به گزارش مهر، موضوع سخنراني اين پژوهشگر زبان درباره " كاربرد ترجمه ناپذيرها " بود. باربارا كاسن گفت : اين كه " زبان اروپا ترجمه است " جمله باطلي است. ترجمه به هيچ وجه زبان نيست ولي اين جمله اي است از اومبرتو اكو و جالب تر اين كه اين جمله را وزير فرهنگ فرانسه هم بارها به كار برده است. امر نادر و شگفتي است كه وقتي وزير فرهنگ فيلسوف نيست از يك فيلسوف نقل قول كند. اگر چنين امري اتفاق افتاده به اين دليل است كه اين جمله اكو تاثير سياسي دارد.
كاسن به تاثيرگذاري ترجمه در مسائل سياسي و كتاب " واژگان اروپايي فلسفه ها " اشاره كرد و ادامه داد : صد و پنجاه فيلسوف از كشورهاي اروپا و حتي از كشورهايي كه به يك زبان اروپايي صحبت ميكنند، بر روي اين كتاب كار كرديم. به هر حال توسعه طلبي يك ويژگي اروپايي است و ما نيز پرتقالي هايي از برزيل و اسپانيايي هايي را آرژانتين به كار گرفتيم .
وي اضافه كرد : اين كار دوازده سال به طول انجاميد. پنج هزار كلمه يا اصطلاح در پانزده زبان را به كار گرفتيم. زبان هايي بزرگ و فراگير مثل انگليسي و زبان هايي كوچك مثل زبان باسكي. همچنين زير زبان ها را هم به كار گرفتيم (زبان هايي كه زير ساخت اروپا هستند ولي امروز ديگر با آنها صحبت نمي شود). پس اين كتابي است كه با فلسفه و زبان هايي سر و كار دارد كه يا زبان هاي اروپايي اند يا زبان هاي سازنده اروپا.
اين محقق فرانسوي با اهميت عنصر زبان اشاره كرد و گفت : ما به ترتيب كلمات در زبان ها و نيز به وجود و عدم وجود جنس مذكر و مونث و خنثي توجه كرديم. وجود يا عدم وجود مذكر و مونث و خنثي، در شيوه نوشتن متن فلسفي و در شيوه تفكر فلسفي تاثير دارد. مثلا در زبان فرانسه تصور اين كه خدا مونث باشد امكان پذير نيست چون خدا كلمه اي مذكر است. براي همين فكر مي كنم بايد تعريف مجددي از فلسفه ارايه داد چون خيلي چيزها به اين ترتيب در فلسفه جا مي گيرند و با توجه به اين كه تمام مفاهيم در متون فلسفي هم هستند فكر كرديم بايد وارد فرهنگ لغت فلسفه هم بشوند.
وي تصريح كرد : فكر مي كنم مفهوم ترجمه ناپذيري تا حدودي مشخص شد. ترجمه ناپذيري نشانه تفاوت زبان ها است. ترجمه ناپذيري قطعا آن چيزي نيست كه ترجمه نمي شود بلكه بحث ترجمه ناپذيري آن چيزي است كه مدام در حال بد ترجمه كردن هستيم يا به عبارت ديگر چيزي كه پيوسته دوباره ترجمه مي كنيم. آنچه كه ترجمه ناپذيرها به آن مي پردازد داستان يا تاريخ اين ترجمه هاي مجدد است كه مي تواند به نوعي بيانگر تعامل ميان فرهنگ ها هم باشد. اگر تاكيد كردم كه بحث فلسفهها است و نه فلسفه، براي اين بود كه آن چه در اين كتاب مطرح است كثرت و تعدد است. ما نقطه آغازمان تعدد زبان ها در محدوده اروپا بود يعني به اندازه اي قابل اندازه گيري بود.
كاسن خاطرنشان كرد : بحث كثرت نشان مي دهد كه ترجمه زبان اروپا مي تواند يك حركت سياسي هم باشد. خطري كه اروپا را تهديد مي كند تك زباني شدن است و اين امر نه تنها اروپا كه كل جهان را تهديد مي كند. به دلايل مختلف، امروز زباني وجود دارد كه خيلي ها به آن صحبت ميكنند؛ انگليسي. ولي در واقع اين زبان هم انگليسي نيست. اگر من بخواهم برايش اسم بگذارم آن را (globish) مي خوانم. اين واژه يعني زباني كه كره زميني ها به آن سخن مي گويند. گلوبيش همان زباني است كه در هر كجاي دنيا به شما اجازه مي دهد چاي يا قهوه سفارش دهيد. ولي به هر حال زبان نيست. چون نه مولف دارد و نه اثري كه پديد آورده باشد. امروز در اروپا رايج شده است كه در همايش ها همه مي خواهند به زبان انگليسي حرف بزنند.
وي هدف " واژگان فرهنگ اروپايي " را كمك به گسترش تعدد زبان ها و جلوگيري از تبديل شدن زبان اروپا به گلوبيش و تعدادي لهجه دانست و گفت : منظور از لهجه ها انگليسي آكسفورد ، انگليسي شكسپير و جويس و يا زبان فرانسوي و زبان هاي ديگري است كه در منزل با آن صحبت خواهيم كرد نه در جاهاي ديگر.
نظر شما