خبرگزاری مهر- گروه استان ها: جایی می رویم که ساکنانش بادل دریاییشان نه دوست دارند اسمی از آنها برده شود و نه عکسی از آنها درجایی منتشر شود.
نزدیک در خانه موردنظر که میرسیم صدای قیژقیژ دستگاههای بافندگی بهآرامی به گوش میرسد هرچه به کارگاه تازه شکلگرفته شده نزدیکتر میشویم صدا بلندتر میشود. وارد محوطه کارگاه بافندگی میشوم شاید متراژش به ۳۰ متر برسد، دستگاههای بافندگی به رنگ کرم نزدیک به هم چیده شدهاند و مشغول در هم تنیدن تاروپود کاموا برای تولید شال و کلاه هستند.
اینجا مکانی است که تعدادی از دختران و بانوان شهر من با دستان پرمهر و محبت خویش تاروپود کامواهایی را به هم میتنند تا برای کودکان و نیازمندان شهرم کلاه و شالگردنهایی ببافند، کلاه و شالگردنهایی که در هر تاروپودش محبت مادرانه و خواهرانه جا خوش کرده است.
دوهفتهای میشود که علاوه بر بافتن شال و کلاه برای کودکان کار و نیازمند شهر دستگاههای بافندگیشان سمفونی استقامت و پایداری برای مدافعان حرم مینوازد و به گفته خودشان در همین مدت کم حدود ۲۰۰ شال و کلاه ویژه مدافعان حرم بافتهاند تا حداقل با این کار آبی بر آتشدلشان که نمیتوانند همپای آنها در جبهه مقاومت حضورداشته باشند بریزند.
۴۰ سال سابقه بافندگی
بانویی که کارگاه را تشکیل داده و بانوان را برای کار دورهم جمع کرده است از سابقه ۴۰ ساله خود در امر بافندگی میگوید و ادامه میدهد: به دلیل بیماری سه بار از خدا شفا خواستهام و باخدای خودم عهد کردهام مقداری از عمرم را صرف خدمت به مردم درراه خدا کنم.
نرگس خانم میگوید: اولین باری که پشت دستگاه بافندگی نشستم ۶ ساله بودم و حتی قدم به دستگاه نمیرسید و پدرم زیر پایم صندلی گذاشت تا بتوانم این کار را یاد بگیرم.
لحظهای مکث میکند و با لبخندی ادامه میدهد یادش بخیر در آن زمان به خاطر دو آستینی که بافته بودم از پدرم یک پنج قِرانی گرفتم که با دو قِرانش یک آدامس خریدم.
نرگس خانم میگوید ازآنجاییکه ما برای کودکان کار و افرادی که تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی لباس تهیه میکنیم در مواقعی که نیاز به کمک داشته باشیم از همین افراد به یاری ما میشتابند.
وی ادامه می دهد: کاموای مورد نیاز برای بافت لباس گرم، کلاه و شال گردن از سوی خیران تامین می شود و ما کار بافت را به رایگان انجام می دهیم.
دلم میخواهد با تکتک بانوانی که پشت دستگاهها نشستهاند گفتگو کنم اما تمایلی از خود نشان نمیدهند، دلم را به دریا میزنم و نزد یکی از آنها میروم. نامش حدیثه است، اما همکارانش او را بهواسطه علاقهای که به مدافعان حرم و شهادت دارد شهیده خطاب میکنند، با جدیت و چهرهای که انگار خستگی در آن جایی ندارد رشتههای کاموا را درون ماشین بافندگی مرتب میکند، میگوید حدود سه ماهی میشود کار با ماشین بافندگی را فراگرفته است.
از حس و حالش میپرسم، بدون اینکه وقفهای در کارش بیندازد میگوید چون خودم نمیتوانم برای دفاع از حرم زینب (س) بروم با بافتن شال و کلاه برای مدافعان حرم حس خوبی به من دست میدهد و لحظهای از یاد رشادتهایشان غافل نمیشوم.
به حدیثه میگویم اگر به تو بگویند فردا اجازه داری در صف مدافعان حرم در سوریه حضورداشته باشی، میروی؟ میگوید من همین حالا هم که اینجا نشستهام آمادهام که راهی دفاع از حرم شوم.
علی دیلم، جانشین فرمانده سپاه ناحیه گرگان که به همراه اصحاب رسانه در این کارگاه حضور یافته بود، به خبرنگاران میگوید: ما درگذشته هشت سال درگیر جنگ تحمیلی بودیم و اذهان عمومی مردم نسبت به نیازهای دوران جنگ آگاه است و قبل از اینکه از سوی ما مطلبی برای کمک عنوان شود مردم شهیدپرور گرگان درحرکتی خودجوش اقدام به بافت شال و کلاه کردهاند.
نخستین محموله کمک های مردم گرگان به جبهه مقاومت ارسال شد
وی از ارسال نخستین محموله کمکهای مردمی برای جبهه مقاومت و مدافعان حرم در سهشنبه هفته گذشته خبر می دهد و اضافه میکند: مردم با مراجعه حضوری به ما اعلام آمادگی کردند حال که امکان حضور فیزیکی ما در جبهه نیست ما تمایل داریم نیاز مدافعان حرم را تأمین کنیم.
دیلم اظهار کرد: این کمکها تاکنون در قالب بافت لباس گرم، شالگردن و کلاه برای مدافعان حرم توسط بانوانی که دستگاه بافندگی در خانهدارند بوده و برخی از این بانوان هم برای تسریع در امور بافت در کارگاهی کنار هم جمع شدهاند.
جانشین فرمانده سپاه ناحیه گرگان گفت: علاوه بر این کمکها ما به افرادی که تمایل دارند کمکهای مادی داشته باشند شمارهحساب ارائه میکنیم.
وی اظهار کرد: عدهای فکر میکردند با درگیری در سوریه میتوانند این کشور را شکست داده و راه ورودشان به ایران هموار میشود اما اکنون شاهدیم با آزادسازی حلب آرزویشان بربادرفته است.
قطعاً رزمندگان مدافع حرم با دیدن این بافتنیها که ساخته دست خواهران و مادرانشان است احساس کنند هر قطره خونی که کیلومترها آنطرف تر خارج از خاک وطن اما برای دفاع از وطن ریخته میشود حرمت نگهداشته میشود.
نظر شما