خبرگزاری مهر، گروه بین الملل ـ کامران قادری آذر: روزهای دشوار ناشی از وقوع حوادث اعجابآور و ناگهانی، ترسی مبهم که همچون سایهای در روشناییها و تاریکیهای شهر رخنه کرده و خون هایی که با هر بار ریختن بر خیابان ها نطفه حادثهای دیگر و دلهرهای نو بر دلها می کارد. اینها همه، حکایت ترکیهای است که این روزها وحشت و خون وخفقان از وان در شرق تا استانبول در غرب بر تمامی شهرهایش حکمفرما شدهاست.
کشوری که طمع قدرت و سیاستبازی حاکمانش آن را در آستانه جنگی داخلی و نژادی قرار داده و جغرافیایش را به بستری برای هجوم گروه های مختلف تروریستی با رویکردهای متضاد و تندروانه چپ و راست بدل کرده است.
سیاستهای چند سال اخیر حاکمان ترکیه، علاوه بر قرار دادن این کشور در آستانه جنگ داخلی منجر به ایجاد فضای خفقان و فشار سیاسی و اجتماعی نیز گشته است.
ترور و درگیری، اکنون بخشی جدایی ناپذیر از پیکره چندپاره کشوری است که صفحات قرن بیست و یکم تاریخش را با دلی مملو از صلح و مسیری نو گشوده بود. این ناامنی و بی ثباتی اما در تاریخ پرفراز و نشیب این کشور بیمانند نیست.
فضای کنونی ترکیه را میتوان با دوران پر تلاطم و البته خون بار دهه هفتاد این کشور مقایسه کرد. توجه به شباهتهای فراوان این دو دوران و البته تفاوتهایش بیشک میتواند راهگشای درک بسیاری از تحولات سرزمینی باشد که پس از تجربه سالهای دشوار و خونین همواره شاهد ظهور دژی از قدرت حکامی بوده است که چون صخرهای عظیم بر جاده تاریخ سیاسی این کشور جا خوش کردهاست.
دهه ۱۹۷۰ میلادی
پس از دوران پرتلاطم دهههای ۱۹۵۰ و۱۹۶۰ و تجربه دوکودتای پی در پی در پایان هر دهه، سال های دهه ۱۹۷۰ ترکیه، با احتیاطی ناشی از حاکمیت نظامیان لائیک آغاز شد، اما دیری نپایید که جنگ قدرت، بیثباتی و ضعف دولتهای مختلف، این سالها را به عنوان خونین ترین و دهشتناکترین سالهای دفتر خاطرات مردم این کشور ثبت کرد.
قانون اساسی وضع شده در سال ۱۹۶۱ برخلاف انتظارات عمومی، موجی از آزادی های سیاسی، اجتماعی، کارگری و نژادی را وارد جامعه بهتزده ترکیه کرده بود و در اثر همین فضای باز سیاسی بود که چپ های ترکیه برای نخستین بار موفق به ورود به پارلمان این کشور شدند.
همین شرایط، فضا را برای قدرتگیری و فعالیت گروه های مختلف سیاسی و ایدئولوژیک باز کرد و البته منجر به ظهور گرایش های افراطی چپ و راستی شد که با وجود تجربه کودتای ۱۹۷۱، در اندک زمانی موفق به تصاحب عرصه سیاسی ترکیه شدند و این سرآغاز دههای پر آشوب برای کشوری بود که یا مواجه با تندرویهای گروههای مختلف سیاسی بود و یا جولانگاه ارتشیان تمامیت خواهی که جز به استقرار اختناق به چیزی دیگر نمیاندیشیدند و البته مطلقا راه سومی در میان نبود.
وقوع جنگ قبرس در سال ۱۹۷۴ منجر به استقرار وضعیت فوق العاده و شرایط جنگی در این کشور شد و چون زهری مهلک، پیکره نحیف اقتصاد این کشور را هم به شدت مسموم کرد.
ظهور رهبری جوان به نام «بلند اجویت» و قدرت طلبیهایش ترکیه آشوب زده را وارد یک بازی بیانتها با یونانیها در قبرس کرد تا این سیاستمدار جوان وجهه ملی خود را گسترش دهد.
در همین دوران دولتهایی که با عوامفریبی بر سر کار میآمدند مجبور به تشکیل ائتلافهای بیثمری میشدند که نه قدرت اجرایی داشتند و نه توان اصلاحات اقتصادی، دولت هایی که با عناوین جبهه ملی و با وجود تبلیغات گسترده، یکی پس از دیگری ساقط میشدند و هر بار زخمی که بر پیکره اقتصاد این کشور وارد میشد عمیقتر و عمیقتر می گشت.
شکاف عمیق طبقاتی ایجاد شده بر اثر بیکفایتی های حکومت های ترکیه عامل اصلی ظهور گروههای افراطی ایدئولوژیکی شد که در دو جناح چپ و راست در مقابل هم صفآرایی کردند. ضعف سیستم اداری و اجتماعی این کشور فرصتی مناسب برای یارگیری و تبلیغ و گسترش این گروههای افراطی ایجاد کرد.
ظهور و سقوط دولتهای بیدوام یکی پس از دیگری، جامعه بیدفاع ترکیه را به جبهه جنگ خونین جناحهای متعدد چپ و راست این کشور بدل کرد. وقوع قتلهای مبهم و لشکرکشیهای خیابانی، وضعیت اسفباری از ترس و وحشت را بر خیابانها و کوچههای شهرهای بزرگ و کوچک ترکیه حکمفرما کرد.
درگیریها و آشوبها تا حدی بود که کسی شبها جرأت بیرون رفتن از خانه نداشت، زیرا فاصله میان مرگ و زندگی بسیار باریک بود و شهروندان انتخابی جز چپ و یا راست نداشتند و همین دو گزینه نیز بسیاری اوقات تحفه مرگ را برای آنها در پیداشت.
دولت های بیکفایت و اقتصاد ورشکسته همراه با پرواز فرشته مخوف مرگ که هر لحظه بر آسمان شهر ظهور میکرد و موجی از خون و هراس به راه می انداخت همه و همه فضایی از بیثباتی را در کشور ترکیه ایجاد کردند که در نهایت بار دیگر در زیر مشت آهنین و البته همچنان خونین کودتاگران و ارتشیان این کشور له شد تا ترکیه شاهد خونینترین و سهمگینترین کودتای تاریخش در سال ۱۹۸۰ باشد.
از این تاریخ به بعد سایه سنگین نظامیان، سالیان دراز بر روی فضای سیاسی ترکیه باقی ماند تا ارتشیان حاکم بر این کشور برای مردم، بشارت دهنده امنیت مطلق به بهای اختناقی شدید باشند و خود را بدان مفتخر بدانند.
شباهتها و تفاوتها
بی ثباتی سیاسی و اجتماعی و در پی آن بروز مشکلات اقتصادی را میتوان از مهمترین شباهتهای دوران کنونی کشور ترکیه با دهه ۱۹۷۰ این کشور دانست. درگیری های میان گروههای مختلف سیاسی بر سر قدرت و سهم خواهی رقبای گوناگون در شرایطی که مردم این کشور بزرگترین قربانیان این وضعیت هستند نیز خبر از تکرار مجدد تاریخ میدهد.
ترور، اختناق، فشار و مواجهه با کودتایی دیگر و البته آمادهسازی این کشور برای پذیرش قانون اساسی جدید، از دیگر اشتراکات تاریخ سیاسی ترکیه مابین دو دهه مذکورش به شمار میآید.
آنچه اما ترکیه امروزی را متفاوت و حتی شاید هم پر خطرتر میسازد، نظریه سازماندهی حساب شده تحولات کنونی این کشور بر اساس وقایع دهه ۷۰ است. تشابهات و تفاوتهای موجود میان این دوران های پر آشوب منجر به قوت گرفتن این تئوری می شود.
استقرار جنگ و درگیری در داخل و خارج ترکیه این بار نه بر اساس سیر اجباری تحولات درونی که به عنوان بخشی از برنامه قدرتگیری دولت حاکم این کشور به وقوع پیوست.
نخستین ناکامی حزب عدالت و توسعه در انتخابات ۲۰۱۵ پس از سالها تکروی در عرصه قدرت، خشم و وحشتی عمیق را در دل حاکمان ترکیه برانگیخت. دولتی که بزرگترین افتخارش را پایه گذاری صلح، امنیت و احترام به اندیشه های مختلف سیاسی و اعتقادی میدانست، به یکباره با کوبیدن بر طبل جنگ و فشار و سرکوب، خط بطلانی بر تمامی سیاست های گذشته خود کشید تا در ذهن مردم این کشور سقوط خود از قدرت را به ظهور غول خونخوار بیامنیتی و درگیری گره بزند. تاکتیکی که به راحتی منجر به اوجگیری دوباره حزب عدالت و توسعه در انتخابات بعدی شد و جسارت مطرح کردن قانون اساسی جدید را به حاکمان این حزب داد.
هر چه قدر دولت های حاکم دهه۷۰ بی ثبات و ضعیف بودند، دولت کنونی ترکیه دارای ثبات و ابزارهای نامحدود قدرت است. اگر کودتای دهه ۷۰ توسط نظامیان و به منظور انحصاری کردن قدرت آنان در این کشور انجام گرفت، کودتای ۱۵ جولای ۲۰۱۶ با نشان دادن مشروعیت به ظاهر خیابانی دولت قانونی ترکیه منجر به از هم گسیختگی قدرت نظامیان این کشور شد.
وقایع دهه ۷۰ میلادی و ذهنیت تلخ مردم این کشور از آن دوران ناگوار، فرصتی را در دست دولتمردان ترکیه فراهم آوردهاست تا با ایجاد شرایطی مشابه و درگیر ساختن این کشور در میان حوادث خونین و ترورهای داخلی و خارجی، به بهانه ایجاد امنیت مطلق و به بهای به زنجیر کشیدن آزادیهای سیاسی و مدنی زمینه را برای تصاحب کامل عرصه سیاسی این کشور فراهم سازند.
به سرانجام رسیدن و موفقیت این طرح، جدای از اینکه برای نخستین بار منجر به قدرت طلبی بیحد و حصر یک دولت به ظاهر اسلامگرا در مقابل اضمحلال نظامیان ترکیه خواهد شد و با وجود تغییر نقش کودتاچیان و ساقط شدگان از قدرت با یکدیگر، برای مردم این کشور باز هم تکرار همان تاریخ و همان وقایع همراه با هزینه های هنگفت سیاسی، اقتصادی و اجتماعیش خواهد بود.
نظر شما