پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۱ مهر ۱۳۹۵، ۱۴:۴۱

با ارائه حجت الاسلام علیرضا صادقی؛

امامت از دیدگاه قرآن و عرفان بررسی شد

امامت از دیدگاه قرآن و عرفان بررسی شد

شانزدهمین نشست علمی گروه عرفان مجمع عالی حکمت اسلامی شعبه مشهد با موضوع نسبت امامت در منظر قرآن با امامت در منظر عرفان با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین علیرضا صادقی برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، شانزدهمین نشست علمی گروه عرفان مجمع عالی حکمت اسلامی شعبه مشهد با موضوع نسبت امامت در منظر قرآن با امامت در منظر عرفان با سخنرانی حجت الاسلام علیرضا صادقی برگزار شد.

در این نشست حجت الاسلام صادقی به ارائه بحث خود پرداخت که اکنون خلاصه ای از آن از نظر شما می گذرد؛

پیش از ورود به بحث، مقصود خود از پاره‌ای مفاهیم را به اختصار تبیین می‌کنم:

۱- اثبات: اثبات همان اقناع است که می‌توان با پیمودن راه‌های متعدد نظری و عملی بدان دست یافت. آنگاه که گزاره‌ای إثبات می‌شود، تصدیقی نسبت به آن گزاره، حداقل در یک ذهن تحقق می‌یابد، تصدیقی که ممکن است از منظر مصدق، غیر از واقع و کاشف از آن تلقی شود.
نسبیت در إقناع نسبت به گزاره‌ها، أذهان و أزمان گوناگون، إثبات شدن را فاقد بار ارزشی مطلق  ـ و نه مطلق ارزش ـ می‌نماید.
تمام گزاره‌ها در قابلیت إثبات، فعلیت فی‌الجملۀ إثبات و عدم فعلیت بالجملۀ إثبات، شریک و انبازند.

۲- امامت: از امام در اینجا معنائی را قصد می‌کنم که انبیاء و رسولان را نیز در بر می‌گیرد.

۳- قرآن: محصول مواجهه با هر متنی  ـ هر متنی ـ  نصوص و ظواهری است که تنها محمول آنها در یک عروض آرامش‌زا برای یک ذهن غیر عامی، حجیت و معذریت عقلائی است و البته بنابر مقدمه اول، سخیف‌ترین متون و ناشایست‌ترین مناشیء نیز می‌توانند در شرائطی خاص، إقناع نسبت به معنائی را برای بعضی أذهان به ارمغان آورند فضلا عن القرآن.

قرآن: محصول مواجهه با هر متنی  ـ هر متنی ـ  نصوص و ظواهری است که تنها محمول آنها در یک عروض آرامش‌زا برای یک ذهن غیر عامی، حجیت و معذریت عقلائی است و البته بنابر مقدمه اول، سخیف‌ترین متون و ناشایست‌ترین مناشیء نیز می‌توانند در شرائطی خاص، إقناع نسبت به معنائی را برای بعضی أذهان به ارمغان آورند فضلا عن القرآن.

۴- عرفان: مقصود از عرفان، دانش عرفان ـ اعم از عرفان نظری و عملی ـ است؛ یعنی مجموعه‌ای از گزاره‌ها و مبادی تصوری و تصدیقی آن گزاره‌ها.

صادقی پس از بیان مقدمات به اصل بحث ورود پیدا کرد و اظهارداشت: اهل معرفت، به علت رابطۀ خاصی که با مریدان و غیر مریدان داشتند، و نیز به علت علقه‌ای که با محبوب، در درون خویش می‌یافتند، غالبا در اقناع مخاطبینی که در جرگه مریدان وارد نبوده و خود را مقید به تبعیت از دلیل و نه مدلل می‌دانند ناکام‌اند، با این حال نمی‌توان از تأثیر تصورزائی مدعیات ایشان، بر هر آن کس که به سخنان‌شان گوش می‌سپارد تغافل نمود و نفی تولید تصدیق و اقناع را همان نفی تولید تصور و تصویر برشمرد و به بهانۀ عدم توفیق در اقناع بسیاری اذهان، حتی از توجه به ادعای آنان سر باز زد. از تحلیل‌هائی که عارفان، موجد آن بوده‌اند و آگاهی از آن، شناخت نسبت امامت عرفانی با إمامت قرآنی را در پی دارد، تحلیل مفهوم» رسالت «است.

مفهوم اضافی رسالت در نگاه ابتدائی، آنگاه مصداق می‌یابد که این سه طرف، تحقق منحاز و مستقل از هم داشته باشند: ۱- مرسل و فرستنده، ۲- رسول و فرستاده، ۳- مرسَل الیه و پیامگیر. در این رابطۀ طولی، پیام توسط رسول از مرسل دریافت می‌شود و سپس به مرسَل الیه إبلاغ می‌گردد. در این تحلیل از رسالت، اثنینیت و دوگانگی فرستنده و فرستاده از پیش، فرض گرفته شده است. اما از منظر اهل معرفت، یک انسان آنگاه به منصب و مقام رسالت از جانب خداوند نائل می‌گردد که:
اولا ادراک محدودیت، تغایر و بیگانگی را به کلی از دست بدهد و ادراک کل بودن در عین بساطت را دارا گردد، ادراکی که از مختصات خداوند خالقی است که أغیار از غیریتش سوخته، إدراکی که بر همۀ مخلوقات متعیَّن حرام است، ادراکی شبیه ادراک عمومی و ناصواب ما از نسبت بدن به خود. و ثانیا این ادراک کلیت از او سلب شده و مُهر تعیُّن بر او زده شده باشد تا خود را و سایر موجودات را موهوم، فاقد هر گونه واقعیت و محو در خداوند موجود ببینند، دیدنی که البته بینندۀ آن خداوند است.

رسول در این رابطۀ ویژه، هستی پیشین  ـ و البته موهوم خویش که هیچ‌گاه واجد آن نبوده است ـ را از کف می‌دهد و مالکیت خداوند نسبت به هستی بسیط و یک‌پارچه‌ای که همیشه همۀ عوالم ممکن را إملاء کرده بود را مشاهده می‌کند و باز فاعل این مشاهده نیز غیر خداوند نخواهد بود.
فارغ از آنکه ذهن ما پس از تصور چنین رابطه‌ای، به تحقق آن إذعان کند یا نه، اطراف مستقل رابطۀ رسالت در این تحلیل از سه به دو کاهش می‌یابد و دوگانگی رسول و مرسل رخت بر می‌بندد و رسالت با دو رکن رسول و مرسَل الیه مصداق می‌یابد.
این مدرس حوزه و دانشگاه در پایان به بیان آیاتی از قرآن کریم که می‌توان این تصور عرفانی از مفهوم رسالت را در مورد آنها پیاده کرد پرداخت و گفت:
با در نظر داشتن این تحلیل از رسالت است که می‌توان آیاتی را که قرآن را کلام خداوند، جبرئیل و رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی می‌کنند بهتر دریافت.

قرآن کلام خداوند است، همچنانکه کلام جبرئیل است، هم چنان که کلام محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است و آنگاه که کلام رسول است کلام مرسل نیز هست.

۱- وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ المُشرکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَه ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُم قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ.

۲- إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَریمٍ، ذی قُوَّهٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکینٍ، مُطاعٍ ثَمَّ أَمین.
۳- إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَریمٍ، وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلیلاً ما تُؤْمِنوُنَ، وَ لا بِقَوْلِ کاهِنٍ قَلیلاً ما تَذَکَّرُونَ.
آن کس که قرآن را فقط قول البشر می‌داند در سقر است، نه آنکس که آنرا هم قول البشر و هم کلام الله دانسته و از تحلیل بدوی رسالت فراتر رفته و به افق‌های تازه‌ای دست یافته است.

کد خبر 3785042

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha