به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «نظریه های وحی در فلسفه سیاسی شیخ اشراق» با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی مقدم استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و احمد بستانی استاد دانشگاه خوارزمی و دبیری علمی رجبعلی اسفندیار عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و حضور جمعی از اساتید و پژوهشگران در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
مطلب زیر بخشی از سخنرانی یزدانی مقدم در این جلسه است که در ادامه می آید:
منظور از عنوان «نظریه های وحی در فلسفه سیاسی شیخ اشراق» مجموعه تحلیلها و دیدگاههایی است که شیخ اشراق درباره وحی و پیامبری اظهار کرده است. وی این تحلیلها و دیدگاهها را در آن بخش از آثار خود که فلسفه سیاسی شمرده میشود، ابراز داشته است.
منظور از عنوان «فلسفه سیاسی شیخ اشراق» همین بخش از آثار اوست. به علاوه می توان از این عنوان، فلسفه سیاسی مستنبط از آثار شیخ اشراق و مبتنی بر آثار و نظریات او را نیز منظور داشت.
در هر صورت اثر نظریه های وحی در فلسفه سیاسی شیخ اشراق در طرح و نتیجه موضوعاتی مانند مناسبات دین و فلسفه، دین و فلسفه سیاسی، دین و سیاست، تحلیل و ارزیابی دین و شریعت، فلسفه دین و بعثت پیامبران الهی، فلسفه تشریع و قانونگذاری، ویژگیها و وظایف حاکم، وظیفه حکومت، مقاصد نهایی قانون و چگونگی تفسیر متن وحیانی؛ خود را نشان می دهد.
نظریه های وحی شیخ اشراق ناظر به سه گانه ای است که ابن سینا طرح کرده است. از نظر ابن سینا پیامبر ویژگی هایی سه گانه دارد. این ویژگی های سهگانه عبارتند از: اول دریافت علوم از عالم عقول با ناطقه نظری؛ دوم دریافت انذارات از نفوس فلکی با متخیله؛ سوم تصرف در عالم هستی با قوه متصرفه (ابن سینا، المبدأ و المعاد، ص ۱۲۱-۱۱۵؛ همو، رساله الفعل و الانفعال، ص ۲۲۶-۲۲۲؛ همو، رساله فی النفس و بقائها و معادها، ص ۱۲۸-۱۱۴؛ صدرالمتألهین از این ویژگیها با عنوان اصول معجزات و کرامات یاد کرده است: صدرالمتألهین، المبدأ و المعاد، ج۲، ص ۸۰۶-۸۰۱؛ همو، الشواهد الربوبیه، ص ۴۱۰-۴۰۸).
بنا بر این ویژگیهای سه گانه، به تعبیر صدرا، پیامبر مَلَک است و فلک است و مَلِک. یعنی چون مَلَکی از عالم عقول و ملائکه دریافت علوم عقلی و نظری می کند؛ و از نفوس فلکی انذارات یعنی جزئیات حوادث گذشته یا آینده را دریافت میکند چنانکه گویی فلکی است از افلاک؛ همچنین چون فرمانروایی که بر سرزمینی فرمان می راند، بر سرزمین وجود و جهان عنصری فرمان می راند (صدرالمتألهین، الشواهد الربوبیه، ص ۴۱۰-۴۰۸؛ مقایسه کنید با ابن سینا؛ رساله فی النفس و بقائها و معادها، ص ۱۲۶؛ همو، رساله الفعل و الانفعال، ص ۲۲۶-۲۲۲).
نظریه وحی شیخ اشراق در آثار حکمت بحثی وی به همین سه گانه برمی گردد (شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج۳، پرتو نامه، ص ۷۵-۸۱؛ هیاکل النور، ص ۱۰۷ و ۱۰۸؛ الواح عمادی، ص ۱۷۶-۱۹۵؛ التلویحات اللوحیه و العرشیه؛ همو، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج۱، ص۹۵؛ همو، در:ابن کمّونه، شرح التلویحات اللوحیه و العرشیه، ج۳، ص۴۷۷-۵۰۸).
نظریه وحی شیخ اشراق در حکمت ذوقی
شیخ اشراق در حکمه الاشراق، که در حکمت ذوقی است، به صورت خاصی از این سه گانه یاد کرده است. وی به تناسب مباحث خود، دریافت پیامبر از انوار یا عقول (و یا حتی نورالانوار) را در حکمه الاشراق گسترانده است (از جمله: همو، حکمه الاشراق، ص ۲۵۲، ۲۵۷-۲۵۵؛ همان، ص ۲۲۹-۲۲۳؛ و نیز: شرح قطب، ص ۴۸۲ به بعد، شرح صدرالمتألهین، ص ۴۸۲ به بعد).
شیخ اشراق در ذیل عنوان «فی بیان سبب الانذارات و الاطلاع علی المغیبات» به تناسب عنوان انذارات که راجع به نفوس فلکی است ویژگی دوم را بحث کرده است (همان، ص ۲۴۲-۲۳۶).
وی در بخشهایی نیز به ویژگی سوم پیامبر پرداخته است (همو، حکمه الاشراق، ص ۲۴۲، ۲۴۳، ۲۵۲، ۲۵۴). به علاوه، با توجه به جهان شناسی شیخ اشراق و جایگاه عالَم مُثُل مُعلّقه در آن؛ شیخ اشراق از برخی اقسام وحی در عالَم مُثُل مُعلّقه یاد کرده است (همان، ص ۲۴۰-۲۴۴ و ۲۵۲-۲۵۷).
از این جا چند پرسش پیدا میشود: یکی اینکه چه نسبتی میان دریافت وحی و عالَم مُثُل مُعلّقه وجود دارد (ملایری، تبیین فلسفی وحی، ص ۱۰۸)؟ آیا از نظر شیخ، پیامبر وحی الهی را در عالَم مُثُل مُعلّقه دریافت میکند؟ در این صورت دریافت از نفوس فلکی که از جمله انوار مدبر هستند و یا دریافت از انوار قاهر چه معنایی خواهد داشت؟
می توان پاسخ گفت که این دریافتها در عالَم مُثُل مُعلّقه هم روی می دهد اما سخن این است که در عالَم مُثُل مُعلّقه «هم» روی می دهد یا «فقط» در عالَم مُثُل مُعلّقه روی می دهد؟ با توجه به اینکه نفس انسان از جمله انوار مدبر است ناگزیر دریافت از انوار مدبر در فوق عالَم مُثُل مُعلّقه یعنی در عالم انوار مدبر رخ می دهد.
به بیان دیگر از نظر شیخ اشراق پیامبر وحی الهی را علاوه بر دو عالَم انوار قاهر و انوار مدبر؛ در عالَم مُثُل مُعلّقه «هم» دریافت میکند.
پرسش دیگر اینکه آیا پیامبر هنگامی که وحی را در عالَم مُثُل مُعلّقه دریافت میکند آیا آن را همان طور که باید دریافت و ارائه کند، دریافت و ارائه میکند یا وقتی از عالَم مُثُل مُعلّقه برگشت آن را از جانب خود می سازد و خلق میکند؟
در پاسخ باید توجه داشت که دریافت وحیانی با خواب فرق دارد. خواب نیاز به تعبیر دارد زیرا با تصرف متخیله همراه است، اما دریافت وحی در عالَم مُثُل مُعلّقه مشاهده صریح است و با تصرف متخیله همراه نیست تا نیاز به تعبیر داشته باشد (همان، ص ۲۳۶ و ۲۳۷).
نظر شما