اين شاعرمعاصر درگفتگو با خبرنگارفرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : تعريف عرفان درشعرپيشينه دار ما يك تعريف بيروني است ، يعني درعين حال كه عرفان واقعي را درهمان گذشته مي توان يافت ، آن قدرها هم به صورت ظاهري تعريف شده كه طبيعي است اگر مخاطبان فكر كنند " عرفان " تنها مختص به ديروزبوده است ، ولي امروز به دليل زبان شعري كه شاعر امروز ما به آن رسيده يعني يك زبان پيچيده تر ، كشف وجود عرفان و يا نبود آن هم مشكل شده است .
محمد علي بهمني ياد آور شد : عرفان در هستي وجود دارد و هرآنچه كه درهستي باشد درشعر شاعرهم وجود خواهد داشت ، عرفان نيز از اين قاعده مستثني نيست .
وي تصريح كرد : شاعرهر وقت درنظرداشته باشد كه كاري را انجام دهد ، خلاقيت درآن ازبين مي رود ، بايد عرفان شاعر را احاطه كند و خالق اثر ، بدون اينكه كاري كند عرفان در اشعارش حضور داشته باشد در نتيجه اگر اين اتفاق را كمتر مي بنيم يكي از دلايلش كمرنگ بودن عرفان دربين شاعران است كه در نتيجه درادبيات هم حضور كمرنگ تر خواهد داشت .
اين غزلسراي معاصرخاطرنشان كرد : بايد عرفان اسلامي در خود شاعر دروني شود و بعد دراشعار هم تجلي پيدا كند ، در اصل ، كارعرفان اين است كه شاعر را براي خود كند نه اينكه شاعر بگردد و چيزي را براي خود كند و شعر بگويد و در شعرش هم تجلي داشته باشد .
محمد علي بهمني اضافه كرد : موقعي كه ازعرفان صحبت مي كنيم ، نمي تواند دراديان شكل و معنايش تغيير داشته باشد ، اينها يك معنا ومنظرهستند و اين دين و آن دين ندارد ، تمام اينها يك معناي خاص دارند تنها برداشت ها و دريافت هاي ما متفاوت است و باعث تفاوت ميان دين و عرفان مي شود .
نظر شما