علي كاشفي خوانساري در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : در قرآن هر آنچه مايه سعادت و رستگاري است آمده و ذره اي در تاريكي هاي زمين يافت نمي شود كه در قرآن انعكاس نداشته باشد. اين نشان دهنده آن است كه قرآن دستورالعملي كامل است و هنر و ادبيات هم مي تواند آن را سرمشق قرار دهد.
وي اضافه كرد : با اين نگاه بايد گفت بسياري از آثار ادبي مهم جهان ملهم از متون مقدس بوده و اين مساله درباره آثار ادبي فارسي نظير اشعار مولوي و حافظ و ... هم صدق مي كند. اين آثار برجسته چيزي جز تفسير و بازخواني و بازگويي آيات الهي نيستند.
اين نويسنده كودك و نوجوان تصريح كرد : چنين مساله اي در ادبيات غرب هم وجود دارد و كتب متعددي درباره تاثيرات انجيل و تورات بر ادبيات اروپايي نوشته شده است. ادبيات ما نيز خواه ناخواه از قرآن الهام گرفته و بايد بعد از اين هم الهام بگيرد. اين تاثيرپذيري گاه مي تواند يك بازنويسي ساده باشد كه از قصه اي قرآني برداشت شده باشد كه در اينجا مي بايست به متن وفادار بود و از خلاقيت و شخصيت پردازي زياد خودداري كرد تا با شان نزول و مفهوم آن همخوان باشد.
وي ادامه داد : برخي اقتباس ها هم آزاد است؛ مثل داستاني كه مصطفي مستور بر مبناي داستان حضرت ايوب روايت كرد ولي داستان را كاملا به شكل امروزي و معاصر براي مخاطب تعريف كرد.
كاشفي خوانساري افزود : در علم اخلاق و عرفان، هر يك از پيامبران نماد يكي از مراحل طريقتي بشر در راه رسيدن به خدا هستند و درواقع هر كدام از داستان پيامبران نشان دهنده راه هايي است كه مي تواند سر راه انسان قرار بگيرد. مثلا در منازل يونسيه يا عيسويه و ... مي توان بر اتفاقاتي خاص براي رساندن مفهوم مربوطه تاكيد كرد.
اين نويسنده و پژوهشگر ادبي در پايان گفت : قصص و اتفاقات قرآني بدون ترديد براي بشر امروز هم مي تواند رخ دهد و نويسنده با علم و اعتقاد به اين ظرفيت مي تواند به اقتباس از داستان هاي قرآني اقدام كند.
نظر شما