اين شاعرمعاصردرگفتگو با خبرنگارفرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : نمادهاي عرفاني مانند خال ولب و ميخانه و ... ، امروزه با شرايط كنوني جامعه ما سازگار نيست و اگر با اين نمادها به دنبال مفاهيم عرفاني برويم راه به جايي نمي بريم ، بنابراين براي عرفان امروزبايد به دنبال نمادهاي ديگر باشيم .
دكترمحمود اكرامي فرياد آورشد : امروزه عرفان مبتني برگوشه گيري كنار رفته و شرايط اجتماعي امروز تعالي انسان را در داخل جامعه مي داند نه در خارج ، عرفان درشعر امروز ازنوع عرفان اشعار حافظ است ، به عقيده من مباحث اجتماعي و عرفاني كه در شعر حافظ است بسيار قوي تر ازعرفاني است كه مد نظر ديگران است.
وي تصريح كرد : من معتقدم كه در شعرامروز و ادبيات هم نوعي ازعرفان وجود دارد اما آن عرفان گذشته نيست ، لذا ما بايد درادبيات امروزبه دنبال نمادهاي عرفاني امروز باشيم كه باعث رشد و پرواز دادن انديشه انسان مي شود و نوع عرفان خاص اين عصر را جستجو كنيم كه در واقع اگرنگاه پويايي داشته باشيم مي بينيم كه الان هم عرفان هست ، اما اين عرفان با عرفاني كه در شعر شاعران قرن هفتم و هشتم وجود داشت ، خيلي فرق مي كند .
اين شاعراضافه كرد : عرفانهاي شرقي از زمان سهراب سپهري وجود دارد مانند : عرفان چيني و هندي و ... ، لذا ما عرفان شرقي در شعر امروز داريم و زمان ورودش هم از قبل از سهراب بوده ، اما در زمان سهراب به اوج خود رسيد و امروزه نيز وجود دارد ، لكن چون خيلي با آن عجين هستيم آن را نمي بينيم ، مانند ماهي هايي كه در آب هستند و از هم مي پرسند كه آب كجاست ؟ ما هم چون خيلي با اين ادبيات عجين هستيم و در زندگي روزمره خود از آن استفاده مي كنيم چندان نمي توانيم از اين مجموعه جدا شويم .
وي خاطرنشان كرد : متاسفانه شناختي كه شاعر و غيرشاعر ازاسلام دارد ، سطحي و ظاهري است و بيشتر نگاه ما به اسلام ، اسلامي كه مبتني برمعرفت و تحقيق وتطبيق باشد نيست . لذا حضوركمرنگ عرفان اسلامي بعضا به نبود شناخت عميق نسبت به اسلام بازمي گردد درنتيجه لازمه رسيدن به يك عرفان اسلامي شناخت عميق و مطالعه متون اصيل اسلامي است كه البته ارتباط كم با منابع اصلي هم مزيد بر علت شده است .
دكتر اكرامي فريادآور شد : به طور صد در صد نمي توان گفت كه عرفان در شعر امروز وجود ندارد ، بلكه مي توانيم بگوئيم نوع عرفاني كه در شعر و ادبيات امروز وجود دارد با نوع عرفان در ادبيات گذشته متفاوت است .
نظر شما