (1304-1357) به دليل آنكه خاستگاه شاهان اين سلسله طبقه "نظاميان" بودند؛ نقش و كاركرد ارتش جلوه اي خاص يافت؛ نوسازي و گسترش و تجديد سازمان عظيم نيروهاي سه گانه ارتش ايران به دليل نزديكي و وابستگي رژيم پهلوي به بيگانگان و به خصوص آمريكايي ها به سرعت صورت گرفت.
پيروزي انقلاب اسلامي باعث شد مفهوم "ارتش" نيز مانند بسياري از مفاهيم مدرن و امروزي با مردم آشتي كند و فاصله تاريخي بين مردم و ارتش ا از ميان برود، پيوستن ارتش شاهنشاهي به مردم و عدم اطاعت بدنه ارتش از فرماندهان طاغوتي و در نتيجه خنثي شدن طرح كودتاي آمريكايي از جمله نشانه هاي اين آشتي بود |
به گزارش مهر ، پوشالي بودن اين هيمنه و فاصله اين ارتش از مردم و سنت هاي ايراني وقتي اثبات شد كه ارتش رضاخاني در شهريور 1320 به چشم بر هم زدني فروپاشيد و امراي ارتش رضا شاه، سربازان را در خيابانها رها كردند و اعلام ترك مخاصمه كردند و كشورمان نيز توسط نيروهاي متفقين به سرعت از شمال و جنوب اشغال شد. در دوره پهلوي دوم ، مساله مهم اين بود كه ارتش ايران در كنار منابع مالي عربستان سعودي دو بال دكترين خاورميانه اي آمريكايي ها بود و البته آمريكايي ها هم از هيچ كمكي براي تقويت و تسليح ارتش ايران كوتاهي نمي كردند، راه اندازي مدرن ترين سيستم هاي نظامي آمريكايي در ارتش ايران به خصوص تجيهز بي سابقه نيروي هوايي ايران از جمله پيامدهاي اين دوران بود.
***
اين روند فاصله تا پيروزي انقلاب اسلامي به طول انجاميد، اما پيروزي انقلاب اسلامي باعث شد مفهوم "ارتش" نيز مانند بسياري از مفاهيم مدرن و امروزي با مردم آشتي كند و فاصله تاريخي بين مردم و ارتش ا از ميان برود، پيوستن ارتش شاهنشاهي به مردم و عدم اطاعت بدنه ارتش از فرماندهان طاغوتي و در نتيجه خنثي شدن طرح هاي متعدد كودتا توسط رده هاي مختلف ارتش و ... از جمله نشانه هاي اين آشتي بود، تحولات ماههاي اول انقلاب و نقش ارتش در كنترل حركات تجزيه طلبانه در گوشه و كنار كشور و حمايت گسترده مردم از ارتش در اين دوران، نشان داد تحول صورت گرفته در رابطه مردم و ارتش؛ عميق تر از آني است كه تصور مي شد.
حقيقت اين است كه "ارتش" در دوران استقرار جمهوري اسلامي موقعيتي نوين يافت. ارتش با پيوند با مردم و نهادهاي انقلابي نظام جمهوري اسلامي تجربه اي كم نظير يافت، تجربه هشت سال حضور در دفاع مقدس و ايستادگي در برابر ارتش بعث عراق كه از سوي همه ابرقدرتهاي جهان تجهيز و حمايت مي شد از ارتش جمهوري اسلامي يك ماشين جنگي آبديده و پر تجربه ساخت
در زمان پهلوي دوم، ارتش ايران درگيري نظامي گسترده و قابل تاملي را جز جنگ محدود توپخانه ها در پاسگاههاي مرزي ايران و عراق و جنگ ظفار در عمان تجربه نكرد، اين ساختار كلاسيك و عدم استفاده از ظرفيت هاي بومي نيروهاي مسلح، پيامدهاي دراز مدتي را بر ارتش ايران گذاشت |
به گزارش مهر، ارتش به مفهوم مدرن آن به شكل "كلاسيك" (به تعبير بهتر كلاسيك با قرائت نيمه اول قرن بيستم) در دوره پهلوي در ايران نهادينه شد و تا پايان دوره پهلوي ، اين خاصيت "كلاسيك" بودن را حفظ كرد و در زمان پهلوي دوم، ارتش ايران درگيري نظامي گسترده و قابل تاملي را تجربه نكرد- جز جنگ محدود توپخانه ها در پاسگاههاي مرزي ايران و عراق و جنگ ظفار در عمان. اين ساختار كلاسيك و عدم استفاده از ظرفيت هاي بومي نيروهاي مسلح، پيامدهاي دراز مدتي را بر ارتش ايران گذاشت. شايد بتوان مهمترين پيامد ساختار كلاسيك و وارداتي ارتش را عدم توان براي "تحرك لازم" و "واكنش سريع" در هنگامه شرايط بحراني دانست.
اصطلاح جنگ "برق آسا" و توان يك سازمان رزمي براي انتقال سريع نيروهايش به نقاط مختلف و حتي پشت خطوط دشمن و پشتيباني از نيروهاي خود ، از سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم وارد ادبيات نظامي جهان شد، پيشروي سريع ارتش آلمان نازي در اروپا و آفريقا در آغاز جنگ جهاني دوم، با استفاده از استراتژي "جنگ برق آسا" كه سقوط 26 روزه فرانسه و انهدام مستحكم ترين خط دفاعي كلاسيك آن روز جهان يعني "ماژينو" و انهدام وسيع نيروهاي متفقين و شكست هاي سنگين ارتش سرخ شوروي را به دنبال داشت، معادلات كلاسيك را از مفهوم جنگ تغيير داد.
سريع ارتش آلمان نازي در اروپا و آفريقا در آغاز جنگ جهاني دوم، با استفاده از استراتژي "جنگ برق آسا" كه سقوط 26 روزه فرانسه و انهدام مستحكم ترين خط دفاعي كلاسيك آن روز جهان يعني "ماژينو" معادلات كلاسيك را از مفهوم جنگ تغيير داد |
بعد از پايان جنگ جهاني دوم، اين مفهوم جديد وارد آموزش هاي نظامي كشورهاي پيشرفته جهان شد اما همانگونه كه گفته شد چون ارتش ايران در زمان پهلوي ها، قرار بود صرفا يك نيروي دست نشانده با كاركردهاي سطحي و محدود باشد، اين آموزه مهم در ساختار ارتش ايران به كار گرفته نشد و به شهادت بسياري از كارشناسان نظامي ، ساختار ارتش ايران در زمان محمدرضا از بهره گيري از اين امتياز محروم ماند. به گزارش مهر، در دوره جنگ تحميلي هشت ساله صدام عليه كشورمان -كه يكي از طولاني ترين جنگ قرن بيستم است- شاهد بوديم كه در اواخر جنگ (يعني از سال 64 به بعد) يعني زماني كه هردو ابرقدرت موجود جهان، آمريكا و شوروي به سياست واحدي در مورد جنگ ايران و عراق رسيدند و تصميم بر پايان جنگ گرفتند، ارتش بعث عراق به مدد كارشناسان و مشاوران متعدد غربي و شرقي توانست همين" آموزه مهم نظامي" را به كار گيرد و با استراتژي "دفاع متحرك" عملا موازنه قوا را به نفع خود تغيير دهد و با كسب توان انتقال سريع نيروها و بالا بردن تحرك لشگرهاي مختلف زرهي و مكانيزه خود بتواند در مقابل حملات نيروهاي مسلح ايران مقاومت كرده و در موقع لزوم ضدحملات موثري هم انجام دهد.
***
برگزاري منظم و مداوم رزمايش يكي از ابزارهاي موثر ارتش ها و سازمانهاي رزمي همه كشورهاي جهان براي كسب آمادگي و ارتقاي توان عملياتي خود است، رزمايش عظيم ضربت ذوالفقار كه طي هفته هاي اخير توسط يگانهاي زميني ، دريايي و هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران برگزار شد، به اذعان كارشناسان داخلي و خارجي يكي از كم نظيرترين رزمايش هاي ارتش جمهوري اسلامي ايران در سالهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بود.
اين رزمايش همچنين فرصتي مناسب براي آزمايش سلاح هاي جديد از جمله "جنگنده شكاري صاعقه، بمب رعد، آزمايش انوع موشك آفندي و پدافندي ،بهينه سازي سامانه موشك "هاگ" ، موشكهاي سطحي و زير سطحي، زيردريايي هاي طارق، نهنگ ، بهينه سازي سيستم هاي راداري، استفاده از بمب هاي هوشمند ليزري "نقطه زن"، نام برد كه نشان از توان بالاي صنايع داخلي نظامي در تامين تجهيزات دفاعي كشور است كه جمهوري اسلامي ايران را در زمره كشورهاي توليد كننده سلاح هاي پيشرفته قرار مي دهد.
اما نكته قوت و مساله اي كه اين مانور را از ديگر رزمايش هاي مشابه، جدا مي كرد، آزمودن " رزم غير كلاسيك" در رزمايش ضربت ذوالفقار از سوي نيروهاي ارتش جمهوري اسلامي ايران بود، يعني جبران آن نقطه ضعف تاريخي نيروهاي مسلح در ايران، به عبارت بهتر : توان تبديل واحدهاي زميني و دريايي ارتش به يك نيروي "واكنش سريع عظيم" و بازگشت به حالت اوليه يك تجربه نظامي بسيار با ارزش و نادر در طول تاريخ ارتش ايران است.
اما نكته قوت اين مانور كه آن را از ديگر رزمايش هاي مشابه، جدا مي كند، توان تبديل واحدهاي زميني و دريايي ارتش به يك نيروي "واكنش سريع عظيم" و بازگشت به حالت اوليه يك تجربه نظامي بسيار با ارزش و نادر در طول تاريخ ارتش ايران است |
يكي از بخش هاي مهم بخش دريايي رزمايش ضربت ذوالفقار، تشكيل فوري 1400 تيم عمليات ويژه در سراسر خط ساحلي جنوب بود، نيروهايي كه با فرض از كار افتادن سامانه هاي مخابراتي، توان "كنترل و فرماندهي " دارند. خصوصيت ديگر رزم غيركلاسيك كه در رزمايش ضربت ذوالفقار آزموده شد، اين است كه مستلزم بومي شدن و استفاده از ظرفيت هاي بومي و محلي كشور است و اين نيز باعث مي شود، اين رزمايش از ديگر رزمايش هاي انجام شده، متمايز شود.
به گزارش مهر، اهميت اين موضوع وقتي معلوم مي شود كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ، ديگر بازوي نظامي ايران اسلامي هم ، استراتژي رزم نامتقارن كه شباهت هاي زيادي با استراتژي رزم غيركلاسيك دارد را از مدتها قبل در دستور كار خود قرار داده است، حضور وهماهنگي اين دو سازمان رزم عظيم در كنار هم، فكر هرگونه تجاوز به آب و خاك ايران عزيز را از ذهن دشمنان مي ربايد و بي شك اين بهترين نوع بازدارندگي -كه از وظايف مهم نيروهاي مسلح است- را براي كشور به ارمغان مي آورد.
از اين رو بي جهت نيست اگر رزمايش ضربت ذوالفقار در زمان برگزاري خود در صدر اخبار خبرگزاري ها و محافل خبري و رسانه اي جهان قرار گرفت، از اين رو شايسته است رسانه هاي داخلي هرچه بيشتر در جهت شناساندن توانمندي هاي دفاعي جديد نيروهاي مسلح كشورمان به مردم و افكار عمومي داخلي بكوشند.
نظر شما