به گزارش روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب، در مراسمی که بهمنظور تکریم و ترحیم آیتالله هاشمی رفسنجانی، ظهر روز چهارشنبه ۲۲ دی ماه در نمازخانه دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار گردید، رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در ابتدای سخنانش ضمن تسلیت بهمناسبت ارتحال آیتالله هاشمی رفسنجانی، آغاز زمان آشنایی خود را با ایشان قبل از انقلاب و در ضمن مبارزات با رژیم سابق و مدرسه حقانی دانست و گفت: رابطه ما طلبههای شهید حقانی با شهید بهشتی مثل پدر و فرزند بود. خیلی با ایشان انس داشتیم. آقای بهشتی وقتی نگاه آقای هاشمی را میدیدند خیلی تعجب میکردند. آقای بهشتی میگفت آقای هاشمی از من سیاسیتر است و همه بزرگان امثال آقای باهنر و آقای موسوی اردبیلی برای ایشان احترام ویژهای قائل بودند. البته این تنها دیدگاه من نیست. همین آقای موحدی کرمانی دبیر کل فعلی جامعه روحانیت مبارز هم بااینکه از مواضع آقای هاشمی خبر داشتند، این اواخر در جریان انتخابات تا آخر ایستادند و گفتند آقای هاشمی باید کاندیدای جامعه روحانیت مبارز باشد و همین هم باعث افتراق در حزب شد. بههرحال آقای هاشمی همین بود؛ صادق صادق. نه به امام دروغ گفت نه به مقام معظم رهبری. نظراتش را همیشه گفت و همیشه هم تسلیم بود. نظراتش را میگفت ولی بعد میگفت شما ولی امر هستید هر چه بگویید من تبعیت میکنم. ولی نظرات من این است، برداشت من این است، فهم من این است، اما بههرحال شما رهبر هستید. با امام هم همینطور بود.
نواب با بیان این نکته که هاشمی رفسنجانی هرگز با امام و رهبری زاویه نداشت تأکید کرد: مشخص بود که گاهی آیتالله هاشمی با نظرات امام موافق نبود اما میرفت نظراتش را به امام میگفت. امام بعضی از آن نظرات را میپذیرفتند و بعضیشان را نمیپذیرفتند. وقتی نمیپذیرفتند ایشانهم قبول میکردند. تابع امام بودند. سر مسئله آقای منتظری رفت با امام بحث کرد، ولی وقتی امام چیز دیگری فرمودند ایشانهم قانع و تسلیم شد. بنابراین بعضیها فکر میکنند آقای هاشمی در مقابل امام یکگونه بود و در مقابل رهبری یکگونه؛ خیر. آقای هاشمی هم بر تقویت امام از هستی و عمرش مایه گذاشت و از امام حمایت کرد و هم درباره رهبری. همه شاهدند که ایشان برای رهبری همه هستیشان را مایه گذاشت. درستش هم همین بود که هم حرفهایشان را بزنند اما نظراتشان را مطرح کنند و هم تبعیت کنند.
رئیس سابق مرکز خدمات حوزههای علمیه در بخش دیگر سخنانش به خدمات آیتالله هاشمی رفسنجانی در زمان دولت سازندگی به حوزههای علمیه و مراکز حوزوی اشاره کرد و گفت: هیچ کدام از دولتهای بعد از انقلاب تاکنون، بهاندازه آقای هاشمی به این حوزه علمیه و روحانیان خدمت نکردند. تمام این قوانینی که ما امروزه از آنها استفاده میکنیم، از سطحبندی مدارج طلاب که در شورای عالی انقلاب فرهنگی دوره ریاست ایشان تصویب شد، تا اعزام به خارج از کشور و غیره همه خدماتی بود که در دوره آقای هاشمی انجام شد. موسسه امام خمینی که من در دهه هفتاد قائممقام آن بودم، فقط و فقط و فقط با کمک آقای هاشمی ساخته شد. ایشان در حین ساختن ازاینجا بازدید کرد و هر نوع کمکی که از دستش برآمد برای ما انجام داد. اگر آقای مصباح موفق شدند که دانشجویان خود را اعزام کنند به کانادا و امریکا فقط و فقط با کمک آقای هاشمی رفسنجانی بود. اگر موفق شدند موافقتنامه اعزام را بگیرند در زمان آقای رفسنجانی بود. تصویب اساسنامه مؤسسه امام خمینی در شورای عالی انقلاب فرهنگی در زمان ریاست آقای هاشمی رفسنجانی بود و همه بنیادهای فرهنگی و تبلیغاتی که در قم تقویت شد در زمان ایشان بود و همه بنیادهای فکری را که یکبهیک میتوانم تاریخچهشان را بگویم همه در زمان ایشان بود. هیچکس اندازه ایشان در تقویت حوزههای علمیه جدی و برای زیرساختهای شهر قم اینقدر جدی نبود. او بسیار برای سرنوشت طلبهها غمخوار بود. من رئیس مرکز خدمات حوزه بودم و از خدمات ایشان خبر دارم و حال آنکه هیچوقت هم اهل سرو صدا نبود و تبلیغات نمیکرد.
حجتالاسلام و المسلمین نواب با اشاره به صبر و مظلومیت رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: صبوری ایشان آدم را به عجز و از پا درمیآورد. اینهمه به ایشان گفتند و گفتند و ایشان هیچ خمی به ابرو نیاورد و هیچ گله و شکایتی نکرد و هیچ لحظهای از حمایتش از امام، انقلاب، اسلام، نظام، مقاومت و فلسطین دست برنداشت و حمایتش از مقام معظم رهبری هم که جلوی چشم همگان بود. در بیانیه آقا هم بهطور کامل آمد. واقعاً اینکه آدمی بیهوی بود و دنبال خود نبود. دنبال پست و مقام نبود. با کسانی آنقدر مدارا کرد و آنقدر تحمل کرد که واقعاً جای تعجب داشت. آثار آنهم در این مراسم تشییع ایشان معلوم بود که علاقه ایشان به مردم، علاقه مردم را به ایشان در پی داشت و این سبب تقویت نظام شد.
نواب افزود: مردم امام را متجلی در مقام معظم رهبری و آقای هاشمی میدانستند و این دو بزرگوار که کنار هم بودند مجموعشان نظام را و خط امام را حفظ میکرد و واقعاً ایشان در تقویت کارهای فکری و فرهنگی، بنیادین و زیربنایی و اساسی کار میکرد. همین دانشگاه آزاد یکی از آنها بود. من در سفری به اوکراین رفته بودم چندصد دانشجوی ایرانی را میدیدم که آنجا همه با دختران اوکراینی ازدواجکرده بودند. اگر دانشگاه آزاد نبود چند هزار نفر از اینها رفته بودند در کشوری مثل اوکراین و آذربایجان و قبرس و ... و چه برمیگشتند. اگر دانشگاه آزاد نبود این ده میلیون دانشجو بنا بود کجا بروند و چه برگردند؟ وضع فرهنگی ما چه میشد؟ ایشان از چه خطری جلوگیری کرد! از چه تبدیل فرهنگی جلوگیری کرد و این در حالی بود که ایشان همیشه هم خود را موظف میدانست همه چهارچوبهای نظام را از قبیل برنامههای نهاد، دروس معارف و غیره را در دانشگاه آزاد حفظ کند و نگذارد دانشگاه آزاد از دست برود. اینیکی از ثمرات کارش بود و صدها کار دیگری که کرد.
رئیس هیئت امنای مرکز خدمات حوزههای علمیه گفت: واقعاً کسی برای اقتصاد ایران مانند هاشمی کاری نکرد. کشور را بعد از جنگ، ویران تحویل گرفت و چون خودش جانشین فرمانده کل قوا در جنگ بود و دیده بود جنگ چقدر ویرانی به بار آورده، کوشید تا اینهمه سد و پل و جاده و غیره ساخته شود. حالا البته در دوران احمدینژاد هم مسکن مهر ساخته شد اما این اصلاً قابلمقایسه با آن دوران سازندگی نیست. همین الآن هم هر چه طرح زیربنایی در حال انجام است همه طرحهایی است که آغازش در زمان دولت سازندگی خورده است.
حجتالاسلام نواب در پایان و جمعبندی سخنانش گفت: هیچکس به آقای هاشمی بینقد نیست و هیچ آدم بزرگ بینقدی وجود ندارد. بر امام هم اگر نقدی وارد نمیشود به خاطر احترامی است که به شخصیت ایشان واجب است و الا ایشان هم قابل نقد است. آقای هاشمی برخوردش با امام و مقام معظم رهبری یکی بود. میرفت جلوی ایشان حرفش را میزد و بعد تسلیم ایشان بود و افزون براین، همواره صادق، مخلص و پاک بود. این پاکی را مقام معظم رهبری در سال ۸۸ هم شهادت دادند و گفتند یک دینار هم از اموال کشور برای خودش اندوختهای در خارج ندارد. از جیبش به انقلاب کمک هم کرد اما دیناری برای خود نیندوخت. دیروز هم آقا در دعای نماز بر میت به این انفاقگری آقای هاشمی اشاره کردند؛ چه زمینهایی که برای ساخت مسکن به طلاب اهدا کرد. یادمان نرود که ایشان بود برای اولین بار به سراغ زمین فدک رفت. ایشان ذاتش همین بود. به اهلبیت علاقه عجیبی داشت. دل عجیبی داشت. خیلی صافتر، خالصتر و پاکتر از آنی بود که در تلویزیون نشان میدهند. آنچه من پشت دوربینها در این چهلوچند سال (اُشهد بالله)، از ایشان دیدم جز صفای روح، پاکی، از خودگذشتگی، جوانمردی و فداکاری نبود. در راه انقلاب، نظام، امام، رزمندگان و مردم هیچوقت از فداکاری کم نگذاشت و مردم هم در تشییع جنازه حقش را ادا کردند. درست جوابش را دادند. درست درکش کردند. او مردم را درست درک کرد، مردم هم او را درست درک کردند. در نهایت، امیدوارم خداوند درجات عالی ایشان را متعالیتر کند و یک درس هم به ما بدهد؛ درسی که ما از آقای هاشمی باید یاد بگیریم این است که اینقدر بیتحمل نباشیم. بیتحملی نکنیم. همدیگر را تحملکنیم. تا یکی چیزی گفت نگوییم این آقا مخالف فلان است و فلان. درس ایشان به ایرانیها این است که همدیگر را تحملکنیم. من زمانی به مجلس ششم رفتوآمد داشتم. یکی گفت: آقا شما به مجلس رفتوآمد دارید؟ گفتم ازنظر من مخالف در حال حاضر امثال مسعود رجوی است که آن زمان در بغداد بود وگرنه باهمه آنها که در ایران هستند باید ساخت. همه اینها فرزند ایران و این آب و خاکند. ما باید همدیگر را تحمل کنیم، چنانکه در دانشگاها دیان در کنار تحمل همدیگر ما باید دیگران را نیز تحملکنیم.
نظر شما