پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۲۴ شهریور ۱۳۸۵، ۱۲:۰۴

/ تازه هاي نشر /

" وقتي كلاغ ها عشق مي خورند " منتشر شد

" وقتي كلاغ ها عشق مي خورند " منتشر شد

ششمين رمان فارسي نشر اختران با عنوان " وقتي كلاغ ها عشق مي خورند " نوشته فهيمه محفوظ به بازار كتاب آمد.

 

به گزارش خبرنگار كتاب مهر، اين رمان كه با طرح جلدي از ابراهيم حقيقي همراه است، كتابي با روايتي ساده و از زبان راوي اول شخص است كه سرتاسر لحني مرثيه وار، حسرت بار و خاطره گونه دارد.

اگرچه زبان كليت اثر به دور از تكلف و پيچيدگي است ولي با اين وجود نمي توان آن را اثري غيرخطي يا غير كلاسيك و حاوي پيچش هاي رمان هايي از اين دست قلمداد كرد.

" وقتي كلاغ ها عشق مي خورند " كه بيشتر به تك گويي دروني راوي با مادر و شرح روابط خودش با او، خانواده و اطرافيان پرداخته، فضايي مملو از تنهايي ها، گم شدن ها، رفتن ها و بازگشت به نقاط پيشين در زيستي دايره وار و متسلسل را القا مي كند.

شايد اتمسفر دروني رمان را از رهگذر اين جمله راوي كه " وقتي زندگي را مي بازي به خاطره پناه مي بري " بيشتر بتوان درك كرد. سيلان ذهن و آشوب روان " من راوي " كتاب كه اثر بدون عناصر حادثه و كشش و تعليق به پيش مي برد، آن را به سبك نوشتارهاي پر آه و حسرت نامه اي به خدا يا نامه اي به يك عزيز از دست رفته و مملو از گلايه و شكوه و حسرت و خاطره نزديك كرده است كه بدون ترديد چنين روندي خوانش اثر را براي مخاطب تا حدي سخت و ملال آور مي سازد.

شايد بتوان برجسته ترين ويژگي رمان را زمان پردازي هاي نويسنده و نحوه حضور و مواجهه راوي با گذشته و گذشته در گذشته عنوان كرد. او در اين روند مادرش را مخاطب خود قرار داده و روايت را براي او نقل مي كند. در واقع راوي اثر، داستان و وقايع را براي مخاطبي درون متني كه و را مي شناسد و او نيز مثل راوي، با وقايع و پيشامدها آشنا و بلكه دخيل در آنها بوده است باز مي گويد و حال، كل روايت صاحب صبغه اي شده كه خواننده هم وارد خاطرات و يادهاي راوي شده و از آنان عقب نمي افتد.

شايد بتوان موضوع رمان را در اين عبارت از رمان كه خطاب به مادر عنوان مي شود جستجو كرد : " ... حالا تو رفته اي و دنيايت را بوگندوتر از آني كه بود بر جاي گذاشته اي و من تنها و بي هيچ سرنخي بايد به گفته هاي بي بي آويزان شوم و منتظر باشم. كه چه؟ در اين خانه ساكت شده؟... امروز دست و بالم مثل تو بسته است. حالت غريبي است. و غريب تر اين كه خاطره پيدا كرده ام. تو مي گفتي از نشانه هاي پيري است... " (ص 33)

" وقتي كلاغ ها عشق مي خورند " نوشته فهيمه محفوظ در 303 صفحه به تازگي از سوي نشر اختران روانه پيشخوان شده است.

کد خبر 380069

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha