به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا شاکرین عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به ارتباط میان تحول در علوم انسانی و تحقق تمدن نوین اسلامی گفت: تمدن مبتنی بر علم و دانش است و علم و دانش هم از جهات مختلف در تمدن تاثیر می گذارد.
وی افزود: اول اینکه اهداف و سمت و سوی تمدن ریشه در نوع نگرش، بینش و دانش جامعه دارد. دوم علاوه بر اینکه علم می تواند جهت ساز باشد و نقطه آمال یک جامعه را مشخص کند، تکنیک و ابزار رسیدن به هدف هم با علم میسر می شود. سوم اینکه علم بر مناسبات انسانی، هنجارهای اجتماعی و نظام ارزشی تاثیر می گذارد.
شاکرین در ادامه سخنانش تصریح کرد: با در نظر گرفتن این موارد اگر بخواهیم تمدنی را بر اساس مبانی دینی بسازیم که اهداف، هنجارها و ارزش های آن را دین تعیین می کند و نیاز به ابزارها و روش هایی دارد که انسان ها را برای رسیدن به آن نزدیک کند، بطور طبیعی باید دانش متناسب با این موضوع پدید بیاید. این دانش باید در چارچوب نظام بینشی و ارزشی دینی شکل بگیرد و فرهنگ اجتماع بر اساس آن شکل گیرد.
وی با بیان اینکه تحول در علم نقش اساسی و جدی در ساخت تمدن دارد، گفت: تا زمانی که علم به روزرسانی نشود و نتواند پاسخگوی نیازهای به هنگام و به روز انسان باشد، نمی توان تمدنی مناسب شرایط ایجاد کرد. اگر علم نتواند ارزش ها و هنجارهای دینی را بگونه ای که بتوان آن را در عرصه ای بهینه بسط داد، نظریه پردازی کرده و فرمول های لازم را طراحی کند، تمدنی بر این اساس نمی توان ساخت.
شاکرین ادامه داد: تحول علم به معنای به روزرسانی علم در ساخت تمدن ضرورت دارد و از جهت دینی کردن آن دارای اهمیت است. دانش ما باید هماهنگ با آموزه های دینی باشد تا این آموزه ها در سطح اجتماع عملیاتی شوند. پس علم زیربنای تمدن است و تا زمانی که در علم تحولی ایجاد نشود، تحولات تمدنی و اجتماعی هم رخ نخواهد داد و تمدن مطلوب هرگز تحقق پیدا نمی کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پاسخ به این سوال که آیا پیشرفت همه جانبه را می توان تمدن سازی اسلامی قلمداد کرد؟ گفت: یکی از آرمان ها و اهدافی که ما دنبال می کنیم مدل جامعه اسلامی پیشرفته است اما پیشرفت در نگرش اسلامی با نگرش غرب تفاوت جدی دارد. پیشرفت در نگاه غربی و قبل از بروز تفکرات جدید امروزی، نگاهی به ابزارها و بیرون از وجود انسان دارد و پیشرفت جامعه را در آبادانی شهرها، رشد صنایع و آزادی مناسبات انسانی می بیند اما پیشرفت را در درون انسان و بماهو انسان ملاحظه نمی کند و به دنبال آن هم نیست و اگر هم به دنبال نکاتی هم در این مساله باشد موارد بسیار محدودی است مانند اینکه انسان احساس آرامش داشته باشد.
شاکرین اضافه کرد: در نگرش اسلامی نگاه درجه یک به انسان معطوف شده است تا او پیشرفت نکند جامعه پیشرفته نخواهیم داشت هرچند در ظواهری می توان به جلو حرکت کرد اما وقتی انسان به معنای واقعی کمال خود را پیدا نکند، دارای مشکلات زیادی شده و آسیب می بیند. بنابراین در همین جا مفهوم پیشرفت جامع شکل می گیرد که جامع کمالات و فضایل درونی انسان و آنچه که مربوط به انسان مانند نظام سیاسی، نظام تعلیم و تربیت، نظام مدیریت، آبادانی، رشد صنایع و … می شود هم باید تغییراتی پیدا کنند. اگر پیشرفت به طور جامع اتفاق بیفتد تمدن مطلوب اسلامی شکل گرفته است.
استاد فلسفه در ادامه درباره زمینه سازی علوم انسانی اسلامی در تحقق تمدن نوین اسلامی در مقیاس جهانی گفت: علوم انسانی اسلامی را نباید با اسلام یکی دانست زیرا علوم انسانی از منبع اسلام برای جهت گیری زیرساخت ها، مبانی و گزاره های معرفتی کمک می گیرد اما اینکه تا چه اندازه می تواند جهانی شود تابع این است که تا چه اندازه به خوبی رشد کرده باشد. علوم انسانی اسلامی تکیه بر اسلام دارد اما عده ای آن را ایدئولوژیک می دانند و ایدئولوژیک را هم مقوله ای فرهنگی می پندارند که متعلق به زمان و مکان خاصی می شود پس امکان جهانی شدن ندارد.
شاکرین بیان کرد: اسلام با زبان فطرت انسان سخن می گوید و هرچه که می گوید حقیقت انسان و متعلقات اوست فارغ از این که متعلق به کدام سرزمین و در چه شرایطی قرار دارد. اگر به درستی پیام اسلام درک شود و علوم انسانی اسلامی بسط پیدا کند به تدریج می تواند جایگاه خود را در جهان پیدا کند. برای این کار باید با دنیا هم زبان شود به عنوان مثال امروز در علوم انسانی بر روش تجربه تکیه می کنند. بنابراین علوم انسانی اسلامی هم باید با متدولوژی غیر تجربی مسائل را توجیه کند و یا از تجربه به درستی استفاده کند تا جهان احساس نکند با موضوع بیگانه ای با متدولوژی معقول مواجهه شده است.
وی در پایان سخنانش گفت: هر اندازه علوم انسانی رشد کند و بالنده شود می تواند خود را در سطح جهان مطرح کند اما آنچه که مانع این کار می شود علم و دانش های دیگر نیست بلکه ایدئولوژی هایی است که بشر را به سوی سکولاریزه شدن تمام مظاهر حیات می کشاند. علوم انسانی هر اندازه بتواند درون مایه فطری خود را به دنیا نشان دهد می تواند جاذبه ایجاد کند و زمینه بسط تمدن جدید را در سطح بشری پیدا کند.
نظر شما