علیرضا عالمنژاد در گفتگو با خبرنگار مهر از اجرای این تور ادبی و روایت کاشیهای زرینفام تخت سلیمان و گنبد سلطانیه به عنوان دو سایت جهانی خبر داد و افزود: اشعاری بر کاشیهای این دو اثر آمده که در این سفر به روایت این اشعار و همچنین روایت تاریخی و فرهنگیاین دو اثر تاریخی که به ثبت در فهرست جهانی رسیدهاند پرداخته میشود.
این راهنمای گردشگری به نمونه ای از این اشعار اشاره و بیان کرد: «زلفین تو دوش دلربایی میکرد/ با فتنه حدیث آشنایی میکرد/ زنگی است ولی غارت لشکرگه دل/ بر شیوه ترکان ختایی میکرد»؛ دو بیتی است که بر کاشیهای تخت سلیمان نقش بسته و یک راهنمای گردشگری می تواند با روایت یک مکان یا یک محوطه بر اساس شعر و ادبیات، خواسته مخاطبان ویژه خود را که علاقهمند به شعر و ادبیا هستند را برآورده کند.
عالم نژاد، پیش از این به طراحی یک تور ادبی براساس «گذر ایلچی» نوشته بهنام ابوترابیان پرداخته بود. این کتاب، نخستین جلد از مجموعه «قصههای تهران» است که به مکانِ قتل گریبایدوف میپردازد. به گفته این تهران شناس، مجموعه «قصههای تهران»، ماشینی است برای سفر در مکانهای مختلف تهران. در هر جلد نویسنده به بهانه یکی از هزاران رویداد تاریخی که در این شهر رخ داده ما را به مکان واقعه می برد و با تشریح موقعیتها می کوشد، آن فضا را زنده و مجسم و خواننده را با آن همداستان کند.
به گفته این راهنمای گردشگری، نویسنده در «گذر ایلچی» به سراغ داستان سفارتخانه روسیه در دوران فتحعلی شاه قاجار میرود تا یکی از فرازهای تاریخی پایتخت نوپای ایران که راجع به مکانِ قتل گریبایدوف و هیئت همراه بوده است، را بیان کند.
عالمنژاد با اشاره به اینکه گردش ادبی با خواندن مجموعه داستان «مشقهای خط نخورده» ابراهیم حقیقی در ذهن او شکل گرفته گفت: با خواندن این کتاب و «دل کور» اسماعیل فصیح با ادبیات انس گرفتم و با خواندن این کتابها که بسیار زیبا فضاها را توصیف کرده بودند در کوچه پسکوچههای تهران قدم زدم.
او در تعریف گردشگری ادبی بیان کرد: این نوع گردشگری به معنی رفتن به سایتهایی است که جذابیت خود را از ادبیات میگیرند. برای نمونه یکی از تورهایی که در محله سنگلج تهران اجرا میشود، گشت و گذار در محله «درخونگاه» و همراه شدن با صادق آریان، شخصیت اصلی داستان «دل کور» اسماعیل فصیح است. یا اینکه با رمان «من او» میتوان با حال و هوای محله خانیآباد و کوچه مسجد قندی آشنا شد.
عالمنژاد با اشاره به این که بسیاری از خانهها که یک روز شاعران و نویسندگان ایرانی در آن زندگی میکردهاند، امروز وجود خارجی ندارد گفت: گردشگری ادبی، یک گردشگری تخصصی است. گردشگر باید بداند برای چه سفر میکند و چه میخواهد. راهنما هم باید ادبیات و جاذبههای ان را بشناسد، اما ماجرا اینجاست که مکانهایی که در داستانهای ما به آن اشاره شده یا شاعران و نویسندگان ما در آن زندگی میکردهاند امروز یا مابهازای خارجی ندارد یا شرایط مناسبی برای بازدید از آن فراهم نیست؛ به عبارتی ما در ایران، امکانات جذب گردشگر ادبی را داریم، اما این امکانات منبع است نه جاذبه. تا سفری انجام نشود و توری طراحی نشود نمیتوان این منابع را به جاذبه تبدیل کرد.
این راهنمای گردشگری یکی دیگر از مشکلات گردشگری ادبی را حساسیت روی بعضی افراد دانست و افزود: ایکاش انحصارگراییها و حساسیتها برداشته شود. من با ارتباطاتی که دارم میتوان دست چهار گردشگر علاقهمند را بگیرم و با خود به خانه هدایت که سالهاست به مهد کودک تبدیل شده ببرم اما متولیان فرهنگی باید به این نتیجه برسند که آیا کسی چون صادق هدایت قابلیت جذب گردشگر ادبی را دارد یا نه؟ اگر دارد خوب چرا روی خانه او به عنوان یک مکان گردشگری سرمایهگذاری نمیکنند!؟
نظر شما