پیام‌نما

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * * * و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.* * * ز مسكين بكن دستگيرى تو چند / بده حق ابن السبيل نژند

۲۹ آبان ۱۳۸۲، ۱۳:۲۹

فلسفه براي كودكان (4)

ناجي : براي تعلل درآموختن تفكر نقدي هيچ بهانه اي نداريم

سعيد ناجي در بخش پاياني گفت و گو با گروه دين و انديشه خبرگزاري « مهر» پيشنهادات خود را براي رواج تفكر نقدي و فلسفه براي كودكان در ايران ارائه كرد .

 

 روش پيشنهادي برنامه « فلسفه براي كودكان» براي آموزش و ارتقاء تفكر انتقادي در ميان مردم چيست؟

 بخشي از فلسفه براي كودكان به آموزش تفكر انتقادي اختصاص دارد. آموزش اين برنامه كه در بيش از سي كشور دردورترين نقاط جهان در حال انجام است از دبستانها شروع مي شود. آنها فلسفه را به داخل مدارس (ابتدايي، متوسطه و...) برده  و مي خواهند تربيت شهرونداني معقول را به طور بنيادي از سطوح پايين سني شروع كنند، چون ممكن است چنان كه برخي روانشناسان اعتقاد دارند براي يادگيري اين جزء فرهنگ، حتي سنين دانشگاهي هم دير مي باشد.

براي انجام اين برنامه كتابهاي داستاني ويژه كودكان تاليف شده است . موضوع اين داستانها به گونه اي انتخاب مي شود كه علاقه كودكان را به خود جلب كند،  اين داستانها در كلاس درس با صداي بلند توسط دانش آموزان خوانده مي شود و معلمي كه قبلا در اين زمينه آموزش ديده و از يك كتاب كمك درسي بهره مي برد، در انتهاي هر پارگراف سوالاتي طرح مي كند. بدينوسيله تفكر دانش آموزان به چالش طلبيده  مي شود. جواب هر دانش آموز به همراه اسم او روي تخته سياه نوشته مي شود. معلم از دانش آموزان ديگر مي خواهد كه نظرشان را در مورد نظرات نوشته شده روي تخته سياه بگويند. بدين ترتيب كودكان ياد مي گيرند كه نظر معلم و نيز آراي دوستان خود را مورد نقد قرار دهند . 

 به طور كلي در اين فرايند كودكان ياد مي گيرند كه 1- متن مورد نظر را خوب فهم كنند، 2- به حرفها و آراي دوستان خود خوب گوش فرا دهند، 3- سوالات و نظر آنان را به دقت صورت بندي كنند، 4- امكان نقد نظر معلم نيز وجود دارد، 5- امكان اين كه نظرشان اشتباه باشد وجود دارد، 6- هنگامي كه نظرشان با نقدي مواجه مي شود ناراحت و عصباني نشوند،7- نقدهاي خود را به گونه اي صورت بندي كنند كه موجب آزار دوستان نگردد، 8- اينكه نظرات خود را به راحتي بيان كنند و دلهره اي ازبيان آن نداشته باشند ، و 9- به جاي استفاده از ابزارهاي ديگر براي نقد دوستان از زبان خود استفاده كنند!10- همزمان بانقد دوستان خود از قواعد منطق بهره مند و آنها را فرا  گيرند، و 11- مغالطات دوستان خود را كشف كنند.

به طور كلي پايه گفتگو و ديالوگ در اين كلاس ها بنيان نهاده مي شود،  چيزي كه دقيقا مي تواند يكي از اصلي ترين عناصر يك فرهنگ محسوب شود. از طرف ديگر دقت دانش آموزان تنها براي حفظ مطالب و پركردن ذهن خود با چيزهايي كه هيچ ارتباطي با علايق آنها ندارد، و به زودي فراموش خواهد شد، تلف نمي گردد  .

متيو ليمپن بنيانگذار فلسفه براي كودكان

 براي رواج آموزش  تفكر انتقادي چه پيشنهادي داريد؟

 اصولا متوليان آموزش و پرورش بايد يكي از پيشگامان پي گيري و آموزش اين گونه موضوعات باشند. راديو و تلويزيون و رسانه هاي جمعي نيز نقش مهمي در اين زمينه مي توانند ايفا كنند. اما متاسفانه ظاهرا برنامه ريزان اين مراكز، جامعه را با مشكلات مهمتري رو به رو مي بينند ،  لذا اين موضوع مورد غفلت واقع شده است.  با توجه به اين كه بيشتر سازمانهاي فرهنگي دولتي، مراكز و هزينه هايي را براي مسائل و مشكلات فكري جوانان اختصاص داده اند، اصولا بايد در زمينه فرهنگ سازي و آموزش تفكر كارهايي انجام داده باشند، اما متاسفانه  آنها بيشتر در فكر غلبه بر مشكلات موضعي هستند به طوري كه در كوتاه مدت جواب بگيرند و اين موجب غفلت از كاري دراز مدت براي فرهنگ سازي شده است . حتي اغلب انديشمندان و فلاسفه ما هم به اين امر اهميت چنداني نداده اند ، شايد آنها نيز مشكلات اصلي جامعه را چيز ديگري مي دانند. به هرحال در اين زمينه، يعني ارتقاي فرهنگ عمومي مردم با آموزش تفكر، تاليف و ترجمه چنداني انجام نگرديده است. در روزنامه ها و مجلات جو خاصي حاكم است. مشكلات مالي، جو سياسي  و موانع ديگر،  مانع از يك كار فرهنگي بنيادي مي گردد.

اما به نظر مي رسد كه زمان آن فرا رسيده است كه روزنامه ها و مجلاتي تاسيس شوند كه به دور از جوي سياست زده و ملتهب، فقط و فقط به فكر فرهنگ سازي و آموزش باشند. اهداف دراز مدتي را پيش گيرند و در فكر مداواي موضعي با ايجاد هيجانات نباشند.

يكي از اركان اصلي آموزش و تربيت خانواده است. متاسفانه اين ركن ، كاركرد خود را در وضعيت معاصر جامعه ما از دست داده است. والدين خود را در تربيت و به اصطلاح كنترل كودكان خود ناتوان مي يابند. يكي از علل اين امر اختلاف سطحي است كه والدين بين معلومات خود و كودكان مي يابند. والدين معلومات خود را حقيرتر از آن مي دانند كه بتوانند با آن، كودكان خود را مجاب كنند. مساله ديگر اختلاف فضاي فكري والدين و كودكان است . به نظر مي رسد كه كودكان در فضايي تنفس كرده اند كه والدين هيچ آشنايي با آن ندارند و اين موجب مي شود حرف والدين به نظر كودكانشان بي معنا  برسد. البته شايد اين عنصر همواره وجود داشته است، ولي به نظر مي رسد شكاف موجود بسيار عميق تر از دوره هاي ديگر تاريخ  باشد. اما مهمترين عامل اين است كه خانواده ها مسووليت اصلي خود را فراموش كرده اند ، تربيت فرزندان كاري فرعي تلقي  شده  و اغلب اين كار،   به طور اتوماتيك و غريزي صورت مي گيرد. اكثر والدين فقط به فكر خورد و خوراك كودكان هستند و برنامه اي براي تربيت آنها از قبل فراهم نمي كنند. تنها عنصر تربيت كه به طور آگاهانه منتقل مي شود تذكراتي است كه والدين هنگام احساس خطر به كودكانشان مي دهند. والدين اكثرا گرفتار مشكلات خودند و در عين حال شكايت مي كنند كه كودكانشان خوب تربيت نمي شوند. آنها از خود نمي پرسند كه آيا اصلا برنامه اي براي تربيت كودكانشان تدارك ديده اند؟

به قول يكي از دوستان اكثر مطالبي كه در جمع هاي خانوادگي و فاميلي رد و بدل مي شود ، بحث از تورم، گراني، كلاهبرداريها، راههاي دور زدن  و فرار از قانون ، و خلاصه مطالبي منفي است. با اين وضعيت چگونه مي توان انتظار داشت از اين خانواده ها كودكاني با يك تربيت كاملا سالم  به جامعه تحويل داده شود.  بدين ترتيب انجمن اوليا و مربيان در آموزش و پرورش نيزبا تدارك جلسات وكتابهاي توجيهي مي تواند نقش مهمي در رواج اين  موضوع  داشته باشد.  و بالاخره مهم تر از همه،  خود جوانان بايد شروع به كار كنند و خود را آموزش دهند. هيچ كس به اندازه خود فرد، براي او دل نخواهد سوزاند . جوانان خود بايد شروع كنند و ضعف هاي فرهنگ خود را اصلاح كنند. فرهنگ اسلامي ايراني، فرهنگ بسيار غني اي است، اما بايد بيماري ها و ضعف هاي آن را زدود. اين مسووليت اگر چه در اصل به عهده جوانان نيست ولي ما عملا با شرايطي مواجه مي شويم كه تحت آن شرايط ناچار خود جوانان بايد اين وظيفه را به عهده گيرند، چون نمي توان بيش از اين تعلل كرد.  بيهوده در انتظار ياري ماندن هم معقول نيست.

 با توجه به اينكه برنامه فلسفه براي كودكان در بيش از سي كشور سرتاسر جهان در حال اجرا است پيشنهادتان درباره اجراي آن در ايران چيست؟

عجيب است كه برنامه فلسفه براي كودكان يا برنامه هايي مشابه با آن هنوز در كشورمان مطرح و عملي نشده است ، چرا كه اولا كشور ما از جوان ترين كشورهاي جهان محسوب مي شود و مسوولين ما به اهميت و ضرورت توجه به مسائل جوانان پي برده اند. دوم اين كه فلسفه در كشور ما از جايگاه بسيار ويژه اي برخوردار است و ما همگي مي دانيم كه بسياري از مسوولين كشورمان علاقه خاصي به فلسفه دارند و  فرهنگ سازي را  كاري بنيادي ميدانند.  سوم، اهداف برنامه فلسفه براي كودكان يا برنامه هايي مشابه آن با فرهنگ ما پيش از ساير فرهنگها سازگار است ، و چهارم اين كه كشورهاي جهان سوم از جمله  كشورمان به عنصري از فرهنگ كه به نظم اجتماعي بيانجامد نياز دارند.

شايد هم مطالعاتي در اين زمينه صورت گرفته است و كارهايي در دست اقدام است. اما هنوز شواهدي براي تاييد اين موضوع در دست نيست.  از گفتگوهايي كه با استاد عزيزم دكتر علي شريعتمداري داشته ام پي برده ام حتي تلاشهاي ايشان برا ي كارهايي مشابه، با مانع روبرو شده است و كلاسهايي كه ايشان سعي در سازماندهي آنها داشته  متوقف شده است . به هرحال،  متاسفانه ظاهرا در سازمان هاي دولتي ما جايگاهي براي تحقيق در اين گونه مسائل جديد پيش بيني نشده است.
ما مي توانيم كتاب هاي فلسفه براي كودكان را با در نظر گرفتن فرهنگ خودمان تاليف كنيم و بعد از تعليم معلمان اين گونه كتابها را به داخل مدارس برده و آنها را بيازماييم. به هر حال  بايد از جايي شروع كرد، چرا كه براي تعلل،  هيچ بهانه اي نداريم.


کد خبر 38871

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha